Hosein Naseri 04 هفت‌برکه – حسین ناصری: جشن روز گراش که به مناسبت شهرستان شدن گراش در سال ۸۸، هر ساله به همت شورا و شهرداری در تاریخ ۱۱/۱۱ برگزار می‌گردد، سال گذشته، بیستم اسفند ۱۳۹۸، در سالن دانشکده علوم پزشکی برگزار گردید. در حین اجرای برنامه‌های مراسم، چیزی که نظرم را جلب کرد، کلیپ تهیه شده از گزارش عملکرد یک‌ساله‌ی شورا و شهرداری گراش بود که نسبت به تمام گزارش‌هایی که قبلا دیده بودم متفاوت بود. این کلیپ را محمدرضا خواجی ساخته، و مشخص بود در تهیه این کلیپ، با دیدی هنرمندانه و سینماگرانه به فعالیت‌های شورا و شهرداری و در کل شهر گراش نگریسته بود. به نظر می‌رسد این کلیپ می‌تواند بیانگر حرکتی روبه‌جلو در زمینه ارائه گزارش عملکرد و فعالیت‌های یک ارگان باشد و امید است که به این وسیله، ارتباط منسجم‌تر و هدفمندتری بین مسئولان و مدیران شهری با سینماگران و فیلمسازان به وجود آید.

«منظر شهری» درک ما از شهر است. سینماگران به دلیل اینکه نگاهشان آمیخته به روایت‌شان است، به این دیدگاه نزدیک‌تر هستند. آن‌ها لایه‌ای نگاه می‌کنند و نگاهشان وابسته به نوعی درام است؛ به ‌طوری که کنشِ دیدنِ سینماگران، کنشی همراه با تامل است و بر کنش تماشا کردن مردم که نگاهی گذراست، متفاوت است. سینماگران در فرایند تجربه‌اندوزی و فراگیری، به دانش همه‌جانبه‌ای به فراخور درکشان نسبت به دیگر علوم دسترسی پیدا می‌کنند.

نکته قابل توجه اینکه فیلمسازان قادر به درک و بازنمود شهر در هنرشان هستند، اما تابه‌حال شهرسازان و معماران و در کل، مدیریت شهری، از این پتانسیل در طرح‌ها و برنامه‌های شهری غفلت کرده‌اند. به‌ طور کلی، عناصر و مناظر شهری همواره مورد توجه سینماگران بوده ‌است، اما قسمت آسیب‌شناسانه‌ی موضوع این است که در ایران، علوم بینارشته‌ای ارتباطی با یکدیگر ندارند. به عنوان مثال، از رشته شهرسازی که یک دانش میان‌رشته‌ای است می‌توان جهت ارتباط بیشتر و منسجم بین رشته‌های مختلف ایجاد کرد، مثلا رفتارشناسی در شهر، جامعه‌شناسی در شهر، اقتصاد در شهر، سیاست شهری و…. یا می‌توان از سینما و سینماگری جهت درک بهتر مردم از شهر و بعضا تغییر نوع نگاه مردم به شهر استفاده کرد.

اکثر اوقات معماران و شهرسازان و معماران و مدیریت شهری، خودشان را با سینما و سینماگری بدون ارتباط می‌بینند؛ و عکس این مساله نیز صادق است. با وجود اینکه خیلی از سینماگران معروف معماری خوانده‌اند یا از طرف دیگر، بسیاری از دانش‌آموختگان معماری در سینما مشغول به فعالیت‌اند، اما این ارتباط به هیچ‌وجه به صورت هدفمند شکل نگرفته است. به عنوان مثال می‌توان در سینمای جهان از جیرزی کوزینسکی، ریتیش دشموک، تئو آنجلوپولوس و در ایران از خسرو سینایی، احمدرضا درویش، تهمینه میلانی و همایون ارشادی و… نام برد.

شهرداری تهران چندین دوره است که جشنواره‌ای تحت عنوان «جشنواره فیلم شهر» برگزار می‌کند. اما این جشنواره نیز نتوانسته یک محفل مشترک بین شهرسازی و سینما بسازد که شهرسازان و معماران نگاه سینماگران به شهر را رصد و درک کنند که سینماگران بیشتر متوجه چه مناظری از شهر هستند و منطقه‌شناسی، بومیت‌شناسی و انتخاب آنها برای نوع روایتی که از قصه‌شان دارند را مورد ارزیابی برای تصمیمات و طرح‌های خود قرار دهند.

این در حالی است که شهرسازان و تصمیم‌گیرندگان حوزه شهری می‌توانند مستندسازان و سینماگران و کسانی را که کاری جز گزارش دادن صرف می‌کنند، به ‌کار بگیرند. مخاطب از فیلم‌های گزارشی به عنوان یک گزارش و خبر روزانه می‌گذرد؛ چنین فیلمی یک‌بارمصرف است. اما اگر هنر سینماگری به کار گرفته و درام وارد کار شود، فیلم می‌تواند مدیران شهری و مردم را بسیار متاثر کند. دلیل اینکه معماران و شهرسازان و مدیران شهری ما نمی‌توانند به شناخت کافی از شهر برسند، این است که به اندازه کافی  از علوم و هنرهای دیگر و در راس آنها سینما و سینماگری استفاده نمی‌کنند.

منابع:

کتاب «محیط‌های پاسخ‌ده»، نوشته ای‌ین بنتلی، ترجمه مصطفی بهزادفر، ١٣٩۴.

مقاله «رابطه سینما و معماری»، نوشته حامد سلیمان‌زاده، ١٣٩٨.

 

کلیپ عملکرد شورای شهر گراش و شهرداری، پخش شده در چهارمین همایش چهره‌های ماندگار، ۲۰ اسفند ۱۳۹۸، را در آپارات ببینید (اینجا). (برای رعایت حق مولف، حتی‌الامکان از دانلود کلیپ خودداری کنید یا در صورت استفاده، نام سازنده اثر را ذکر کنید.)