هفت‌برکه – غلامحسین محسنی: در ذرّه‌بین تاریخ پیشین (شماره ۲۶) نوشتیم که، چون در سال ۱۲۷۱ ه.ق. «دهباشی‌ کربلایی ‌علیرضای گراشی» در لار مهماندار حکمران فارس بوده، پس پیش از آن سال، ضابط لار شده است. و پسر دومش «آقا فتحعلی» هم کدخدایی گراش داشته است. نیز «مصطفی‌خان بستکی» هم ضابطی جهانگیریه را به عهده داشته است. از این اسناد برمی‌آید که نواحی جهانگیریه و فرامرزان وابستگی سیاسی به لار نداشته است و خود یک ضابط‌نشین تشکیل می‌داده است؛ و شهر لار و حومه نیز دارای چنین جایگاهی بوده است.

در همین سال ۱۲۷۱ ه.ق. / ۱۸۵۵ م. «عبدالباقی‌ میرزا»، فرزند «مؤیدالدوله طهماسب‌میرزا» پس از بیرون راندن «صید*ثوینی عمانی» از بندرعباس، «حکومت گرمسیر فارس را نیز (به) نیابت پدر گرفت[۱]». این موضوع را «میرزاحسن فسایی» چنین گزارش کرده است: حکومت «ایالت لارستان و بندرعباس و مضافات برای امیرزاده عبدالباقی‌میرزا بیاوردند[۲]». پس، روشن است که «دهباشی علیرضای گراشی» در لار نیابت حکومت از سوی امیرزاده بوده است.

باز می‌بینیم که در اواخر حکمرانی «مؤیدالدوله» بر فارس (۱۲۷۲ ه.ق.) «ایالت لارستان را به نواب جلال‌الدین‌میرزا ولدالصدق نواب والا مؤیدالدوله عنایت گشته، نیابت حکومت او را به مصطفی‌قلی‌خان قراگوزلو اعتمادالسلطنه میرپنج دادند[۳]». با توجه به نقل قول پیشین، در این جا «ایالت لارستان» منظور لار و حومه، جهانگیریه و فرامرزان است، که برداشتی نادرست از مفهوم «ایالت» است.

برابر این قول، در تاریخ یاد شده، کربلایی‌ علیرضا هم نایب حکومه لار از سوی «میرپنج» شده است. چون این حکام و نایبان هیچ‌وقت خود در منطقه حضور نداشته‌اند و صرفاً مقام تشریفاتی بوده‌اند، کنترل منطقه و برقراری نظم و امنیت همیشه به ‌دست افراد کاردان محلی بوده است، که در سمت‌های نایب، کدخدا، کلانتر و دهباشی انجام ‌وظیفه می‌کردند و به درستی، مردم آنها را حکام خود می‌دانستند.

در بخش‌های پیشین آورده شد که «نصرالله‌خان» از «خاندان نصیرخانی» حاکم پیشین لار در سال ۱۲۶۲ ه.ق. دستگیر و به شیراز برده شد. وی در آغاز سال ۱۲۷۲ ه.ق. که «طهماسب‌میرزا» بر اثر همه‌گیری وبا در شیراز*، از شهر بیرون رفت؛ فرار نموده به سبعه روی نهاد. او به خاطر دیون (بدهی) مالیاتی این مدت در اسارت بود. مردم منطقه سبعه هم به دلیل سابقه اجدادی‌اش سر در اطاعت وی آوردند. در نتیجه حاکم سبعه «میرزا لطف‌الله مستوفی شیرازی» را روانه شیراز کردند. «نصرالله‌خان» هم به خودسری پرداخت. پس از سوی «مؤیدالدوله طهماسب‌میرزا» حکومت سبعه را به «رضاقلی‌خان عرب فارسی» داده، به آن جا گسیل گردید. همچنین «جعفرقلی‌خان» سرتیپ توپ‌خانه را هم مأمور به نواحی لار کرد. چون از پس نصرالله‌خان بر نیامدند، فرمانروای فارس فرزند خود «عبدالباقی‌میرزا» را برای نظم سبعه و لارستان اعزام داشت. این بار نصرالله‌خان قدرت برابری نداشته به «ناحیه فین» گریخت.در اواخر همین سال (۱۲۷۴ ه.ق.) نصرالله‌خان از کوهستان‌های «فین» به «شجاع‌الملک» پناه آورده، به شیراز رفت. در پایان با مبلغ هزار تومان مواجب دیوانی که برای او برقرار نمودند، آرام گرفت[۴].

این موضوع در «روزنامه دولت علیه ایران» به صورتی و تاریخی دیگر، آمده است. در این گزارش می‌نویسد: «در این سال (۱۲۸۹هـ.ق.) نصرالله‌خان لاری حاکم سابق لار به فرگ در شرق داراب وارد شده و با اخراج حاکم منطقه، خود را حاکم فرگ و بلوک سبعه نامید. با رسیدن این خبر، فرمانروای فارس حکم امارت سبعه و فرگ را به رضاقلی‌خان عرب سرتیپ افواج بهارلو، اینالو و نفر داد. درگیری‌هایی در این منطقه بین دو طرف روی داد که رضاقلی‌خان عرب پیروز شد[۵]».

در این‌‌باره، «مورخ لاری» گزارش دیگری دارد. او می‌نویسد: «عبدالباقی‌میرزای قاجار برای رفع شرّ آنها [نصرالله‌خان و محمدکاظم‌خان پس عمویش] به لار آمده و محمدکاظم‌خان لاری نام‌ برده که عده[ای] از سوار بهارلو به دور خود جمع کرده و راه‌زنی می‌نموده و می‌خواسته با فتحعلی‌خان گراشی مساعد شود و قلعه گراش مأمن خود قرار دهد بدست فتحعلی‌خان اسیر شده و او را به لار نزد عبدالباقی‌میرزا فرستاده او را در باغ نشاط بدار آویخته است[۶]».

با ورود «حسام‌السلطنه‌ مرادمیرزا» فرزند «عباس‌میرزا ‌نایب‌السلطنه» در میانه سال ۱۲۷۵ ه.ق. / ۱۸۵۹ م. به فارس و بیرون رفتن «مؤیدالدوله» از شیراز، «حکومت لارستان و نواحی سبعه و بندر عسلویه و بندرلنگه را به میرزا حسن‌علی‌خان دریابیگی نصیرالملک (پسر میرزا علی‌اکبرخان حاجی‌قوام‌الملک = قوام اول پسر حاجی‌ابراهیم کلانتر) ارزانی داشتند…[۷]». و سال دیگر (۱۲۷۶ ه.ق.) حکومت لارستان به «نواب مهدی‌قلی‌میرزا سهام‌الملک» پسر عم «حسام‌السلطنه» داده شد.

در این سال، «میرزاحسن فسایی» از بی‌اعتنایی «مصطفی‌خان بستکی» به حکومت لارستان نوشته است. بدین خاطر «مهدی‌قلی‌میرزا بعد از ورود به شهر لار در خیال تنبیه مصطفی‌خان افتاده، با فوجی سرباز و جمعی تفنگچی و دو ارابه توپ از شهر لارستان[!] به جانب بستک حرکت نمود و چون به صحرای‌ باغ رسید معلوم داشت که مصطفی‌خان گردنه انوه را سنگر بسته به تفنگچی استوار داشته، راه عبور را بسته است و گردنه‌های دیگر نواحی بستک را به طوایف فرامرزی و لاری[!] محفوظ داشته است و چون نواب معزی‌الیه از مداخله در نواحی جهانگیریه و بستک مأیوس گردید، خود با یک نفر سوار از اردو خارج گشته، چون به گردنه انوه رسید به مستحفظین راه گفت، من مردی امینم، از جانب شاهزاده برای مصالحه آمده‌ام و چون به تفنگچیان فرامرزی رسید باز همان سخن را عنوان نموده، چون به دروازه بستک رسید، برای مصطفی‌خان پیغام داد که من شاهزاده مهدی‌قلی‌میرزا هستم که به مهمانی آمده‌ام، چون مصطفی‌خان حقیقت واقع را دانست از دروازه در آمده، رکاب شاهزاده را بوسیده، او را وارد خانه خود نمود و ضیافتی که لایق چنین مهمانی بود، به انجام رسانید و مهرِ اسم خود را به شاهزاده سپرد که آنچه بخواهی از نقد و جنس حواله بده که مجری است و شاهزاده بزرگ‌منشی کرده، دیناری را نخواسته، عود به شهر لار نمود و مصطفی‌خان بعد از چند روز پیشکشی لایق روانه داشت و خود در شهر لار خدمت شاهزاده رسید، با نیل مقصود عود به بستک نمود[۸]».

بر پایه این گزارش، روشن است که از سال ۱۲۷۱ هـ.ق. / ۱۸۵۴ م. «دهباشی ‌علیرضای گراشی» به نیابت از شاهزادگان قاجاری و خاندان قوام‌الملک در لار و توابع آن حکومت داشته است. برابر قول «فسایی»، «دهباشی‌علیرضا» در سال ۱۲۷۹ هـ.ق. درگذشته است. و از آن پس پسر دومش «آقافتحعلی گراشی» که برابر سندی در سال ۱۲۷۴ هـ.ق. «دهباشی آقافتحعلی» خوانده شده، یعنی کدخدای گراش بوده، جای پدر نیابت حکومت لار را گرفته است.

در میانه سال ۱۲۷۹ ه.ق. / ۱۸۶۳ م. با درگذشت «میرزا علی‌اکبر قوام‌الملک (اول) شیرازی» در مشهد، پسرش «میرزا علی‌محمدخان» به لقب «قوام‌الملکی» (قوام دوم، وی چون از یک پا معیوب بود، به قوام لنگ نیز شناخته می‌شد) و پسر دیگرش «میرزا حسن‌علی‌خان دریابیگی» به لقب «نصیرالملکی» (یادشده پیش) مفتخر گردیدند. در سال ۱۲۸۲ ه.ق. / ۱۸۶۷ م. «سهام‌الملک مهدی‌قلی‌میرزا» در حکومت لارستان و سبعه برقرار ماند. در ربیع‌اول ۱۲۸۴ ه.ق. «سلطان مرادمیرزا» حکمران فارس، محال بستک و توابع را با شرایطی به «مصطفی‌خان بستکی» واگذار کرده، که ۳۰۰ نفر تفنگچی را به خطه لار نزد «مهدی‌قلی‌میرزا» امیرآخور بفرستد[۹].

«تاریخ جهانگیریه» نیز گزارش می‌دهد: پیش از این در صفر سال ۱۲۸۲ ه.ق. «مهدی‌قلی‌میرزا» طی دست‌خطی «شیخ ‌سلطان مغویه و شیخ‌ عبدالله حمادی و شیخ‌ سلطان عبیدلی و شیخ‌ حاتم نخیلویی و شیخ‌ محمد چارکی» ضابطین «ولایت شیبکوه» را به پرداخت مالیات دیوانی، به «مصطفی‌خان بستکی» حاکم بستک و جهانگیریه وا می‌دارد.

ادامه دارد.

 

* «صید در اول کلمات به معنی شکار و اسیر، و از جهت احترام است، صید سعید، یعنی شکار خوشبخت، شکار مراد» [پیغمبر دزدان (همان)، ص ۶۴۹]

[۱]– ناسخ‌التواریخ (همان) ج ۳، ص ۱۲۳۳

[۲]– فارسنامه ناصری (همان)، ج ۱، ص ۸۰۴

[۳]– (همان)، ص ۸۰۸

*– محمدرضاخان قوام‌الملک همه‌گیری وبا در شیراز را در سال ۱۲۷۴ هـ.ق. نوشته است. (تاریخ قوام‌الملک، ص ۱۴)

[۴]– فارسنامه (همان)، ج ۱، ص ۸۱۹ [«تاریخ قوام‌الملک» می‌نویسد: «در همین سال (۱۲۸۹هـ.ق) حکومت لارستان و سبعه را مرحوم حاجی‌ظهیرالدوله به نواب جمال‌الدین‌میرزا رجوع نموده، نصرالله‌خان پسر مرحوم علی‌خان‌لاری که از خان‌زاده‌های قدیم لارستان و اولاد نصیرخان می‌بود، در شیراز به حکم دولتی متوقف بوده و مأذون به رفتن لارستان نبود؛ فرصت را غنیمت دانسته، فوراً به سمت لارستان رفته و جمعی دور خود جمع کرده، بلوک سبعه را تصاحب نموده. نواب جمال‌الدین‌میرزا هم -اضطراراً ضبط بلوک سبعه را به او مرجوع نموده. آخر سال مبالغی تنخواه دیوان را برداشته، در قلعه مشکوی سبعه متعصن شده.» (ص ۳۰ و ۳۱)]

[۵]– تاریخ قوام‌الملک، محمدرضاخان قوام‌الملک، تصحیح و بررسی غلامحسین مهرابی دارابی و دیگران، انتشارات شاه‌چراغ، ۱۳۹۶، ص ۳۱

[۶]– تاریخ لارستان (همان)، نسخه خطی، جلد ۱، ص ۱۸۷ و ۱۸۸

[۷]– (همان)، ج ۱، ص۸۲۰

[۸]– (همان)، ج ۱، ص ۸۲۳

[۹]– پژوهش سندشناختی (همان)، ص ۱۵۰

 

دیگر نوشته‌های غلامحسین محسنی را از این صفحه بخوانید.

 

Zarrebin27 Dahbashi Kalat