هفتبرکه: ساعت از دوازده شب گذشته و برای خرید دارو، روبهروی یکی از داروخانههای شهر پارک میکنم. کمی آن طرفتر مردی کارتنخواب دستش را برای کمک دراز میکند؛ زنی دیگر هم که صورتش را با چادر پوشانده، طلب کمک میکند. این صحنه در شهر ناآشنا نیست و شبها که سر بگردانید، جایی یک یا چند […]