هفت برکه- فاطمه ابراهیمی: دستش را میگیرم و میگویم زیارت قبول. حرفم را نمیفهمد اما لبخند میزند. همسرش با انگلیسی برایش ترجمه میکند. چادر رنگیاش را محکم دور سرش پیچانده است. همسرش با زبان گراشی تعارفم میکند و همانجا، در ایوان خانه روبهروی جینالیان مینشینم. به قدرتالله همسر جینالیان میگویم:«آمدهام تا قصه زندگیات را بشنوم […]