هفتبرکه – فاطمه ابراهیمی: «بار سومی که رفت دیگر برنگشت.» سرش را پایین میاندازد و من چشمهایم به لبهایش دوخته است. «مرضیه و راضیه سهساله بودند که پدرشان شهید شد. اصلا هیچ تصویری از پدر و بودنش را در خاطرشان به یادگار ندارند. وقتی هم بود انگار نبود. اصلا وابستگی به مادیات و دنیا نداشت. از […]