صادق رحمانی: پنج سوگ‌رباعی تقدیم به روح بزرگوار استاد احمد اقتداری، «قلب خلیج‌ فارس» به تعبیر علامه محمدرضا شفیعی کدکنی. هفتمین روز به‌خاکسپاری مرحوم احمد اقتداری با دهم اردیبهشت، روز خلیج فارس، مصادف شده است و این خود نشان از زلالی روح اوست که سرزمین پاکان و پارسایان را دوست داشت و گوشه‌گوشه‌ی جنوب را گرامی می‌داشت. خاک بر او پاکیزه باد.

 

با بویِ خوشِ بادِ بهاری آمد

آمد آمد خجسته یاری آمد

دیوار بلند بغض گورستان ریخت۱

وقتی که شنید اقتداری آمد

 

سرمایه‌ی خاک فارس آمد به گراش

آیینه قوم پارس آمد به گراش

چشمه چشمه بهار جوشید از خاک

انگار خلیج فارس آمد به گراش

 

در این برهوت اسیر صحرا شده‌ام

شیدا۲ شده‌ام، دوباره شیدا شده‌ام

خشکم من و خاکم، خسم و خاشاکم

ای وای به من، وصی دریا شده‌ام

 

ای باد از این دامنه تنها مگذر

تنها مگذر هیچ خدا را مگذر

در خاک، خلیج فارس اینجا خفته است

گر مرد شنا نئی از این‌جا مگذر۳

 

دادیم از دست آن‌چه را داشته‌ایم

چون موج بلند قامت افراشته‌ایم

از منزل هفت‌برکه تا برکه‌ی کل

در خاک تو سرو کهنی کاشته‌ایم

 

توضیحات:

۱. شورای شهر گراش با از میان برداشتن دیوار گورستان اختصاصی آل‌ دهباشی، فضایی دل‌انگیز به این گورستان متروک داد. سعی‌شان مشکور.

۲. شیدا از شاعران فقید گراش، پدربزرگ همسر استاد اقتداری

۳. «گر مرد شنا نئی ز خاکم مگذر» از بیدل دهلوی

Rahmani Eghtedari