رضا شیروان

 از باغ ملی قدیم (پارکینگ ماشین‌ها در حال حاضر) با موتور‌سیکلت به طرف مسجد مهدیه می‌رفتم که پشت مدرسه علمیه چهارده معصوم (ع) به سمت محله بیدله، نمی‌دانم یک لحظه حواس‌ام کجا پرت شد که موتور رفت توی چاله و نزدیک بود سکندری بخورم. خدا رحم کرد. خدا بر و بچه‌های شهرداری را حفظ کند که تک و توکی چاله‌چوله جهت خالی نبودن عریضه برای ما روزنامه‌نگارها جا گذاشته‌اند تا دست‌مایه‌ای باشد در باب نوشتن و انتقاد.

هنوز از چاله بیرون نیامده بودم که کانال‌های تعویض لوله آب اداره آبفا از چاله بیرون‌ام آورد و فکر و ذهن‌ام را متمرکز خود کرد؛ چرا که قبل از رمضان شروع کرده بودند، ولی حالا بعد از گذشت حدود دو ماه در بیشتر قسمت‌های محله بیدله هنوز به اتمام نرسیده بود. فلذا، از خیر «چاله» گذشتیم و به بررسی «چاه» پرداختیم! البته در زمان مناسب از خجالت بچه‌های شهرداری هم در خواهیم آمد.

 رفت و آمد زجرآور

کندوکاو کوچه‌های محله بیدله برای تعویض لوله‌های آب از طرف اداره آبفا، و طولانی شدن زمان آن، تاثیرات متفاوتی بر کار و زندگی اقشار مختلف مردم گذاشته است. حدود ساعت ۹ شب به تاکسی تلفنی گراش رفتم. عادل محبی‌زاده، یکی از راننده‌های تاکسی تلفنی، در حالی که داشت روزنامه خبر جنوب را می‌خواند از جایش بلند شد و بعد از سلام، به حساب این‌که من مسافرم گفت: «کجا می‌رید؟» گفتم: «نه، من مسافر نیستم.» برایش توضیح دادم برای چه چیزی آمده‌ام. او ضمن اشاره به افزایش وقت و هزینه برای یک مسافرِ محله بیدله به دلیل کانال‌های آب، می‌گوید: «مسیری که ده دقیقه‌ای می‌رسیدیم الان باید نیم ساعت توی راه باشیم. کوچه‌ها خراب شده و بعضی از کوچه‌ها که کلا مسدود است.»

هنوز حرف‌های عادل تمام نشده که قاسم افشار، یکی دیگر از راننده‌های تاکسی، با عصبانیت از راه می‌رسد. وقتی مرا با دفتر و خودکار می‌بیند می‌گوید: «چی می‌نویسی؟» با شوخی می‌گویم: «دارن تیرآهن و سیمان تعاونی می‌دن، اسم می‌نویسم.» لبخندی می‌زند و عادل برایش توضیح می‌دهد. وسط حرف‌های عادل می‌پرد و شروع به شکایت از کانال‌های آب می‌کند: «الآن از تعمیرگاه می‌آیم. صد و چهل هزار تومان خرج جلوبندی ماشین کردم. فقط طی همین چند مدت که توی کوچه‌های بیدله رفتم این بلا به سرم آمد. آخر چقدر کار می‌کنم که توی یکی دو هفته این همه خرج ماشین کنم؟»

علیرضا شوری یکی دیگر از راننده‌ها با چند عدد نان روی دست‌اش در حالی که تکه‌ای به دهان می‌گذارد از راه می‌رسد و می‌گوید: «چند بار ماشین‌ها توی همین کانال‌ها گیر کرده‌اند و مجبور شدیم با چند ماشین دیگر به کمک‌اش برویم و از شل بیرون‌اش بکشیم.»

بهداشت نامناسب

داخل چاله‌های کوچه‌‌ی بیدله فاضلاب خانه‌ها جمع شده است. کنار چاله‌ها در کوچه‌ی مسجد حاج شهباز به قدری شل جمع شده که نمی‌شود از کنارشان رد شد. بعضی جاها آن‌قدر آب مانده است که آرام آرام در حال جلبک زدن است. بچه‌هایی را می‌بینم که توپ‌شان افتاده توی همان پسماند، با دست بر می‌دارند و دوباره بازی می‌کنند؛ یا زنی که کفش‌اش توی شل‌های کوچه کثیف شده و دارد نفرین می‌کند.

حسن جعفری، یکی از اهالی قدیمی بیدله، در حین صحبت‌اش مواظب است تا ماشینی که از کنارمان رد می‌شود آب به سر و صورت‌مان نپاشد. بعد با اشاره به پسماندی که در چاله‌ها جمع می‌شود می‌گوید: «فقط یک بار ماشین آب‌پاش شهرداری برای آب‌پاشی کوچه‌ها آمد تا گرد و خاک حاصل از این کند و کاو‌ها به هوا بلند نشود. البته زحمت کشیدند، ولی توی گرمای چهل درجه تابستان و با این بادهای فصلی، کارشان مثل آب در هاون کوفتن بود. در بعضی کانال‌ها پساب خانه‌ها جمع شده و این موجب بروز بیماری‌های مختلف می‌شود. از شبکه بهداشت درخواست می‌کنیم به این مسئله رسیدگی کند.»

بعضی از مردم، خودشان دست به کار شده‌اند و لااقل جلوی خانه خود را تا جایی که امکان دارد رو به راه می‌کنند. از آن جمله حاج محمد علی امینی است: «کانال جلوی مغازه را خودمان پر کردیم و بعد از بیست روز از اداره آمدند بقیه را پر کردند.»

پیگیری‌های بی‌ثمر

پیگیری‌های اهالی محله برای زودتر به اتمام رسیدن لوله‌گذاری‌ها و آسفالت مجدد کانال‌ها چندان مثمر ثمر نبوده است. حسن بهزادی یکی از کسبه محل می‌گوید: «حاج حسین فانی‌لاری از طرف اهالی به اداره مراجعه کرده که تاثیر چندانی نداشته است. خودم از رئیس اداره آبفا درباره طولانی شدن طرح سوال کردم که در جواب گفت مشکل از پیمانکار است.»

نتیجه‌ی عدم هماهنگی و تعهد

به نظر می‌رسد در انجام یک پروژه شهری، هماهنگی بین ادارات مرتبط با طرح یکی از مهم‌ترین عوامل در اجرا و اتمام آن باشد. از دیگر عوامل موثر، عمل به تعهدات از طرف پیمان‌کار پروژه است. به امید روزی که این ناهماهنگی‌ها کاملا از بین برود و ارزش دادن به زمان و وقت مردم برایمان عینی‌تر و واقعی‌تر شود.