هفت‌برکه (گریشنا): در ادامه یادداشت‌های یک گراشی از دبی این بار او از ظلم مضاعفی که بابت عوارض خروج از کشور بر گُرده‌ی مردم جنوب وارد می‌شود نوشته است. و با سه پیش‌نهاد خواستار تعدیل این عوارض شده است. این بار نوشته یک گراشی از دبی با دو بیت از باب اول بوستان سعدی در عقل و تدبیر رای آغاز کرده است:

من از بی‌نوایی نیم روی زرد / غم بی‌نوایان رخم زرد کرد

نخواهد که بیند خردمند ریش / نه بر عضو مردم، نه بر عضو خویش

Alarabiyeh

بودجه‌ای که برای ما نمی‌جوشد

چندی پیش آقای رئیس جمهور لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ کشور را برای بررسی و تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی به رئیس مجلس تحویل داد. جناب دکتر جعفرپور نماینده مردم شهرستان‌های لارستان، خنج و گراش نیز ضمن دادن فراخوانی از صاحب نظران و فرهیختگان این سه شهرستان خواسته نظرات و پیشنهادات خود درباره لایحه بودجه را به دفتر ایشان ارسال کنند که مثلا جدّی جدّی نظرات صاحب‌نظران و فرهیختگان این منطقه از کشور را جمع‌بندی کرده و غیر مستقیم نظرات و خواسته‌های مردمان این سه شهرستان را در تغییرات بودجه و تصویب آن مثل سال‌های گذشته اهمال نماید. (شاید هم امسال اعمال کند)

درباره لایحه سال ۱۳۹۷ تقدیمی دولت به مجلس حرف و حدیثی نیست. همان اندازه که خبرگزاری ایسنا از قول رئیس مجلس دکتر لاریجانی نوشته «علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی می‌گوید که از رونق در اقتصاد ایران خبری نیست و بودجه دولت کفاف اداره کشور را نمی‌دهد. ادامه وضعیت فعلی به بهبود اوضاع اقتصادی کشور کمک نمی‌کند.»

یا ایلنا خبرگزاری کار ایران در گزارشی با اشاره به کاهش پیوسته بودجه عمرانی کشور نوشته است که «در بهترین حالت بودجه عمرانی ایران در سال آینده چنان که در لایحه بودجه آمده نه ۷۸ هزار میلیارد تومان، بلکه به اعتراف بانک مرکزی ایران در حدود هشت هزار میلیارد تومان یعنی چیزی کمتر از دو میلیارد دلار خواهد بود.» برای ما مردمان این سه شهرستان کافی‌ست که بدانیم لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ برای ما خیر و برکتی در بر ندارد یعنی بودجه‌ای نیست که به ما برسد لذا ما هم مثل سال‌های گذشته حرف و حدیثی در این وادی نداریم. زیرا خوب می‌دانیم که اگر از این امامزادگان قدرت و تیول‌دارن ثروت این کهن دیار حقی طلب داریم و یا حاجتی به زبان آوریم به مصیبی گرفتار آییم. همچون این بیداد و ستمی دو چندانی که می‌خواهند در لایحه بودجه سال ۹۷ به نام افزایش سه برابری عوارض خروج از کشور بر پیکر نحیف‌مان تحمیل نمایند.

اگر چه به باور من شهروند گراشی که تحیصلات و تجربه‌ای در بودجه‌نویسی و سرمایه‌گذاری صنعتی دارم بودجه سال ۹۷ در میان بودجه‌های چهل سال گدشته از همه عقلانی‌تر و علمی‌تر به نظر می‌رسد و رئیس جمهور محترم توانسته کمی مختصر شفاف‌سازی در تفکیک ردیف‌های بودجه‌های میلیاردی دستگاه‌ها و نهادهای مذهبی و دینی غیر پاسخگو به مردم و دولت به کار گیرد و در سخنرانی‌های بعدی هم به خصوص در روز ۲۸ آذر در همایش حقوق شهروندی دقیق‌ترین صحبت را درباره بودجه و به ویژه ردیف ۱۷ آن ایراد کرده و اشاره به فهرست بلند بالایی از ۱۷ دستگاه مختلف که از دولت پول می‌گیرند و طلبکار هم هستند و جواب کسی را هم نمی‌دهند به شهروندان حق داده و خوش آمد گفته که بیایند و بودجه سال ۹۷ را نقد کنند و پرسشگری کنند. این اندک روشنگری ایشان سبب شده که ما بی‌خبران بودجه‌های چهل سال گذشته حیران بمانیم که چرا بودجه‌نویسی تا بدین حد نابخردانه و خلاف مصالح ملک و ملت است و تازه متوجه شویم که چرا بودجه عقیدتی سیاسی بیشتر از مرزبانی؟ چرا بودجه خواهران حوزه علمیه از بودجه چندین دانشگاه کشور بیشتر؟ چرا بعضی از حضرات و شخصیتها بودجه خصوصی دارند؟ و یا آخر این که چرا انواع بودجه‌های مربوط به حوزه‌های علمیه و روحانیت از بودجه سالیانه بزرگترین و پر جمعیت‌ترین وزارت خانه کشور یعنی آموزش و پرورش بایستی بیشتر باشد.

ولی علیرغم کردار و گفتار رئیس جمهور محترم درباره بوجه عمومی دولت در سال ۹۷ با وجود رشد شش درصدی آن، چرا بودجه یارانه و بودجه عمرانی کشور را کاهش داده و بر خلاف ایراد و گفنه‌ی خود بودجه آن نهادها و دستگاههای غیر پاسخگو را حتی بیشتر از رشد عمومی شش درصدی بودجه افزایش داده؟ برای نمونه بودجه دادستانی ویژه روحانیت رشد عجیب ۴۲ درصدی دارد و یا بودجه شورای سیاستگذاری حوزه علمیه خواهران به رقم ۲۷۱ میلیارد تومان رسیده است.

درک اشتباه در دهک‌های مسافر خارج از کشور

بودجه‌های تصویبی چهل سال گذشته کشور هر چند خیر و برکتی قابل دیدنی برای ما مردمان شهرستانهای جنوب فارس و یا غرب هرمزگان در بر نداشته و خود ما هم عاجزانه و صبورانه بی هیج چشمداشتی با بی‌تفاوتی و بی‌خبری مطلق از کنار آن که منفعتی و استفاده‌ای برایمان نداشت می‌گذشتیم. به قول معروف می‌گفتیم دیگی که برای ما نجوشد بگو سر سگ یا اوبره در آن بجوشد. اما متاسفانه بودجه امسال این گونه نیست، درست است که دیگ امسال همانند سال‌های پیش برای ما نمی‌جوشد ولی امسال جوشیدن آن برایمان فرق دارد.

نخست این که با کمی شفاف‌سازی رئیس جمهوری امسال می‌دانیم که این دیگ برای چه از ما بهترانی می‌جوشد و سر سگ هم در آن نیست بلکه ثروت، گنج و شیره جان این کهن دیار است که در آن می‌جوشد.

دوم اینکه امسال می‌خواهند بخشی از هیزم آتش دیگ‌شان از پوست و استخوان ما باشد. پس بایستی همه ما مردمان شهرستان‌های جنوب فارس و غرب هرمزگان قبل از سوختن فریادی و شیونی بر آریم و بخواهیم تا مسافران فرودگاه لارستان از عوارض خروج از کشور معاف شوند تا ما هم باز همانند سالهای گذشته  داستان بودجه کشور فراموش کنیم و بی‌تفاوت بمانیم و فقط درد سوختنی را احساس نکنیم.

عوارض خروج از کشور در بودجه ۹۷ را از رقم فعلی با افزایشی چشمگیر سه برابر کرده‌اند. برای سفر اول ۲۲۰ هزار تومان، سفر دوم ۳۳۰ هزار تومان و سفر بعدی ۴۴۰ هزار تومان. «خدا بدهد برکت» در شرح و بیان‌های مختلفی که من از مسئولین و مدافعان این افزایش تاکنون دیده و خوانده‌ام یک ناهماهنگی، آشفتگی و عدم اطلاع و شناخت کامل از دهک‌های مختلف مسافران به خارج از کشور به روشنی و صراحت دیده می‌شود.

آقای نوبخت معاون محترم رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه توضیح داده که این مبلغ از شهروندانی که تمکن سفر به خارج از کشور دارند اخذ می‌شود تا گردشگری داخلی رونق پیدا کند (عجب استدلالی!! آنهم از رئیس برنامه و بودجه مملکت)

استدلالی دیگر از مشاور ایشان آقای محمد کردبچه (برای توجیه استدلال رئیس ): «عده‌ای مرفه در جامعه زندگی می‌کنند و نشان مرفه بودنشان سفر خارجی رفتن است و جامعه اقشار کم در آمد و فقیر دارد. پس عوارض خروج گرفتن از کشور مالیات گرفتن از این عده از مرفه‌ها و طبقه متوسظ به بالاست برای بهبود وضع فقراء ». عجبا ملت حیران می‌شود از این گفتار که آیا باید فرمایش ملا را قبول کند یا دم خروس ایشان؟ در بودجه‌نویسی امسال شما بودجه یارانه بگیرها و بودجه عمرانی کشور را کاهش داده‌اید و در عوض بودجه ویژه‌خواران افزایش، آن وقت برای ما ملت نقش رابین‌هود بازی می‌کنید؟

مسئله و بحث نگارنده در این نوشته تفسیر و نقد بودجه نیست و کاری به این ندارم که عده‌ای اقلیت مرفه جامعه چه کسانی هستند و چگونه در این چهل سال این طبقه در کشور به وجود آمده‌اند و از چه رانت‌ها و ویژه‌خوری‌هایی استفاده کرده‌اند. بحث و درد من این است که چرا ما مردمان این سه شهرستان و چند شهرستان همجوار مثل زرین‌دشت و بستک که از جبر زمانه و بیکاری و اجبار زندگی مجبور هستیم به خارج سفر کنیم بایستی با پرداخت عوارض خروج از کشور به عنوان مرفه‌های بی‌درد جریمه شویم و مالیات پرداخت کنیم که عده‌ای در مملکت ویژه‌خواری کنند و دولت پز دهد و صدا و سیما تبلیغ کند که داریم مالیات خروج از ثروتمندان میگیریم برای فقرای کشور!!

ما کارگریم نه مرفه بی‌درد

برای یادآوری نماینده محترم مجلس دکتر جعفرپور شاید بتواند به گوش همکارانشان در مجلس و تمامی بزرگان دین و دولت در پایتخت برساند که ما مردمان این سه شهرستان و چند شهرستان همجوار که بخشی قابل ملاحظه‌ای از مسافران خارج کشور هستیم بر خلاف دیدگاه‌ها، باورها و استدلال‌های بودجه نویسان کشور نه مردمانی رانتی و ویژه‌خوار و نه مرفه‌های بی درد کشور هستیم که برای خوشگذرانی و یا به رخ کشیدن ثروتمان بخواهیم به خارج برویم. موضوع خارج رفتن ما از نوع و مقوله دیگری‌ست. موضوعی است تاریخی و فقط برای زنده ماندن و اجبار معاش زندگی‌ست. در کوتاه و مختصر بیان این که همیشه با دست خالی به خارج می‌رفته‌ایم همچنین که امروز می‌رویم در آنجا فقط و فقط کار می‌کنیم آن هم شب و روز و با اندک درآمدی با خستگی و فرسودگی به دیارمان بر می‌گردیم و اگر هم اندگی بیش از معاشمان عاید آید برای عمران و آبادی دیارمان به کار می‌گیریم. برای فهم و دانستن بهتر این موضوع نگارنده این سطور بیش از هفت نوشته مفصل و طولانی در یک سال گذشته در این موضوع نوشته‌ام که در این سایت و دیگر سایتهای خبری منطقه منتشر شده است علاقمندان ومسئولان می‌توانند رجوع کنند و بدانند داستان سفر خارج رفتن ما با چه خونی دلی است و ثمره کار و بازگشتمان به وطن چه خیر و برکت میمون و مبارکی برای خودمان و دیارمان در بر دارد. (مجموعه یادداشت‌های یک گراشی از دبی در گریشنا)

تا آنجایی که من اطلاع دارم هم اکنون از فرودگاه لارستان این شرکت‌ها فعال هستند: ۱- شرکت العربیه شیخ نشین شارجه در هفته پنح پرواز ۱۶۸ نفری یعنی ۸۴۰ مسافر در هفته. ۲- شرکت فلای دبی شیخ نشین دبی سه پرواز ۱۶۸ نفری در هفته می‌شود ۵۰۴ مسافر.  ۳-  شرکت هما هفته‌ای یک پرواز ۲۰۰ نفری به دوحه. ۴- شرکت هما به کویت هفته‌ای دو پرواز ۱۶۸ نفری می‌شود ۳۳۶ مسافر.

جمع مسافران از فرودگاه لارستان به خارج از کشور می‌شود ۱۸۸۰ مسافر در هفته . البته این پروازهای روتین و عادی از این فرودگاه است فراوان پیش می آید که در هنگام عید یا تابستان پروازهای چارتر فوق العاده نیز گذاشته شود. با احتساب تخمینی صندلی‌های خالی پروازهای عادی و پروازهای چارتر می‌شود ادعا کرد که هفته‌ای ۲۰۰۰ مسافر از این فرودگاه به خارج از کشور می‌روند. البته این تمام ماجرا نیست، اگر بخش بزرگی از مسافران منطقه که به هر دلیل از فرودگاه‌های شیراز، بندرعباس، لامرد و یا کیش و قشم برای کار به کشورهای جنوبی خلیج فارس می‌روند نیز در محاسبه بیاوریم به یقین  تعداد مسافران منطقه به خارج به بیش از  ۳۰۰۰ مسافر در هفته می‌رسد . در کمترین تخمین و احتمال حداقلی به بیش از ۱۵۶ هزار مسافر در سال می‌رسد. (مسافرین به عتبات و مکه در محاسبه آورده نشده ).

ترکیب جمعیتی ۱۵۶ هزار مسافر از فرودگاه لار

برای این که بهتر بدانیم چرا عوارض خروج از کشور ستم و ظلمی دو چندان برای ما مردمان این سه شهرستان است بایستی توجه کنیم و جواب داشته باشیم که این عدد ۱۵۶ هزار  مسافر در سال ۱- چه کسانی هستند و برای چه نوع کاری به خارج می روند؟  ۲- در چه وضعیت کاری و درآمدی قرار دارند  ۳- و اصولا در سال چند بار مجبور به سفر هستند؟  فکر می‌کنم چنانچه فرهیختگان جامعه‌شناسی و یا اقتصادی منطقه پرسشنامه‌ای با همین سه سئوال در فرودگاه لار به مسافرین بدهند نتیجه‌گیری و جمع‌بندی آن‌ها این گونه خواهد بود:

۱ – تعدادی از مسافران جوان‌های بیکار شهرها و روستاهای منطقه هستند که اغلب دبیرستان تمام کرده و بعضا سربازی و دانشگاه هم رفته‌اند چون ویزای کار برای ایرانی در کشورهای جنوبی خلیج فارس تقریبا ناممکن شده با هرینه خود و یا کمک خویشان و دوستان ویزای سه ماه زیارتی می‌گیرند و برای مدتی حدود دو ماه و ۲۵ روز قاچاقی در مغازه، کارگاه و یا انبار آشنایی با حقوق کم کار می‌کنند. در سال ماکزیمم سه سفر می‌توانند انجام دهند. که به زحمت می‌توانند هزینه ویزا و سفر خود و بیکاری سه ماه دیگر سال را جبران کنند فقط دلخوش هستند که خود را مشغول کاری کرده‌اند و منتظرند تا در آینده چه شود و چه برایشان پیش آید. یعنی در سفرشان درآمدی ندارند که بتوانند عوارض خروج بدهند.

۲- تعداد بیشتری کارگران و کارمندان ویزاداری هستند که در سالهای پیشین ویزای کار گرفته‌اند و سالهای سال است که با حقوق معین و درآمد ثابتی به کار مشغول هستند و در آمدشان به بدبختی شاید کفاف هزینه زندگی خانواده‌هایشان که در ایران هستند بکند. اکثرا بالای سی و چهل سن دارند و به دلایل مختلف از بیماری و مرگ اطرافیان‌شان گرفته تا عروسی اولاد و نزدیکان و یا محدودیت‌های مدت اعتبار ویزا و شش ماهه بازگشت اکثراً مجبور هستند در سال دو سفر یا بیشتر به ایران داشته باشند. این گروه از مظلومترین مسافران به خارج کشور هستند که با کمترین درآمد به عنوان مقیم خارج از کشور شناخته میشوند. حتی از درآمد ناچیز یارانه نیز محروم شده‌اند. عوارض خروج هر چند هم اندک باشد باز بار گرانی‌ست بر درآمد ناچیزشان.

۳- اکثریتی از مسافران دارندگان کسب و کار خرد خود و یا شریک در کار و کسبی با چند نفر دیگر هستند در یک مغازه کوچک از تعویض روغن ماشین، پنجرگیری و بقالی گرفته تا مغازه‌ای و یا شرکتی در بازار. اکثراً چندین نفر از یک فامیل شریک هستند و چون درآمد و امکانتشان در حدی نیست که بتوانند خانواده خود را در دبی به همراه داشته باشتد، تقریبا هر چهار تا شش ماه چند شریک که فامیل هم هستند بین کار در خلیج و استراحت در خانه (ایران) جابه‌جا می شوند و یا برای دیدن خانواده و یا پیش‌آمدهای خوش و ناخوش خانوادگی مرتب مجبور به مسافرت هستند و اکثرا در سال بیشتر از چهار سفر دارند. پرداخت عوارض خروج برای این گروه نیز سنگین می‌باشد.

۴- تعداد قابل توجهی از مسافرین بدون درآمد هستند. مثل خانواده‌های افراد گروه شماره سه که در ایران هستند، یا خانوداه‌های گروه متمول‌تر که در دبی ساکن هستند. افراد بازنشسته و یا ناتوان مالی که به هر زحمتی ویزایی تهیه می‌کنند و برای گرفتن کمک و مساعده از آشنایان و دوستان قدیمی به سفر می‌روند. یا فعالین مدنی شهر و روستایی که برای جمع‌آوری کمک و تشویق کردن خیری آشنا به خارج می‌روند. مجموع این افراد درآمدی ندارند که بخواهند عوارض دهند. تصور بفرمایید به هر دلیل کاسبی کم درآمد نتواند برای استراحت و دیدنی به دیارش برگردد و خانواده با چند بچه قد و نیم قد اجبارا برای دیدنی پدر باید سفر کنند. عوارض خروج و هزینه‌های سفر چند نفره چقدر برایشان سنگین خواهد بود.

۵- اقلیتی هم با در آمد قابل قبول در کار و کسب هستند و خود و خانواده و وابستگان سالی چندین سفر دارند. شاید مشکلی چندان نداشته باشند ولی وقتی متوجه اجحاف حکومتی شوند قطعا در هزینه سفر و یا خیر و مبراتی که برای دیارشان دارند تجدید نظر خواهند کرد و از مسافرت چندین بار در سال به کشور صرف نظر و کناره‌گیری میکنند . قطعاً کم شدن سفر این گروه ضرر اقتصادی بزرگی خواهد بود

با توجه به پنج گروه مسافران در بالا متوسط سفر مسافران منطقه به خارج در سال حدود سه و سه دهم سفر در سال می باشد. (این عدد به صورت آمار تلفنی توسط چندین دوست از شهرها و روستاهای منطقه بدست آورده‌ام که از همشهریان خود پرسیده اند که در سال چند بار به ایران سفر دارند شاید چند دهم درصد خطا باشد که چندان تفاوتی در اصل موضوع نمی‌کند)  بنابراین چنانچه پیشنهاد دولت در بودجه سال ۹۷ تصویب شود که به احتمال زیاد تصویب خواهد شد. معدل عوارض خروج از کشور برای مردمان این سه شهرستان می‌شود ۳۷۴ هزار تومان. سفراول ۲۲۰ هزار تومان سفر دوم ۳۳۰ هزار تومان و سفر سوم که یک و سه دهم سفر می باشد بایستی ۴۴۰ هزار تومان پرداخت کنند . در اینجا با یک محاسبه کوتاه و ساده مبلغ کل عوارض خروج از کشور در یک سال که بایستی مردمان این سه شهرستان به دولت پرداخت کنند به دست می‌آوریم.

۱۵۶۰۰۰ مسافر در ۳۷۴۰۰۰ تومان می‌شود: ۵۸ میلیارد و ۳۴۴ میلیون تومان

متآسفانه اگر عوارض خروج تصویب شود که به احتمال زیاد تصویب خواهد شد سالیانه این مقدار تقریبی شصت میلیارد تومان از توان مالی و اقتصادی منطقه کم خواهد شد و از طرف دولت هم چیزی به این سه شهرستان اضافه نخواهد شد. شاید هم کم شود چون بودجه عمرانی و یارانه‌ای در بودجه ۹۷ کم شده است، همچنین رفت و آمد و سفرها کمتر می‌شود و اثراتی مستقیم بر فرودگاه و شهر لار و دیگر شهرها و روستاها خواهد گذاشت. لذا تا دیر نشده بایستی اول نماینده مجلس سپس مسئولین دولتی و حکومتی و تمامی فعالین و کنشگران اجتماعی و شوراها  این سه شهرستان یک صدا از حکومت و دولت بخواهند مسافران فرودگاه لارستان را کلاً از پرداخت عوارض خروج معاف شوند. چون به دلایل روشن در این نوشتار مردمان این سه شهرستان مصداق استدلال‌های بودجه نویس کشور نیستند و پرداخت این عوارض ظلم بزرگی‌ست به مردمان این سه شهرستان. البته واضح و مبرهن است که با معاف شدن فرودگاه لارستان از عوارض خروج معادل این مبلغ به عمران و آبادی این شهرستانها اضافه خواهد شد و فرودگاه نیز رونق بیشتر و پروازهای بیشتری خواهد داشت چون دیگر کمتر از فرودگاههای شیراز و بندر استفاده می‌کنیم.

شاید شیفتگان و وابستگان حکومت و دولت در منطقه استدلال کنند که نمی‌شود این کار کنند و از دولت بخواهند فرودگاهی را در کشور از عوارض استثنا کنند . ولی بازهم می‌توانیم مجّد و پیگیر درخواست کنیم که اگر نمی‌خواهید ما را از عوارض خروج معاف دارید. حدالاقل بگذارید عوارض خروج پرداختی ما صرف عمران و آبادی این سه شهرستان شود. برای این که این مبلغ قابل توجه شصت میلیارد تومانی در این سه شهرستان هزینه شود شوراهای شهرستان‌ها که نمایندگان انتخابی مردم هستند بهتر می‌توانند بر مبنای نیاز و عدالت به دولت پیشنهاد دهند و راه حل‌های ارائه نمایند. من فکر می‌کنم که بهترین بیشنهادها شاید این سه پیشنهادی که به نظرم رسیده باشد باشد.

سه پیش‌نهاد برای عوارض خروج فرودگاه لار

۱-معاف شدن مسافرین فرودگاه از پرداخت عوارض خروج، چون واقعا اکثریت مسافران توان پرداخت مبلغی حدود یک میلیون و دویست هزار توان در سال برای سه سفر خود یا وابستگان‌شان را ندارند به خصوص که روزانه به دلیل تغییرات اقتصادی و بازار کشورهای جنوبی خلیج فارس و سیاست‌های دولت‌هایشان مبنی بر تحمیل و انتقال هزینه‌ها بیشتر بر پشت خارجیان، درآمدهای مردمان‌مان روز به روز کمتر می‌شود.

۲- اگر معاف شدن عملی نباشد . عوراض خروج مسافران به شوراهای شهر و روستای خود پرداخت کنند. که صرف عمران و آبادی دیارشان شود. کار سختی نیست و همه شوراها با اختصاص یک شماره حساب زحمت خزانه‌داری دولت نیز کم خواهند کرد.

۳- اگر پیشنهاد یک و دو عملی نباشد . می‌توان با ایجاد یک صندوق و جمع‌آوری عوارض خروج مردمان این سه شهرستان  پایه‌گذاری یک شرکت سهامی عام برای آب و برق سه شهرستان کنیم که با تشویق خیرین متمول و جمع آوری کمک آنها و همچنین فروش سهام در مدت کوتاه سه چهار ساله صاحب نیروگاه حرارتی تلفیقی هزار مگاوتی چهار واحدی با راندمان بالای ۸۵ درصد شویم که علاوه بر تولید برق بتوانیم روزانه حدلاقل حدود ۴۰۰ هزار متر مکعب آب شیرین از دریا داشته باشیم. این کار عملی است چون شرکتهای معتبر اروپایی و ژاپنی مثل زیمنس آلمان و یا میتسوبیشی ژاپن که معروف‌ترین‌ها در ساخت نیروگاه مدرن دو منظوره آب و برق با راندمان بالا هستند چندان مشتری برای ساخت نیروگاه جدید ندارند و حاضرند واحد به واحد با حداقل سرمایه، کارفرما  و اقساط بلند مدت کار را شروع کنند. البته جای بحث این موضوع در این جا نیست. اول بگذارید تا ببنیم نماینده مجلس‌مان و دیگر مسئولین و فعالین منطقه در گفتگو با حکومت و دولت چه در چنته خواهند داشت و چگونه می‌تواند با دولت گفتگو کند تا شاید ما را از عوارض معاف کند و یا به سود دیارمان اقدامی نمایند آن وقت فرصت خواهیم داشت که بهترین کار ممکن را انتخاب نماییم.

وظیفه نماینده مجلس برای مصوبه

در خاتمه این نوشتار امیدوارم که حرکتی و احساس مسئولیتی در همه ما به خصوص نماینده مجلس و مسئولین و فعالین منطقه به وجود آید و با جدیت از دولت، حکومت و مجلس بخواهند مسافرین فرودگاه لارستان از پرداخت عوارض خروج معاف شوند. این عزیزان بایستی فوری اقدام کنند چون همان گونه در بالا نوشته‌ام این عوراض تصویب خواهد شد به این دلایل:

یکم: این که در آمد کشور از فروش نفت در سال آینده کمتر می‌شود و دولت منابع درآمدی چندانی ندارد که روی آنها مانور بدهد به ناچار روی این عوارض حساب باز کرده است.

دوم: هم اکنون کلیّت بودجه پیشنهادی ۹۷ در کمیسیون مشترک تلفیق دولت و مجلس تصویب شده است.

سوم: با اعتراضات اخیر کشور به فقر و فساد و بیکاری بالاخره مجلس، دولت و حکومت بایستی با بودجه پیشنهادی ۹۷ کاری بکنند و تبلیغی راه اندازند، هر چند هم توان تغییر چندانی ندارند ولی همچنین که فراکسیون امید مجلس اعلام کرده است مثلا می خواهند بودجه به نفع نیازمندان و مردمان ضعیف جامعه تغییر بدهند که البته خودشان می‌دانند توانی ندارند ولی روی همین عوارض مانور خواهند داد که تبلیغات کنند و بگویند ما طرفدار مرفهان و ثروتمندان نیستیم و این عوارض هم از حلقوم آنها خواهیم گرفت و صدا وسیما هم تبلیغ خواهد کرد. لذا بنظر من عوارض تصویب می‌کنند پس بهتر ما زودتر دست بکار شویم و بجنبیم تا دیر نشده خود را از ظلمی مضاعف برهانیم. امیدوارم که خنّاسی پیدا نشود و به خاطر نویسنده گراشی این نوشتار بگوید «ول شو بوکو بابا  گراشنیا شو اِس ِ ِ بو گو آ دَ اِن ” باور کنید اکثریت مردمان شهر و روستاهای لارستان، خنج، گراش، زرین دشت و یا بستک این پول را ندارند بدهند.

تکمله بعد از نوشتن : متاسفانه قبل از ارسال این نوشته به سایتهای محلی دیروز ۱۹ دی ماه همچنین که پیش بینی داشتم افزایش عوارض خروج در گروه تلفیق بودجه تصویب شده است. خوشبختانه تا تصویب نهایی بودجه درصحن علنی مجلس آقای دکتر جعفرپور و دیگر مسئولین وقت و فرصت دارند که این خواست بحق مردمان این سه شهرستان به دولت و حکومت تحمیل نمایند. درخواست کمک و مساعد نیست فقط می‌خواهیم به ما ظلم نشود و پول زور از ما مردمان مسلمان گرفته نشود.