صادق رحمانی: همشهری های ما به هنگامی که کسی در حالت عادی نیست و از مدار تفکر و تعقل خارج شده است این مثل را به کار می برند : «زارش اُش با » ] [zarash osh ba
از نوجوانی این مثل را بسیار می شنیدم اما معنای زار را درک نمی کردم ، فقط می دانستم برای کسی که به قول امروزی «قاطی» کرده است این مثل را به کار می برند . بعدها که با اصطلاحات موسیقی محلی آشنا شدم و چند کتاب در این باره خواندم به راز زار پی بردم .
زار ، در حقیقت ، آن موجود خیالی است که در جان و روح بیمار روانی رسوخ کرده است و او را از حالت عادی خارج ساخته است . امروزه زار به معنای مراسم آئینی در جنوب ایران _ بندر عباس _ میناب و بوشهر است که با آن بیماری های روانی را مداوا می کنند .این آئین ، در واقع نوعی موسیقی درمانی است . موسیقی زار ، چه از نظر سازها و چه به لحاظ نغمه ها و آوازها ، با دیگر اشکال موسیقی در بنادر جنوب کاملا متفاوت است . شاید دلیل آن این باشد که این گونه موسیقی درمانی از طریق آفریقاییان که برای تجارت به بندر عباس می آمدند ، بین مردم آن سرزمین شیوع پیدا کرده باشد .
در سرزمین گراش و لارستان بیماری زار ، معمولا با اصطلاحاتی همچون باد و مضرت نیز شناخته شده است ، مثلا می گویند فلانی مضرتی شده است . این بادها همواره اسباب ناراحتی هستند . مضراتی ها بیشتر زیر درختان ، مخصوصا زیر درخت کنارهای قدیمی ، یا کنار برکه ها هستند .
غلامحسین ساعدی در صفحه ۳۳ کتاب اهل هوا (انتشارات مو سسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، تهران ۱۳۴۵ ) می نویسد : « بادها سراغ همه می روند از بچه ای که در گهواره است تا پیرمردی که لب گور ایستاده ، اما جوانها را بیشتر دوست دارد …بادها همچون آدمیان یا مسلمان هستند یا کافر . باد چه کافر باشد ، چه مسلمان ، وقتی سراغ کسی رفت او را مرکب خود ساخته ، دیر یا زود هوایی اش می کند . بادهای کافر بیشتر موذی و خطرناک هستند ، چنان که ممکن است مرکب خود را هلاک هم بکنند ، اما کم تر دیده شده است که یک باد مسلمان مرکب خود را به نابودی بکشاند … برای رهایی از درد و شکنجه یک باد همیشه بابا یا مامای آن باد می روند . هر باد برای خود یک بابا و یک ماما دارد .»
زار ، شایع ترین بادهاست . بیشتر مبتلایان گرفتار این بادها هستند . زارها همه کافرند و از جاهای مختلف می آیند . بیشتر از سواحل شرقی آفریقا ، زنگبار و سومالی و حبشه ، بعد از عربستان و هندوستان که کوههای اسرار آمیز و دریاهای بسیار بزرگ دارند .
زار به اعتقاد ساحل نشینان ، یک جن است که وارد بدن انسان می شود و او را به نوعی جنون مبتلا می کند .
زارها ، بیش از هفتاد نوع هستند و بیش از همه به سراغ ماهیگیران ، کشاورزان ، گدایان و سیاهان می روند .
برای مداوای شخصی که به زار مبتلاست آداب و رسوم خاصی وجو دارد … برای بیرون کردن جن ، شخص مبتلا را می خوابانند ، انگشتان شست پاهایش را با موی بز به هم می بنند ، مقداری روغن ماهی هم زیر دماغ مبتلای زار کشیده و چند رشته موی بز آتش زده زیر بینی وی می گیرند و بعد بابا خیزران جن را تهدید می کند که از بدن وی خارج شود و با ضربا هایی که به تن بیمار می زند ، جن با جیغ و داد و ناراحتی زیاد ، مرکبش (بدن بیمار ) را رها می کند …
در مجلس زار بر خلاف مجالس بادهای مسلمان آوردن اسم خدا و رسول و ائمه اطهار (ع) حرام است …
در این آئین بیمار روانی را در محوطه ای قرار می دهند و مردانی را با سازها و اورادی که غیر قابل فهم است ، تلاش می کنند زار را از بدن بیمار خارج کنند و روح بیمار را از دست زارها رها سازند …
بنابراین ، به مثل برگردیم : « زارش اُش با» یعنی یارو ، دچار بیماری روانی است و برای در مان او باید دست به کار شد .
مدیر گروه مطالعات فرهنگی رادیو فرهنگ
سردبیر نشریه افسانه ویِژه گراش
شاعر، پژوهشگر فرهنگ عامه، تاریخ و ادبیات در جنوب فارس
مدیر انتشارات همسایه
مدیرعامل موسسه فرهنگی هفت برکه