هفت برکه (گریشنا): بعضی از شغلها به نظر مردانه میرسد اما یک خانم با وارد شدن و موفقیت در آن شغل نشان میدهد برای موفقیت بیشتر از جنسیت پشتکار و تلاش حرف اول را میزند. زهرا شکیبا را شاید در بلوارها یا خیابان مشغول نظارت بر درختان و فضای سبز دیده باشید او ناظر فضای سبز در گراش است. در این مصاحبه او علاوه بر تجربیات شخصی خودش از فضای سبز و گونههای درختی و گیاهی در گراش حرف زده است.
خودتان و رشتهتان را معرفی کنید؟
من زهرا شکیبا، ۲۵ ساله، اهل فیروزآباد در رشتهی مهندسی فضای سبز که در ایران رشتهی جدیدی است تحصیل کردم ما دومین ورودی این رشته در اهواز بودیم. من خودم علاقهی زیادی به آن دارم. الان همهی شهرداریها به این رشته نیاز دارند. در ایران مهندسی فضای سبز را زیرشاخهای از کشاورزی میدانند ولی رشتهی ما به صورتی است که ما طراحی هم میکنیم و علاوه بر طراحی گونههای گیاهی هم میشناسیم یعنی رشتهای چند بعدی است و به خاطر همین خیلی جای کار دارد.
از کی مشغول به کار شدید؟
من از سال ۹۳ در اوز مشغول به کار شدم. همسرم یک سال در شهرداری مبارک آباد کار میکرد من به صورت حضوری آنجا نبودم ولی با یکی از دوستانم که او ناظر فضای سبز در مبارکآباد است همکاری داشتیم الان هم هشت ماه است که کارم را در گراش شروع کردم. همسرم جلال زارعی نیز مهندسی عمران خوانده است اما علاقهی من به این رشته باعث شد او نیز وارد این رشته شود و حالا با هم همکاریم تا جایی که در حوزهی کاری به من مشاوره میدهد.
چه شد که در شهرداری استخدام شدید؟
من تقریبا ده سالی به خاطر شرایط شغلی پدرم با خانوادهام ساکن اوز بودم. بعد از کارآموزیم دنبال پیدا کردن شغل بودم استادها به ما گفته بودند وارد حیطهی دولتی نشویم چون هم حقوقش مناسب نیست و هم دست و پای آدم بسته است و سعی کنید وارد کار آزاد شوید بعد دیدم کار آزادی نیست و سرمایه میخواهد و از طرفی کسی هم مشوقم نیست، پیگیر کار در شهرداری شدم منتها شهرداری راضی به استخدام من نمیشد.
دلیل مخالفت شهرداری با شاغل شدن شما ؟
اولین دلیل این بود که خانم بودم و دلیل بعد هم این بود که میگفتند شما تازه فارغالتحصیل شدی و تجربه نداری و از طرفی چون رشتهی مهندسی فضای سبز رشتهی جدیدی است کسی این رشته را نمیشناخت من میگفتم مهندی فضای سبز خواندم میگفتن اصلا چیه؟ باغبانی خواندی؟ هر چه رفتیم و آمدیم فایده نداشت تا این که دقیقا یک هفته بعد ازدواجم از شهرداری اوز به من زنگ زدند پیمانکار گرفته بودند، پیمانکار شماره من را پیدا کرده بود بعد هم جلسهای گذاشتیم قرار شد چند روز بعد به صورت آزمایشی کار کنم تا اگر در آزمایش موفق شدم به صورت رسمی استخدام شوم که اولین روز آزمایشی من شد اولین روز کاری من یعنی در اولین روز تایید شدم.
چطور شد که با همسرتان همکار شدید؟
همسرم در عسلویه کار میکرد و نقشهبردار بود پیمانکار به من گفت برای زمین چمن ورزشگاه نیاز به نقشهبردار دارند من هم گفتم همسرم نقشهبرداری میخواند و کارش در عسلویه هم تمام شده آنها هم گفتند باشد. حالا همسرم شریک آن پیمانکار شده و کلا وارد حیطه فضای سبز شده است چون خیلی هوش، اعتماد به نفس و پشتکار زیادی دارد، احساس میکنم او در آینده پیشرفت زیادی خواهد کرد.
زن بودن خللی در کارتان ایجاد نکرد؟
اولش که آمدم سر کار خیلی برخوردهای بدی میدیدم چون در منطقه ما ناظر خانم نداریم یعنی در واقع در منطقه اصلا ناظر فضای سبز نیست بیشتر شیراز و شهرهای بزرگتر ناظر دارند. رشته ما تنها دو ورودی آقا داشت و بیشتر خانم بودیم و این باعث شده که فکر کنم در ایران بیشتر خانمها ناظر فضای سبز میشوند. البته شانسی که من داشتم این بود که پیمانکار خیلی پشتم بود تا پیشرفت کنم و همیشه مدیون او هستم. متاسفانه خیلی از کارگرها اصلا به حرفهای من گوش نمیدادند یعنی حتی ناراحت میشدند مثلا من میگفتم فلانی تو برو فلان جا باید گل بکاری. ناراحت میشد ولی به مرور شرایط خیلی بهتر شد. البته کارگر خیلی عالی هم داشتیم که کمک میکرد. البته بستگی به خود آدم هم دارد مثلا وقتی عقیدهی خود من این باشد که زن نباید کار کند به بقیه هم باید حق داد. الان شرایط اقتصادی به نحوی است که زن باید پا به پای مرد کار کند. هم از روزمرهگی خانه خارج میشود و هم به اطلاعات افزوده میشود و هم از لحاظ اقتصادی به صرفه است و میتوانیم کمک خرج باشیم.
خاطرهای از یک روز کاریتان؟
یک روز چند کارگر یک جا ایستاده بودند من به یکی از آنها گفتم که شما باید بروید فلان جا،گفت من نمیروم گفتم من ناظر شرکتم و اینطور صلاح میبینم که تو الان باید بروی چون کار عقب است گفت شما نمیتوانی به من حرفی بزنی و من نمیروم زنگ زدم پیمانکار آمد و با او برخورد کرد و گفت درست است که او خانم است ولی در حد یک مرد پا به پای من دارد در شهر کار میکند و نظر میدهد و حرف میزند نباید اینطور با او صحبت کنی. ولی با این وجود باز هم زیر بار نرفت و گفت میخواهم بروم پیش شهردار. گفتم با هم میرویم. با شهردار که صحبت کردیم او حرف خودش را زد و من هم حرف خودم را و درنهایت قانع شد که حق با من است. از آن به بعد هر وقت جر و بحثی شد پیمانکار میگوید اگر خانم است به وقتش میتواند از طرحش دفاع کند.
در گراش برخوردها به چه شکل است؟
خوشبختانه احساس میکنم دید مردم گراش خیلی بهتر است چون من وقتی وارد شهر شدم ندیدم کسی بد برخورد کند. شهردار گراش هم خیلی خوب برخورد کرد یعنی وقتی من با شهردار در جلسه نشستم و من رو معرفی کردند و گفتند ناظر فضای سبز است، خیلی استقبال کرد.
پیشنهادتان به دیگر خانمهایی که دوست دارند وارد بازار کار شوند؟
یک سری مسایل هست توی کار ولی به مرور حتی برای آقایان کاملا عادی میشود وقتی که ببینند اخلاق داری وقتی ببینند دلیل داری به مرور همه مشکلات حل میشود بعضی وقتها به کارگرهایم میگویم نگاهم نکنید خانمم من پیشنهاد خودم را میدهم اگه مخالفید دلیل بیاورید و اگر دلیلی ندارید حرف شما هم رد میشود.
پیشنهاد شما به همشهریان ما در حوزهی فضای سبز چیست؟
خیلی از جاها به خصوص گراش میان و جلو خانه یا پیادهروها درخت میکارند پیشنهاد ما این است که مرتب به آن آب بدهند. بعضی وقتها شهرداری نمیرسد، ما الان تانکر داریم اما بعضی جاها جوابگو نیست مخصوصا در فصل گرما و نکتهی بعد این که در زمینه قطع درخت حتما با ما همکاری کنند مثلا بیخبر و شبانه درختی را قطع نکنند در حال حاضر بر حسب سن درخت قطع آن خیلی جریمه دارد با ما هماهنگی کنند و اگر نیاز بود و دلیل موجه داشتند ما آن را قطع میکنیم هر چند سعی ما بر آن است که درختی قطع نشود ما باید حافظ محیط زیست باشیم چون هر یک درخت اکسیژن زیادی تولید میکند حالا اگر مشکل داشت ما سر میزنیم کودش را عوض میکنیم و سعی میکنیم مشکل را رفع کنیم. مورد دیگری که آن را در گراش زیاد دیدم این است که بر روی درخت نفت میریزند تا خشک شود این کار اشتباهی است یعنی درخت یک موجود زنده است مثل همه ما آدمها نفس میکشد و کلی هم به ما سود میرساند واقعا ظلم است ما با نفت درخت را خشک کنیم.
فضای سبز گراش را در چه سطحی میبینید و ویژگی آن چیست؟
من همیشه فضای سبز گراش را دوست داشتم نه به خاطر این که الان اینجا کار میکنم. چون خیلی از جاها کارهای جدید انجام میدهند و شنیدم چه شهردار قبلی و چه شهردار کنونی با طرحهای جدید خیلی موافقت میکنند، و از طرفی حمایت خیرین هم زیاد است که این خیلی عالی است. مثلا من وقتی خودم طرحی میدهم موافقت میشود. درکل از فضای سبز گراش راضیم ولی هنوز خیلی جای کار دارد.
بیشترین گونه درختی که در گراش کاشته شده چیست و معایب و محاسن آن؟
این که گراش را خاص میکند بلوار کمربندی آن است که کلا درخت کنوکارپوس کاشته شده است یعنی بیشترین درختی که در سطح گراش است کنوکارپوس یا همان کویتی است و یک سری درختچه در میدان شهید بهشتی که به آن ناترک میگویند. محاسن این درخت این است که خیلی حرصپذیر است ما کمی حرصشکنیم سریع فرم میگیرد و زیبا میشود این عامل باعث شده که در این منطقه زیاد از آن استفاده شود. اما من مخالف سرسخت کنوکارپوس هستم چون آب زیادی مصرف میکند مخصوصا در تابستان اگر آب به آن نرسد برگهایش خشک و چروکیده میشود و از طرفی یک سری مشکلات تنفسی هم ایجاد میکند مثلا ما در بیمارستان بعضی جاها این درخت را حذف کردیم مخصوصا رو به روی اورژانس هر چند خیلی از جاها مثل بلوار سرداران اصلا نمیشود آن را حذف کرد. ریشهی این درخت هم به گونهای است که سنگفرشها را جابه جا میکند. من خیلی روی این قضیه تاکید دارم که ما باید در منطقه گونهی گیاهی زیادی داشته باشیم و همیشه در زیستگاه تنوع حفظ شود. به همین دلیل ما داریم سعی میکنیم در گراش گونههای گیاهی جدید بیاوریم که این معایب را نداشته باشد. ما یک درختهایی داریم که از همان کوچکی که میخواهند رشد کنند تا بزرگ بشوند خوشگل هستند شاید نیاز به حرص و آب زیاد نداشته باشد. چون ما با کم آبی مواجهایم باید سعی کنیم یک سری گونههایی را بیاوریم که منبع آب شهرمان حفظ شود.
مشکلات فضای سبز در گراش؟
عمدهترین مشکل این است که تنوع گونهی گیاهی آن کم است که ما سعی داریم در آینده این مشکل را رفع کنیم.
در نظر دارید چه گونههای گیاهی را در سطح شهر بکارید؟
در قسمت سنگهای بلوار سرداران میخواهیم پامپاسگراس کار کنیم ویژگی آن هم این است که نسبت به کم آبی مقاوم است و برای باغهای صخرهای هم استفاده میشود. برهان گلی که به آن کاسنیا یا درختچهی سنا هم میگویند هم قرار است تا افتتاحیهی بلوار خلیج فارس در این بلوار کاشته شود و همینطور گل کاغذی که در گراش خیلی جواب داده است. یک سری گونههای دیگر هم هست مثل تی وی تیها و درختچه دارایی. در مورد گونههایی که قرار است در گراش کاشته شود و ویژگیهای آن هم میتوانیم در فرصتی دیگر مفصل حرف بزنیم.
کار حرص درختان را چند مدت یک بار و به چه صورت انجام میدهید؟
کنکوکارپوس تقریبا دو سه ماه یک بار نیاز به حرص دارد چون رشد زیادی دارد و زود از فرم خارج میشود. درختهای بومی منطقه که من زیاد دیدم مثل بید و اکالیپتوس که این درختها هم زیاد برای فضای شهری مناسب نیست، دیرتر نیاز به حرص دارد. در کل ما باید درختهایی بیاوریم که حرص کمی نیاز داشته باشد تا خیلی نیروی کارمان صرف حرص کردن درختان نشود. فصل رشد درخت و درختچه بهار و تابستان است یعنی در این دو فصل خیلی قدرت رشدش زیاد میشود. حرصهای شدید را ما باید بگذاریم در زمستان انجام دهیم که درخت خواب است مثلا میخواهیم خیلی درخت را بیاوریم پایین اینها برای زمستان است ولی یک سری درختها هستند که تندرشداند اینها را موردی ندارد زود به زود حرص کنیم.
تا به حال اعتراضی از همشهریان در مورد حرص درختان داشتید؟
یکی از اعتراضهایی که شد درمورد بلوار سرداران بود. ما تا وارد شهرداری گراش شدیم دیدیم کویتیها در این بلوار خیلی بالا رفته است و جلو دید را گرفته است به همین دلیل حرصش کردیم الان هم آن چیزی که میخواستم نشده یعنی هنوز حرص فرم آن انجام نشده است. خلاصه ما اینها را آوردیم پایین و خیلی با اعتراض مردم مواجه شدیم مثلا ماشین را میزدن کنار میگفتند تو چی بلدی که وایسادی داری اینها را حرص میکنی؟ اما ما این درختها را پایین آوردیم و خیلی به نفع شهر شد برای این که دید خوب شد، ماشین سنگین راحتتر میتوانند عبور کنند و شاخهها هم به تیر چراغ برق گیر نمیکند. شاید اوایل فرم مطلوبی نداشته باشد. دقیقا شبیه مو آدمیزاد وقتی که به آرایشگاه میرود اول که کوتاه میکنیم زیاد جذاب نیست بعد چند روز فرم آن مشخص میشود. الان دو ماه از حرص گذشته است و خیلی خوب شده و وقت آن است که حرص فرم آن را انجام بدهیم. فقط نیاز است مردم صبوری کنند.
صحبت آخر؟
من دیدم یک سری گونهها است که در گراش و منطقه خوب جواب میدهد مثلا ابریشم ولی نمیآیند این گونه را در جاهای دیگر شهر هم کار کنند این مشکل از آنجایی نشات میگیرد که ما ناظر نداریم. تجربه خیلی مهم است ولی وقتی در کنار تخصص قرار بگیرد شهر ما خیلی بهتر از این میشود. و صحبت دیگر این که مردم وقتی از گونهای خوششان میآید بیایند و پیشنهاد بدهند و نظرشان را مطرح کنند تا ما از همفکری آنها به نفع شهر استفاده کنیم.
منتشر شده در شماره ۵۸ نشریه افسانه گراش- آبان ۱۳۹۵