هفتبرکه – نوریه بلبل: اسماء رحیمی و دخترش فاطمه را میتوان یکی از اولین تیمهای مادر-دختری اینستاگرام در گراش دانست که کیکپزی آموزش میدهند. ویدیوهای این دو نفر هم آموزنده و شیرین است و هم بانمک. این گفتگو را به مناسبت روز قناد، ۲۰ دیماه، با خانم رحیمی انجام داده بودیم، و کمی با تاخیر منتشر میشود؛ که میگویند «کیکش خوشمزه باشه، بگو دیر برسه!»
فودبلاگرهای خانوادگی
اسما رحیمی از سال ۱۳۹۴ وارد حرفه کیک و شیرینیپزی شده است و صفحه اینستاگرامی «ملکهکیک» را از سال ۱۳۹۶ ساخته است. اما بعد از تولد فرزند دوم کمی از فضای کیک و کیکپزی دور میشود، چون با بچهی کوچک کمی شرایط برایش سخت بوده که بخواهد به کار قنادی برسد. نزدیک به دو سال کار کیکپزی را انجام نمیدهد اما روزی با خودش میگوید من هرطور که شده باید برگردم و دوباره کارم را شروع کنم، هرچند که این وقفه باعث میشود بعضی از مشتریهایش را از دست بدهد. اسماء در شروع دوبارهاش علاوه بر نشان دادن و تولید محتوا از کیکهایش با مشورت همسرش و در نظر گرفتن شرایط فرهنگی گراش، خودش هم به جلوی دوربین میآید و یکی از انگشتشمار گراشیهایی میشود که تصمیم گرفته به طور مستقیم هنر و کارش را جلو دوربین معرفی کند.
بهگفتهی اسماء از زمانی که تصمیم گرفته از پشت دوربین به جلوی دوربین بیاید و به طور مستقیم برای مخاطب تولید محتوا کند، صفحهی اینستاگرامیاش رشد بیشتری داشته است و مردم بازخوردهای بیشتری به او میدهند. «از روزی که آمدم جلوی دوربین، روزانه تقریبا ۱۰ نفر فالو میکنند. هرچند که تازه اول راهم و امیدوارم کارم بهتر و بیشتر دیده بشود. برای دیده شدن کارم به حمایت گراشیها نیاز دارم، هرچند که تا الان هم حمایت کردند و امیدوارم بیشتر از الان حمایت کنند. چون من ندیدم که کسی در حیطهی کیک و قنادی در گراش جلوی دوربین بیاید. پیجهای فروش عبا و لباس دیدم اما برای آموزش کیک و کیکپزی تا الان ندیدم.» الآن صفحهی اینستاگرامیاش بیش از ۴ هزار نفر دنبالکننده دارد و خودش از این تعداد دنبال کننده راضی است و امیدوار است که مردم بیشتری او را دنبال کنند.
فاطمه، دختر اسماء، نیز از فضای کیک و کیکپزی دور نیست. او همانند مادرش این هنر را دوست دارد و در پیجی (cake.cheften) جدا از مادرش آموزش کیک میدهد، اما الان به دلیل مدرسه و امتحان فعالیتی ندارد. اسماء میگوید: «صفحهی فاطمه بیشتر به آموزش کیک اختصاص دارد و چون الان مدرسه دارد و درسهایش کمی سنگین شده فعالیتی ندارد. تا قبل از اینکه مدرسهها باز شود، پیجش فعال بود و رشد خوبی داشت و مردم بازخورد خوبی میدادند.»
اسماء ادامه میدهد: «من و فاطمه برای ساخت و تولید محتوا برای صفحهاش سناریوی خاصی نداریم و دلی فیلمها را ضبط میکنیم، بعضی وقتها بعضی از جملهها را بدون اینکه با هم کار کرده باشیم خودش در فیلمها میگوید و قاعدهی خاصی ندارد.» بعد با خنده ادامه میدهد: «چون بچه است و کلا بچهها زیاد حرف گوش نمیدهند.»
از کاردانی کامپیوتر به نقش حنا و پخت کیک
اسماء رحیمی متولد شهریور ۱۳۷۴ و مادر دو فرزند است. او از سمت مادر گراشی و از سمت پدر لاری است و یک دختر دهساله به نام فاطمه و یک پسر یکسالونیمه به نام فرهان دارد. او بعد از گرفتن دیپلم کامپیوتر از هنرستان در سال ۱۳۹۱ با سعید اکبریان ازدواج میکند. بعد از ازدواج به اصرار پدر شوهرش وارد دانشگاه آزاد گراش میشود و در همان رشتهی کامپیوتر مدرک کاردانی میگیرد. اسماء در کنار همسری و مادری کردن که یک کار تمام وقت است، یک قناد پارهوقت نیز است و در اتاقی از طبقهی دوم خانهشان در بلوار «اللهقلیخان مقتدری» که پنجرهاش رو به بوستان یاران باز میشود، خاطرهی روزهای شیرین مردم را میسازد.
کیکپزی اولین شغل او نبوده و قبل از آن دورهای نقش حنا و بعد از آن هم تزئین سینی و طبقهای عروسی کار کرده است. مدتی با اسم «حنا اسماء» در اینستاگرام فعالیت میکند و از این طریق بعد از خانواده که همیشه حریفهای تمرینی و مشتریهای همیشگیاش بودند، مردم هم جذب هنر او میشوند. کارش گستردهتر میشود و هنرش را به تزئینات سینیهای عروسی نیز میکشاند و از آن کسب درآمد میکند. اما کمکم به دلیل فشاری که به گردن و کمرش میآید، ادامه نمیدهد و هنر دیگری را جایگزین آن میکند. خودش میگوید: «من از بچگی نقش حنا کار میکردم. اوایل ازدواجم برای همه حنا قیفی میبستم و بعد از آن هم تزئینات سینیهای عروسی انجام دادم و بعد از آن دیدم که خیلی به کمر و گردنم فشار میآید ادامه ندادم.»
علاقه به کارهای هنری، اسماء را به سمت کیک و کیکپزی میکشاند. بعد از اینکه خودآموز وارد حرفهی کیکپزی میشود، گذری هم به کلاسهای کیکپزی فهیمکیترینگ لار و خانم عوضیان در تهران و آموزشگاه شیرینیپزی اوز زده است. سال ۱۳۹۷ شروع کار حرفهای او بوده است. زمانی که گراش کوکیز در گراش فعالیتش را آغاز میکند، از طریق اینستاگرام کارهای او را دنبال میکند و خیلی به کارهای آنها علاقهمند میشود و یک ماهی موقتا هم با گراش کوکیز کار میکند.
اسما کار پخت شیرینی و کیک را به شکلی خودآموز از سال ۱۳۹۴ آغاز میکند. شروع کارش هم مثل خیلیهای دیگر رونق زیادی نداشته اما تلاشش را ادامه میدهد تا مردم بیشتری به او اعتماد کنند. اسماء ملکهی کیکهایی است که میسازد و در سال ۱۳۹۶ صفحهی کوچکی برای دنیای شیرین دستسازش در اینستاگرام با نام «ملکه کیک» میسازد. این صفحهی شیرین پر از تصاویر و فیلمهای خاطرهانگیز روزهای فراموشناشدنی مردم است و روزبهروز بزرگ و بزرگتر میشود. اسم «ملکه» را خیلی دلی برای صفحهی اینستاگرامیاش انتخاب کرده است و به گفته خودش، حتی در دورهای پشیمان هم میشود اما با خودش میگوید اگر این اسم جواب نداد آن را عوض میکنم، هرچند که الان این اسم را دوست دارد و تصمیمی برای تغییر آن ندارد.
از آموزش دیدن تا آموزش دادن
اسماء بعد از اینکه وارد حرفهی پخت کیک میشود، به همراه سه تا از دوستانش تصمیم میگیرند که در کلاسهای آموزشی فهیم کیترینگ شرکت کنند و بعد از آن هم سری به کلاسهای خیاطی بزنند. همان ابتدای کار همگی برای کار و هنر خود صفحهی اینستاگرامی باز میکنند با نامهای «ملکه کیک»، «وانیلا کیک»، «هانی کیک» و «کیک لند» که بعدها رفتهرفته بعضیهایشان کمکارتر شدهاند اما اسماء هنوز که هنوز است ادامه میدهد و سفارش میگیرد.
شیرینترین خاطره از روزهای کیکپزیاش همان روزهایی بوده که در کلاس خانم عوضیان شرکت میکند. یکی از دلایلی که آن روزها را برایش ماندگار و شیرین کرده است، چالشهای آموزش کار با فوندانت و دومی هم هزینهی آن کلاسها بوده است. هزینهی آن کلاس را از سودی که از فروش کیکها به دست آورده بوده پرداخت میکند. «من نیت کرده بودم که مشتری برایم بیاید و کیک درست کنم و بفروشم و از سودی که از فروش کیکها گیرم میآمد همین کلاس را شرکت کنم.»
اسماء گاهی وقتها هنرش را به علاقهمندان هم آموزش میدهد و تا الان در فضای خانگیاش حدود ده هنرجو داشته است، ولی این روزها به دلیل کوچک بودن فرزندش، فعلا آموزشی ندارد. از هنرجوهایی که سر کلاس آموزشی او نشستهاند فقط یک نفر که اهل مبارکآباد است ادامه داده و الان به همراه همسرش در شهرشان فعالیت میکنند. «این خانم خیلی به من لطف دارد و همیشه به من میگوید که دست شما برای من برکت داشته، مثلا من اگر روزانه سه کیک داشته باشم این خانم روزانه ده کیک دارد.»
هرچند اسماء معتقد است که این روزها لازم نیست برای آموزش پول بدهیم چون اینترنت پر از آموزش است و هزینهای که قرار است برای آموزش بدهید بروید تجهیزات بخرید و خودتان از طریق اینترنت خودآموز کار کنید تا چم و خم کار دستتان بیاید: «آموزشهای اینترنتی همان آموزشهایی است که در کلاسها ارائه میشود فقط کمی جامعتر.» البته این پیشنهاد را به آنهایی که فقط در حد پخت خانگی و خانواده خودشان بخواهند، میدهد و برای آنهایی که بخواهند حرفهای کار کنند آموزشهای رسمیتر را پیشنهاد میدهد.
رونق فروش خوراکی خوب است
نظرش این است که فروش خوراکی در منطقه جواب میدهد و همیشه برای آن مشتری هست: «از اینکه قناد شدم پشیمان نیستم و خیلی هم خوشحال هستم.»
او دلیل ادامه دادنش را سفارشات مردم و عشق و علاقهای که به این کار دارد، میداند: «آدم هر چی بیشتر سفارش بگیرد بیشتر انرژی دارد که ادامه بدهد. استقبال مردم و راضی بودن از کارم دلیل بوده است که تا الان ادامه دادم و خدا را شکر تا الان که راضی بودند.»
او قنادی را شغلی پردردسر میداند، چون مردم فقط نتیجهی کار را میبینند و اینکه برای رسیدن به این مرحله چقدر ظرف کثیف شده است را نمیبینند! بعضیها این مرحله از کار برایشان سخت است و بعد از چند وقت ادامه نمیدهند و خودشان را کنار میکشند. او معتقد است که هرکسی به هر چیزی که علاقه داشته باشد اگر پی آن را بگیرد به آن میرسد. «همان اوایل بعضی موقعها بود که من در هفته هیچ سفارشی و مشتری نداشتم و برای خودم کیک درست میکردم و عکس و فیلمهای آن را در صفحهام میگذاشتم تا مخاطب و مشتری جذب بشود.»
او حس حسادتی نسبت به همکارهایش که در این حیطه فعالیت میکنند ندارد و خود را بالاتر از آنها نمیبیند. «ما همکارها باعث رشد همدیگر هستیم.» رقابت و رفاقت را در کنار هم دوست دارد، بعضی وقتها رقابت و بعضی وقتها رفاقت را دوست دارد و تا جایی که اگر کسی از همکارها و اقوام نیاز به کمک و راهنمایی داشته باشند در کنارشان است و آنها را راهنمایی میکند.
دلیل اینکه با سوپریها کار نمیکند و به آنها جنس نمیدهد این است که بعضی از همکارهایش زیرآب یکدیگر را میزنند. این اتفاق برای خودش نیز افتاده است. یک بار زمانی دسرهای تکنفره را برای فروش به یکی از سوپریهای شهر میبرد. یکی از همکارهایش به او میگوید: نه، من سفارشهای این مغازه را میگیرم و تو نباید روزی من را قطع کنی. دومین مورد هم زمانی بوده که با یکی از سوپریهای شهری به توافق میرسد برای فروش دسرهای تکنفره، اما مغازهدار بعد از چند وقت به او میگوید: ما دیگر از شما جنس نمیخواهیم چون فلان شخص کمی ارزانتر برای ما کار میکند.
آرزوهای یک قناد
یکی از آرزوهای شغلی اسماء این است که کارگاهی بزرگتر از جایی که الان در آن کار میکند و یک بوتیک کیک داشته باشد و بیشتر هم کیک تولدی بزند و کار کند تا کیکهای کافیشاپی و دسرهای تکنفره.
کارش که پا میگیرد، تصمیم میگیرد کمکم تجهیزاتش را کاملتر کند. سود فروش کیکها را به سه قسمت تقسیم میکند؛ بخشی را به مواد اولیه و بخشی هم به خرید تجهیزات و مقداری را به ذخیره برای آینده اختصاص میدهد. اسما میگوید: «اوایل که تازه شروع کرده بودم، هفتهای ۶ تا کیک داشتم و این ۶ تا کیک برای من خیلی بود و از این طریق توانستم هم تجهیزاتم را کاملتر کنم و هم مقداری پول برای خودم کنار بگذارم.»
بهگفتهی خودش، تجهیزاتش برای یک قناد که در یک کارگاه خانگی مشغول است خیلی مفصل است و تقریبا همه نوع ابزاری را دارد و حتی تجهیزاتش برای یک کارگاه بزرگتر از خانهاش هم جواب میدهد. فر تخصصی ندارد و با همان اجاقگاز فردار جهیزیهاش همهی کیکهایش را میپزد، خودش که میگوید: «میتوانم فر تخصصی هم بخرم اما فعلا جا ندارم و انشاالله زمانی که رفتم کارگاهی بزرگتر، حتما این کار را انجام میدهم.»
علاوه بر کیک، دسرهای تکنفره هم میسازد ولی بیشتر سفارشاتی که میگیرد از کیکهای تولد است و کیکهای کافیشاپی هم دلی و هر وقت حوصله داشته باشد و مشتری بخواهد میزند. بزرگترین کیکی که ساخته در چهار طبقه و ارتفاع آن حدود ۱۵۰ سانتیمتر بوده که بین طبقات آن استند کار شده و از این چهار طبقه، سه طبقه ماکت و یک طبقه کیک و همان یک طبقه هم حدود ۱۵ کیلو وزن داشته است.
اسماء از سختیهای کیکهای عروسی میگوید: «من قبلا کیک عروسی زیاد میگرفتم ولی الان چون بچه کوچک دارم کمتر این کار را انجام میدهم. هر کیک عروسی با جزییات حدود دو روز وقتم را میگیرد اما قبلا که بچهی کوچک نداشتم سر چندساعته کار را انجام میدادم و کیک را تحویل میدادم.» او تا الان حدود ۵۰ کیک عروسی با جزئیات کار کرده است و تحویل عروس و دامادها داده است.
این روزها سفارشاتی که میگیرد بیشتر کیکهای تولدی و مراسم است، چون دردسرهای کیک عروسی خیلی زیاد است. الان هفتگی به طور میانگین بین ۸ تا ۱۵ سفارش کیک دارد و از نظر خودش برای یک کارگاه کوچک خانگی این حجم از سفارشات مناسب است. «چون مجدد بعد از یک دوره وقفه کارم را شروع کردم مشتریهای قبلیام برگشتن و به طور معمول هفتهای ۱۳ کیک دارم.» کیکهای آماده شده برای فروش ندارد و براساس سفارشهایی که میگیرد کیکها را میپزد و آماده میکند.
اسماء از حمایتهایی که تا به الان شده است میگوید: «خانوادهی خودم و همسرم از همان اول مخالفتی با کار کردنم نداشتند و همگی حامی من هستند. حتی پدر شوهرم میگفت که کار کردن خوب است چون کلی مهارت یاد میگیرید. مادر و مادر شوهرم بچههایم را نگه میدارند و خرید تمام لوازم قنادی و کیک هم بر عهدهی همسرم است و من فقط سفارشها را ثبت میکنم و کار پخت آن را انجام میدهم.»
او خودش دست تنها کارگاه کوچک خانگیاش را میچرخاند و نیروی کمکی ندارد، ولی برای مناسبتهای خاص مانند شب یلدا، روز دختر و … که سفارشات مردم بیشتر میشود قضیه فرق میکند و نیروی کمکی دارد و همسر و خواهر شوهرش هم او را همراهی میکنند.