هفتبرکه: روز عرفه برای گراشیها یادآور شیخ احمد انصاری است که سالها در گراش و در بسیاری شهرهای دیگر گمنام به ساختن و آباد کردن مشغول بود. شیخ احمد انصاری ۹ ذیالحجه ۱۴۳۷ قمری برابر با ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ درگذشت. دکتر ابراهیم مهرابی در یادداشتی با مروری بر فعالیتهای خیرین در دورههای مختلف اکنون «نذر نرم» را نیاز امروز شهر گراش و ادامه راه شیخ احمد میداند.
العالِمُ بزمانه، لا تَهجُمُ عَلیه اللَّوابِسُ
ترجمه: کسی که به (نیازها و مقتضیات) زمان ِخود اگاه است، فریب نمیخورد/ امام صادق ع.
با نگاهی گذرا به کارهای خیرِ نیک اندیشانِ پیشین گراش، به پختگی، نخبگی و زمان سنجی دقیق آنها پی میبریم. بلوغ و شعور بالای آنها، در تک تک آثارشان هویدا است.
زمانی برای تامین آب شرب در کوه، بیابان و شهر، (خمره، برکه، چاه آبیاری و لوله کشی شهری) لازم بود، خیّرین آنها را با همت و سرمایهی خود ساختند و هدیه نمودند. آن گاه مردم در حَضَر و سفر، نفس راحتی کشیدند.
زمانی مدرسه، سالن کنفراس، فرمانداری، ثبت احوال، پاسگاه و ساختمان پلیس، مقر بسیج و سپاه، دادگاه، ادارات مختلف، مسجد و حسینیه و…نیاز بود، به موقع آن را (بیش از اندازه نیاز) ساختند و لذا شهر جانی تازه گرفت.
زمانی درمانگاه و بیمارستان نیاز بود، با راهبری بزرگمردی چون شیخ احمد انصاری آن را ساختند و خطر مسافرت به شیراز و درد و رنج مردم کاهش پیدا کرد.
زمانی ورزشگاه و سالن ورزشی لازم بود، با کمک کسانی مانند حاج زینالعابدین محبی آن را ساختند و نشاط نسبی را به جامعه جوانان تزریق کردند.
زمانی سُفره مردم کوچک شد، خیریههای متعدد را راه انداختند تا ماکولات روزانهی بخشی از تهیدستان را تامین کنند. از این رهگذر، چه آبروهایی که محفوظ ماند و چه دلهایی که قرار گرفت و چه شکمهایی که سیر شد.
زمانی الکل، ماسک، داروهای کمیاب بیماریهای خاص، تبلت و گوشی هوشمند لازم شد، خیرین دلسوز ما بصورت هجومی آنها را تدارک کردند و شهر کمی آرام گرفت.
زمانی برای حمایت از جبهه، انتخابات مجلس، سیل و زلزله زدگان و…مساعدت لازم بود، خیرین کمر همت بسته و آگاهانه همراهی کردند و مصیبتهایی فرو کاسته شد.
همه آنچه گفتیم، «نذر سخت افزاری» است. همه آنها در زمان خودش بجا و کاملا لازم و ضروری بود. خداوند به این خیرین باهوش و زمان سنج، خیر و حسنهی آخرت عنایت کند. همچنان که در این دنیا عنایت کرده است.
بیشک شهر و منطقه ما، تاکنون منتظر کمک حکومتهای مختلف ننشسته و با فدا و نثار کردن جوانی و ایام طراوت خویش و تحمل طاقت فرساترین شرایط آب و هوایی در کشورهای حوزه خلیج فارس، سرمایهی حلالی را به دست آورده و برای شهر خود و دیگر روستاها و شهرها، آنچه لازم بود از بنای خیریه و عام المنفعه را ساختند و چه خوب ساختند که مایه مباهات مردم ما شده است. خیریههایی به وسعت کشور از بلوچستان تا خراسان رضوی و یاسوج و قم و روستاهای فارس تا آن سوی مرزها، از دبی، قطر تا کانادا و…. همگی آنها، نام زیبای گراش (و نیز دیگر شهرهای جنوب فارس) را با خود بهمراه دارند.
واقعا مرحبا و حبذا!
امروز، نذر نرم نیاز زمانه است
اما….
اینک اما لازم است تا خیّرین هوشمند و مخلَص، نیاز زمانه را بسنجند و بشناسند و نذری کنند که نیاز امروزین را کاهش داده و یا برطرف کند. جنس نیاز امروز، بیشتر (نرم و معنوی) است. پس زمان آن فرا رسیده است تا _ نذر نرم _را رواج داده، تبلیغ و اجرا کنیم.
نمونههای نذر نرم:
هزینه کردن برای تمام فعالیتهایی که جنبه معنوی را دارند مانند: حمایت از اجرای برنامههای فرهنگی، آموزشی، ورزشی، کارآفرینی، اشتغالزایی، آموزش خانواده، کاهش استرسها و بیماریهای روانی، همنشینی با مسنترهای زمینگیر شده، سرکشی به تلاشگران دیروز که امروز ناتوان شدهاند، جشن گلریزان آزادی زندانیان، اصلاح ذاتالبین، هدیه کتاب و تجهیز کتابخانهها، دورههای دانش و مهارت افزایی نوین، تسهیل ازدواج، تقویت خانههای فرهنگ، زمینه سازی ابتهاج عمومی، زیباسازی معابر و دکوراسیون شهری، درختکاری و ایجاد پارک، هر بنگاه اقتصادی اسپانسر یک تیم و…
خیرین نجیب، فهیم و نخبه!
نیک میدانید، اینک بخشی از جوانان ما در تَحیُّر معرفتی و تعلیقِ اخلاقی به سر میبرند. نشاط لازم را ندارند، حال و آیندهی زندگی و اشتغال و…برایشان مبهم است. زیر تیغ زمانه، سلاخی میشوند، مسئولین و اولیاء برای آنان خوب برنامه ریزی نکردهاند. رقیب و دشمن نیز بر آنان رحم نکرده است و نمیکند. در حال از دست دادن فرزندانمان هستیم. پس رحم و ترحّم لازم است،
گرچه شاید در نذر نرم، تابلو ساختمانی به نام شما بالا نرود و نصب نگردد اما بیشک، خشتهایی طلایی را تدارک کردهاید تا در بهشت عدنِ الهی، به کارِ ساختِ کاخِ باشکوهِ شما بیاید.
نجات یک جوان از بیهویتی و سرگشتگی، خیلی ارزشمند تر از ساختمانی است که در آن اتفاق خاصی نمیافتد. ما از نظر سخت افزارها به اشباع رسیدهایم و نیازمند گشودن پنجره نذرِ نرم هستیم.
دست متولیان را بگیرید که فرصتها مانند برق و باد از دست میروند. و چه زود، دیر میشود وقتی مانیستیم ولی مال ما باقی است!
درشتی و نرمی به هم در، بِه است
چو فاصد** که جراح و مرهم نِهَست
سعدی
د. ابراهیم مهرابی
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
__
*: مخلَص: پیراستهی خدایی.
مخلِص یعنی پیراسته با تلاش فردی با قانون الهی
* *: رگ زن
گراشی
۱۹ تیر ۱۴۰۱
جناب مهرابی!
یه سوال میتونی جواب بدی آیا؟
این همه خیّر گراشی بارهای بسیار سنگین از روو دوش دولت کریمه جمهوری اسلامی برداشتند و توو گراش و سایر جاها کار خیر به گفته شما سختافزاری کردند از جمله چیزایی که خودتون نام بردید و ساختند ؛ حالا آیا وظایف نرم دولتمردان و نهادهای وابسته به دولت جمهوری اسلامی که باید انجام بدهند و ندادهاند را این خیّرین میتوانند برای ما انجام دهند؟
مثلا حق و حقوق کارمندی که دولت کریمه جمهوری اسلامی و ادارات و نهادهای دولتی و وابسته به دولت باید پرداخت میکردهاند ولی نکردهاند و توو مملکت امام زمان از زیر پرداخت آن به کارمندشون شانه خالی کردهاند و تا میتوانستند از حس وجدان کاری و سختکوشی کارمندشون استفاده کردهاند و این به اصطلاح مسلمانان و شیعیان توو مملکت امام زمان حق ما رو خوردند و عین خیالشون هم نیست.
آیا این خیّرین محترم میتوانند بجای اینهایی که نام بردم به من حق و حقوقم را پرداخت کنند و نامش را به قول شما بگذاریم” نذر نرم “؟
هم کار خیر انجام دادهاند و اجرشان پیش خدا محفوظ است و هم من به حق و حقوقم رسیدهام و خدا پدر و مادرشان هم بیامرزد.
&&&&&&&&&&&
ولی ولی ولی بر پدر و مادر حقخورها لعنت.