هفتبرکه – محمد خواجهپور* : فرهنگ یک جسم جامد نیست که بتوان آن را با چکش و مشت و لگد و پخشنامه تغییر داد. فرهنگ زنده و پویا است و در واقع ما در بستر فرهنگ روزگار میگذرانیم. از این رو آنانی که سعی در ایجاد تغییرات فرهنگی دارند باید نگاه خود را به موضوع تغییر دهند و زندگی و پویایی و توانایی عکسالعمل فرهنگ را بسنجد.
در بررسی فرهنگی معیارهای خوبی و بدی رفتارهای اجتماعی به سختی قابل تشخیص و تفکیک است. از این رو بهتر است در مقوله رفتارهای اجتماعی به جای ارزشگذاری به شناسایی شاخصههای فرهنگی بپردازیم. هر چند فرهنگ در ذهن و رفتار تکتک افراد جامعه حضور دارد اما مهمترین جایگاه بازتاب و نمود فرهنگ آیینهای اجتماعی هستند آیینهایی خانوادگی مانند عروسی، عزا، ختنهسوران و آیینهای جمعی مانند آیینهای مناسبتی و نمایشی. از این رو کسانی که به دنبال تغییر فرهنگ هستند معمولاً سعی دارند این بازتابها را تغییر دهند در حالی که ریشههای فرهنگی در ذهن تکتک ما قرار دارد.
نکته ظریفی که در تعریف فرهنگ و جامعه وجود دارد این است که فرهنگ بر اساس تفاوتها تعریف میشود نه شباهتها. از این رو فرهنگهای مشابه در یک دسته قرار میگیرند و فرهنگها برای یافتن هویت مستقل بر روی تفاوتهای خود تکیه میکنند. هر فرهنگی برای تعریف خود بر وجوه خاصی که به اعضای جمعیت آن تشخص میدهد تاکید دارد تا با این صورت هویت جمعی تکتک افراد را تعریف نماید.
اگر کسانی به هر دلیل به دنبال تغییر در فرهنگ و رفتارهای اجتماعی مردم هستند باید به این نکته توجه کنند که پررنگ کردن این وجوه خاص که میتواند تفاوت یک آیین را مشخص کند در واقع هویت دادن به جامعه است. بخواهم با وضوح بیشتری صحبت کنم هر چند میدانم کباب از نظر بهداشتی ممکن است ضرر داشته باشد. آیین توزیع آن در عروسی چندان مناسب و شایسته نیست اما با این وجود حفظ سنت کباب باعث نوعی تشخص و خاص بودن برای عروسیهای گراش میشود.
برنش هم در نگاه اول کار مزخرف و بیهودهای است اما در این نگاه که برنش میتواند در کسالت یک عروسی تنوعی ایجاد کند قابل دفاع است. در واقع بسیاری از افراد انتقاداتی که وارد میکنند نه به ماهیت این کارها بلکه به افراطهایی است که در انجام آیینها صورت میگیرد.
در هر جمعی که بنشینی و به هر عروسی و عزا بروی گروهی دور هم جمع هستند که در انتقاد از رسم و رسوم گراش سخن میگویند و در انتقاد از آن توسن سخن میرانند. اما انگار خبری از تغییر نیست و آش همان آش و کاسه همان کاسه است. توجه کنیم که سنتها به شکلی خود را بازیابی و باز تولید میکنند. مثلاً هر چند کباب در مراسم شب عروسی حذف میشود. اما مراسمهایی با عنوان عقد خصوصی، حنابندان خصوصی و ننه بئنی کباب را باز تولید میکنند. یا وقتی برنش زشت نمایانده میشود در سالهای اخیر برنشها به شکل دستمال بردن تغییر مییابد. در واقع این آیینها مثل موجودات زنده در چرخه انتخاب طبیعی مجبور به تطبیق خود با شرایط هستند.
انتقاد اصلی به عروسیهای گراش پرخرج بودن آن است. با حذف کباب یا برنش تاثیر زیادی در خرج عروسی ایجاد نمیشود. بلکه آنچه عروسی را به عنوان یک جشن احیا میکند هر چه شخصیتر و خصوصیتر کردن آن است. به جای لیستهای پنج هزار نفری برای دعوت یک جمع کوچک و خودمانی هر چقدر هم کباب و برنش داشته باشد باز میشود تحملاش کرد. الکی به کباب و برنش فحش ندهیم اشکال در این است که خود ما تمایلی به دیدن مشکل اصلی نداریم. مشکل در این است که هنوز در هروله ده و شهر بودن هستیم. میشود شهر بود و یک شهر خاص بود. میشود ده بود و در یک سالن، نمایش شهری بودن داد. نمایش ندهیم و بدون هراس از آنچه هستیم شادیهایمان را زندگی کنیم.