هفتبرکه – فرشته صدیقی: نیاکان ما برای هر مناسبتی آیین و سنتی خاص و جالب داشتهاند که بیشترشان در طی زمان در حال فراموشی است. میدانیم که ویژگی این آیینها عنصر تکرارشوندهی آن است. یعنی به همان صورت بیکم و کاست اجرا میشده است. این آیینها با گذر زمان از حالت واقعی و اصیل خود خارج میشود و شکل نمایشی پیدا میکند.
یکی از این رسمها به آخرین چهارشنبه ماه صفر مربوط است. به دلیل گذشت زمان و دور شدن از سبب اصلی این آیین، از ریشه و خاستگاهش اطلاعات دقیقی در دست نیست. چهارشنبهی دیگری که روز برگزاری مراسمی بازمانده از پیش از اسلام است، چهارشنبهسوری نام دارد. در ایران روز جمعه و شنبه وجود خارجی نداشته است و هر یک از ۱۲ ماه، سالشان ۳۰ روز بوده است.
در هرمزگان، آیین سنتی چهارشنبه آخر صفر که به عنوان میراث معنوی هرمزگان نیز به ثبت رسیده، در محله ساحلی سوروی بندرعباس برگزار میشود. مردم بر اساس باوری دیرین، اعتقاد دارند که میتوانند آرزوهای خود را با دریا در میان بگذارند و رنج و بیماری و اندوه و عزای سال را به او بسپارند و از دریا سلامتی بگیرند.
گمانههای مختلفی درباره علت اصلی این رسم زده میشود که هیچکدام را به درستی نمیتوان تایید یا رد کرد. هر چه هست این است که مردم با این مراسم به آرامش روحی میرسند.
برخی عناصر و آیینهای چهارشنبه آخر ماه صفر که در گراش بازمانده چنین است:
شله پیرزنِ: آن روز آشِ معروف به «شُلهی پیرزنِ» پخت میشود. در یک پژوهش گذرا از چند گراشی، دانسته نشد که این پیرزنِ چه نقش و یا ربطی به روز یادشده دارد. آیا این پیرزن از طایفه جنها بوده است که پدر و مادرها فرزندانشان را از او میترساندهاند؟ هیچکس نمیداند، ولی خیلیها ترس و وحشتی را که از روزگار کودکی با شنیدن نام پیرزنِ بر جانشان افتاده، به یاد دارند.
نیل کردن: نیل کردن با پودر لاجوردی، یکی از این رسمهای تکرارشونده است. بزرگترها این پودر را در آب حل میکنند و بهروی شکم کودکها نماد «چهار دال و چهار خال» رسم میکنند. همچنین بر پیشانی آنها خال میزنند. همه اینها را به منظور دور کردن شر و بلا از جسم و جانشان انجام میدادند. اگر خدای ناکرده بچهای ساز مخالف میزد، باز پای پیرزنِ وسط میآمد که: «شوم پیرزنِ زا تبات، دگه خوت ادنش!» و این تهدید، تیر خلاصی بوده بر پیشانی کودکان! در ذهن اغلب کودکان، پیرزنِ به معنای بچهدزد حک بوده و خود را موردی برای ربوده شدن میپنداشتهاند.
آتش زدن اسفند: مراسم اسفندسوزان عنصر جداناشدنیِ این آیین بوده است. سوزاندن اسفند در فرهنگ ما به دفع بلا گره خورده است. در این بخش، زنها منقل کوچکی از آتش و اسفند را در سرتاسر خانه میچرخاندهاند و با ذکر صلوات و تکرار عبارت «سفری وَ جا، خطری وَ در» ورد میخواندند. آنها آرزو میکردند که مردان سفرکرده به منزل بازگردند و بلا و گرفتاری از میان اهل منزل خارج شود. بنابراین دود اسفند برای جلوگیری از چشمزخم به اهل منزل در تمام گوشههای خانه پراکنده میشد.
صدقه رفع بلا: پس از این که منقل آتش و اسفند در خانه گردانده میشد، آن را به همراه صدقهی رفع بلا، شامل سکه و چند حبه قند که البته در بهترین حالتش به تعداد ۷ عدد بوده، بر چهارراه یا همان سر چهارکوچه میگذاشتهاند.
زنها آشِ آماده را بین همسایگان و فامیل توزیع میکردند. باورمندان به این آیین با برگزاری آن از نظر روانی آرامش پیدا میکردند و خود را تا یک سال از شر چشمزخم و بلا و مصیبت محفوظ میدانستند. کودکان پس از رسم نیل و صرف آش، احساس راحتی میکردند و به رختخواب میرفتند. اما آنهایی که از این مراسم سر باز میزدند، تا صبح از کابوس پیرزنِ و دزدیده شدن به خود میلرزیدند! و این داستان هر سال تکرار میشده است.
هنوز در میان مردم گراش خانوادههایی هستند که این آیین را هرساله به صورت سنتی و درآمیخته با باورهای مذهبی دنبال میکنند. آیینی که ممکن است سرچشمهی ایرانی داشته باشد و پس از اسلام به شکل تازهتری ادامه پیدا کرده است. کاش این آیین نیز چون بسیاری از رسوم، در فهرست «میراث فرهنگی ناملموس» ثبت شود و برای آیندگان به یادگار بماند.
مجموعه یادداشتهای و عکسهای گریشنا در مورد این آیین را میتوانید در هشتگ چارشمبد دنبال کنید.
شما چه تجربه و تصویری از این آیین دارید؟ برای ما بفرستید.