انتقادها باعث شد در نهایت حمید خبازی با ارسال یک یادداشت به هفتبرکه، از عملکردش دفاع کند و پیشنهادی به مسافرانش ارائه دهد.
ابتدا بخشهایی از کامنتهای خوانندگان را مرور میکنیم و در آخر، یادداشت خبازی را میخوانیم.
دانشجو: سلام. درسته زحمت میکشن، ولی۹۰ درصد دانشجوها از سر اجبار با ایشون میرن و راضی نیستن، چون هیچ ارگانی روی کرایه نظارت نداره. کاش یکی نظارت داشت.
محمد: سلام. دوست عزیزمون (دانشجو) درست میگن. اکثر بچهها از اقای خبازی راضی نیستن، ولی به زبون نمیارن. آقای خبازی میگن هزبنه رفت و برگشت گراش و اوز ۷۰۰۰ تومن هستش، وقتی یه نفر فقط مسیر رفت با اقای خبازی هستش، چرا پول کامل از بچهها میگیره؟
رضا: جهت اطلاع، سرویس اوز و لار هزینهاش ۸۰۰۰ میباشد، ولی اوز و گراش ۷۰۰۰ تومان. حالا خودتون قضاوت کنید، عادلانه است؟
فاطمه: خب دانشجوهای محترم مملکت، شما خودتون حساب کنید: از ۷۰۰ تومن ۱۲ سال پیش سالی ۲۰٪ به نرخ کرایهی سال قبلش اضافه کنید، ببینید چقدر میشه کرایه؟ بعد بیاید کامنت بذارید و اظهار نظر بفرمایید.
مهدیه: با سلام. قابل توجه اونایی که ناراضیان. اگه فکر میکنید هزینه سرویس گرونه و مسافر هم ماشالله زیاد داره، تو فکر این هم باشید که بعضی وقتها مثل امروز بعد از ظهر، تو یه ساعت دو تا دانشجو برده اوز و تو یه ساعت دیگه یک دانشجو. به نظر شما جواب این همه سوختی که برای یک یا دو نفر هدر میره رو کی باید پاسخگو باشه؟ بعدش هم با بقیه سرویسها مقایسه کنید، اگه هزینه زیاد میگیره اونوقت قضاوت کنید لطفا.
و دیگه اینکه اشکال نداره، اگه دوس دارین با آقای خبازی صحبت کنین که ترمی هزینه رو بگیرن از دانشجوها. من که خودم هم قبلن پرسیده بودم و هزینهش کمتر از سرویس های لار اینا بود.
دانشجو: این حمید اقا کارش درسته. دست خیلیها رو میذاره تو دست هم. برای خیلی از دانشجوها کار نیمهوقت پیدا میکنه. در صورتی که هیچ کدوم از اینها وظیفهاش نیست. اگه انتقادی دارین به خودش بگین. حتما درستش میکنه اگه راه داشته باشه. ولی یه مشکلی که ماها داریم اینه که رو در رو حرفمون رو نمیزنیم.
مهدی: سلام بر حمید. آقای خبازی آدم خیلی خوب و باحوصله و خوشاخلاقیه. من چندین سفر اردویی قشم و یاسوج با ایشون بودم واقعا خوش گذشت. همین که با دانشجوها با احترام برخورد میکنه، صبوره و خوش اخلاق، برید خدا را شاکر باشید. اگه واقعا کسی فکر میکنه داره هزینه اضافه میده، چند نفر جمع بشن و با تاکسی برن. مگه ایشون شما را مجبور کرده…
علیرضا: اقای عزیز بحث ما درباره هزینه سرویسه نه اخلاق. ما که نمیگیم خدایی نکرده اقای خبازی آدم بدی هستش. هر چیزی سرجای خودش.
حامد حسینی: حمید اقا خیلی کارش درسته. ما که قبولش داریم. یه مدت راننده سرویس ما بود، واقعا خوش اخلاق و محبوب و عامهپسند بود بین بچه ها …. راجع به هزینه هم شاید بنده خدا حق داشته باشه. آخه عوارض و مالیات و خرابی ماشین و سوخت…. البته چون خودم دانشجو هستم، دانشجوها رو درک میکنم که بعضی وقتها پول سلف هم نداریم….
و این جواب و پیشنهاد حمید خبازی است که از هفتبرکه خواسته است در اختیار عموم و دانشجویان قرار بگیرد.
با سلام
در وهله اول، سرویس لار به اوز شاید بخواد دانشجوها رو مجانی ببره. منم باید مجانی ببرم!؟ و چرا همهش زوم میکنین روی سرویس لار به اوز؟ چرا نمیگین اوز به لار یا گراش به لار؟
در وهله دوم، مسافرهای لار که همگی جلوی فرمانداری لار پیاده و سوار میشن، همشون که خونهشون کنار ایستگاه نیست. بیشترشون از لطیفی یا براک یا بائن یا شهر قدیم یا خور و یا آخر شهر جدید میان. بنابراین از خونهشون واسه رفت و برگشتشون تا سر ایستگاه هم باید یه هزینه جداگانه بپردازند. ولی من باید یکی یکی توی شهر و کنار ۲۰ ایستگاه دانشجوها رو سوار کنم و نزدیکترین مکان نزدیک به خونهشون… که این خودش کلی هزینه میبره.
در وهله سوم: من به خاطر آسایش دانشجوها رفتم ۱۳۰ میلیون تومان هزینه کردم و ماشین بهروز و کولردار و شوفاژدار آوردم. ولی ماشین لار، زهر هم نداره!
و دیگه این که سرویس لار اکثر مواقع پر از مسافره. در صورتی که ما فقط ساعات اول یا دوم صبح ماشین شلوغه و بقیه ساعات با دو تا پنج نفر مسافر میبریم دانشگاه و برمیگردونیم. همه چیز واضح هست و لیست هم موجوده.
و نکته اصلی اینه: هر کسی با سرویس بیاد و خودش برگرده، مخصوصا عذر موجه نداشته باشه، کرایه کامل میگیریم و سرویس لار به اوز هم همینطوره. و در صورتی که سرویس برگشت نباشه، کرایه پس میدیم. چون بعضی از دانشجوها میخوان سوءاستفاده کنن. مثلا صبح که سرویس گیرشون نمیاد با سرویس بیان، ولی برای برگشتشون همین که دوستی، رفیقی و یا آشنایی پیدا کردن، با اون برمیگردن. سرویس لار، مثل سرویس انصاری و مینایی، هم قانونش مثل قانون ماست. موقع پیاده شدن جلوی دانشگاه کرایه رفت و برگشت میگیرن. دیگه بعدش هر کی با هر چی دوس داشت برمیگرده.
و این که مگه فکر میکنید چقد هزینه دارن میدن؟ اصلا ازشون بپرس یک دانشجو معماری که از اکثر رشتهها بیشتر به دانشگاه میره و میاد، نهایتش از اول ترم (شروع کلاسها) تا آخر امتحانات فوقش ۴۲ الی ۴۵ بار بیان، که نمیان. ۴۲ در ۷۵۰۰ تومان میشه حدودا سیصد هزار تومان. خب این تقسیم بر چهار ماه (در طول یک ترم) میشه ماهی ۷۵۰۰۰ تومان. مگه بیشتر میشه؟!
ما کلا سالی هزار تومان کرایه سرویس رو گرون میکنیم. همه چی گرون شده، مثلا بلیط اتوبوس برای شیراز که قبلا ۱۵۵۰۰ تومان بود ولی الان شده ۱۹۵۰۰ تومان. کرایه تاکسی و تاکسی تلفنی گرون شده. آب و برق و گاز و تلفن و بیمه ماشین و مالیات ماشین و بیمه تأمین اجتماعی اجباری راننده و هزینه ثبت نام دانشگاه و کتاب و حتی دیه شخص ثالث خودش گرون شده. یعنی میخواین کرایه ما گرون نشه؟! مگه کرایه سرویسهای گراش به لار یا کرایه سرویسهای مدارس داخل شهر گرون نشده؟ چرا همه انتقادات به ما میشه؟
دانشجوها بدون هیچگونه علافی و دردسر میرن و میان. خدا شاهده بیشتر ساعات، حتی شده ربع ساعت هم منتظر دانشجو میشم سر ایستگاه، ولی باز هم خیلیها قدرنشناساند.
تازه کلی خدمات دیگر هم ما برای رضای خدا انجام میدیم و گفتنش هم فایدهای نداره، به عنوان مثال: خرید ساندویج و غذا از گراش برای دانشجوها، بردن دانشجوها به کتابفروشی برا تهیه کتاب، و خیلی چیزهای دیگه که اصلا جزء وظایف من نیست.
پس یه پیشنهاد دارم: رفت و برگشت کل دانشجوها از کنار آبشار اندیشه باشه، مثل سرویس لار که یک ایستگاه داره که اکثر ساعات مسافرها پر بشه، اونوقت من حاضرم از دانشجوها رفت و برگشت ۴۰۰۰ تومان بگیرم.