هفتبرکه: برادران لومیر در اوخر قرن نوزدهم میلادی پایهگذار یک هنر-سرگرمی-صنعت شدند که خیلی زود تمام دنیا را شیفته خودش کرد. فیلمهایی که از سال ۱۸۹۵ میلادی از آنها باقی مانده است، اکثرشان به یک دقیقه هم نمیرسند و همه سیاهوسفید و صامت هستند. این فیلمها نه فقط از جنبهی هنری، بلکه از لحاظ تاریخی و استنادی هم ارزش بسیاری دارند.
احمد تمدن، رضا کارگر و سیدجواد معصومی نیز جزو اولین کسانی بودند که در دهه ۱۳۵۰، گراش آن زمان را از جنبههای مختلف به تصویر کشیدند. با این که دوربینهای هشت میلیمتری قدیمی آنها فقط تصویر را ضبط میکرد، اما همین تصاویر هم گنجینه ارزشمندی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی گراش را تشکیل میدهد.
به مناسبت ۲۱ شهریورماه، روز ملی سینما به سراغ آرشیو فیلمهای قدیمی از گراش در بنیاد فرهنگی کهنپارسیان رفتیم. عبدالله صلاحی، رئیس این بنیاد، با ارائهی تاریخچهی کوتاهی از این فیلمها، سه فیلمبردار گراش در دههی ۱۳۵۰ را معرفی میکند. بنیاد کهنپارسیان تعدادی از این فیلمها را برای پخش در اختیار هفتبرکه قرار داده است که در هفتههای آینده منتشر خواهد شد. بدین ترتیب، لنز دوربین هفتبرکه به سمت روزهای سیاه و سفید فیلمهای صامت برمیگردد و روایت فیلمهای احمد تمدن، حاجرضا کارگر و آقاجواد معصومی را از زبان عبدالله صلاحی نمایش میدهد.
فیلمهایی که مسافر آلمان بودند
این فیلمها داستان دور و درازی از ضبط تا پخش داشتهاند و دیدن تنها یک دقیقه از آنها یک ماه طول میکشیده است. صلاحی دربارهی روند ضبط و ظاهر کردن این فیلمها میگوید: «شاید یک سری چیزهایی باشد که اطلاع پیدا نکردیم و خبر نداریم. اما چیزی که من اطلاع دارم این است که به طور کلی در دههی ۱۳۵۰ اولین فیلمها در گراش ساخته میشود، یا به عنوان فیلم داستانی و یا فقط فیلمبرداری میشود که هر دو نوع موجود است. از اوایل دههی ۱۳۵۰ فیلمها اکثرا به صورت هشت میلیمتری گرفته شده است و این فیلمها در ایران ظاهر نمیشدند. از طریق پست، به آلمان به شرکت خودش فرستاده میشد و آنجا ظاهر و پس فرستاده میشد که نزدیک یک ماه طول میکشیده است. بیشتر این فیلمها هم صامت است و دستگاه فقط تصویر میگرفته است. شاید جاهای دیگر نمونهی صدادار آن هم بوده است. وقتی فیلم برگردانده میشد به راحتی روی پروژکتور پخش میشده است. شنیدیم که گاهی حتی فیلم خراب بوده یا درست فیلمبرداری نشده که به صورت سفید به ایران برگردانده میشد.»
جشنوارهی فیلم کوتاه کل، جرقهی نمایش فیلمهای آرشیو گراش
از پستو در آوردن اولین فیلمهای مربوط به گراش به اولین سال برگزاری جشنوارهی فیلم کوتاه کل در سال ۱۳۸۱ برمیگردد. رویدادی فرهنگی که صلاحی به عنوان بنیانگذار آن معتقد است اصلیترین هدف برگزاری جشنواره هم همین بود: حفظ و ثبت و ضبط بخشی از فرهنگ غنی گراش. صلاحی میگوید: «اگرچه ما در گراش دیده بودیم که فیلمهایی در گراش با پروژکتور گرفته و پخش میشد، اما برای اولین بار دسترسی به این فیلمها سال ۸۱ در جشنوارهی فیلم کل بود. متوجه شدیم کسی زیاد استقبال نمیکند تا فیلم بیاورد. مجبور شدیم فیلمهای قدیمی را بیرون بیاوریم و فیلمهایی که خودمان درست کرده بودیم از آداب و رسوم، اماکن و اشخاص و بناهای تاریخی را به صورت فیلمهای کوتاه به نامهای مختلف پخش کردیم. سال اول که جشنواره یکروزه بود و در سه نوبت صبح و عصر و شب برنامه داشت. شنیده بودیم یک سری فیلم از گراش قدیم هم وجود دارد و به سراغ آنها رفتیم.»
احمد تمدن: فیلمهای تاریخی و اجتماعی
احمد تمدن (عوضی)، حاجرضا کارگر و آقاجواد معصومی سه فیلمبردار آماتور دههی ۱۳۵۰ در گراش بودهاند که آرشیو فیلم آنها بانک اطلاعاتی نسبتا خوبی از روایت تصویری گراش در دههی ۵۰ با موضوعات فرهنگی، تاریخی، مذهبی و اجتماعی است.
صلاحی هر یک را معرفی و دربارهی فیلمهای آنها میگوید: «اولین نفر یک معلم بوشهری در دبیرستان ابدی گراش به نام احمد تمدن (عوضی) بود. شنیده بودم ایشان بوشهر است و از همکاران پدر همسرم بودند و در مردادماه ۱۳۸۱ با اتوبوس رفتیم بوشهر خانهی آقای عوضی. ایشان رفت داخل اتاق و یک سبد از آن فیلمها را برداشت و آورد. پروژکتوری هم داشت که خراب بود و گفت اگر درست میشود از آن استفاده کن. فیلمها را به گراش آوردیم. ما دستگاه پخش هشت میلیمتری پیدا کردیم اما در سینما که خواستیم پخش کنیم با آن پروژکتور امکانش نبود. فیلم را روی دیوار پخش کردیم و بعد با دوربین دستی از روی آن فیلم گرفتیم. برای ما و مردم این فیلمها جذاب بود. ما در جشنواره میخواستیم سه نوبت فیلم پخش کنیم. تمام منطقه را گشته بودیم و یک دستگاه ویدئوپروژکتور نبود. تا اینکه شنیدم دانشکدهی پرستاری لار یک دستگاه دارد که خیلی هم بزرگ بود و خودمان سه نوبت فیلمها را پخش کردیم.»
«تیلکدوز» داستان حسن معماری
موضوعات فیلمهای آقای تمدن خوراک اولین دورهی برگزاری جشنوارهی فیلم کوتاه کل بوده است و روایتگر گوشههای جذاب از آداب و رسوم و اماکن تاریخی گراش. صلاحی میگوید: «فیلمهای آقای تمدن فیلمهای متنوعی از گراش بود. یک فیلم از اماکن تاریخی مثل برکهی کل. دیگری فیلمی از آداب و رسوم مثلا فیلمی از یک عروسی در کوره است. سه تا هم فیلم داستانی ضبط کرده بود. پیرمردی بود به نام حسن معماری که در اصل فامیلیشان معمارزاده بود. تمدن از شغل تیلکدوزی او یک فیلم داستانی ساخته بود به نام «تیلکدوز» که شامل درست کردن و استفاده از آن و بالا رفتن از نخل است. یکی دیگر از فیلمهای او دربارهی الاغ حسن معماری بود که ظاهرا تربیتشده بوده و تمدن حرکات نمایشی این حیوان را فیلمبرداری کرده بود.»
«کلات» روایت جنگ قلعه در سال ۱۳۰۸
روایت تاریخی همیشه موضوعی جذاب برای فیلمسازها و تماشاچیها بوده است. ماجرای جنگ قلعهی گراش موضوع یکی از فیلمهای احمد تمدن است. عبدالله صلاحی میگوید: «فیلم سوم تمدن دربارهی نمایشنامهای به نام «کلات» است که مفصلترین فیلم او است. نمایشنامهای که خودش در دبیرستان ابدی گراش کارگردانی میکند. این دبیرستان تنها مدرسهای در گراش بود که کریدور داشت. ته کریدور سن بسته و نمایش اجرا میشد. روی سن یک اتاق از قلعهی گراش را ساخته بودند و ماجرای جنگ قلعهی گراش را بازسازی کرده بودند. در این نمایش هم دانشآموزان و هم معلمها بازی میکردند و عکسهای آن هم موجود است.»
نمایشنامهی «کلات» به دلیل استفاده از فضای خارج از سن اصلی، به نوعی پیشرو زمان خودش بوده است که با نادیده گرفتن قانون کلاسیک سقراطی در پیوستگی اجرای یکپردهای در یک زمان و مکان ثابت، رویکردی مدرن داشته است. صلاحی میگوید: «نکتهی جالب نمایش این است که صحنههای مختلف آن در مکانهای مختلف و حتی خارج از سن فیلمبرداری شده است. مثلا وقتی عروسی است و طبقگردانی دارند، سینیها از وسط تماشاچیها گردانده میشود و به سن اصلی میرسد. یا وقتی مراسم داربازی در پایان عروسی است همه به حیاط میآیند و مراسم را اجرا میکنند. انگار سه تا صحنه دارد و تا حد امکان هم آداب و رسوم گراش، هم ماجرای جنگ تاریخی قلعهی گراش در سال ۱۳۰۸ و درگیری بین قشون رضاخانی با لشکر زادانخان گراشی و هم نمایش مکان تاریخی یعنی کلات است. داستان اصلی فیلم روایت جنگ قلعه است اما در میان آن خردهروایتهای دیگری از آداب و رسوم و مکانها را هم آورده است.»
حاجرضا کارگر و ثبت آیینهای مذهبی گراش
فیلمهایی که بیشتر موضوعات مذهبی و عزاداریها را ضبط کرده، متعلق به حاجرضا کارگر است. صلاحی میگوید: «باقی فیلمهایی که در گراش است متعلق به حاجرضا کارگر با موضوع روضهخوانی و سینهزنی در مساجد و خانههای قدیمی است. این فیلمها هم صامت است و نمیشود مثلا نوع و محتوای نوحهها را متوجه شد. آن زمان دستگاهی برای تبدیل فیلم هشت میلیمتری به دیجیتال نبود اما الان امکانات بهتر و امکان تبدیل آن وجود دارد.»
آقا جواد معصومی: از فیلم سیاسی تا داستانی
سید جواد معصومی، روحانی شناختهشدهی گراشی، در روزگار جوانی به فیلمبرداری و فیلمسازی و روایت داستانی علاقهمند بوده است و بخشی از آرشیو او در این بنیاد محفوط مانده است. او در مراسم آیین چراغی که به مناسبت تولدش برگزار شد، درباره این فعالیتش گفته بود:«شانزده هفده ساله بودم و دو تا از معلمهای اینجا آقای یاعلی مدد و آقای عوضی اهل فیلم و عکس بودند. سال ۱۳۵۳-۵۴ یعنی ۵۰ سال قبل. یک دوربین لوبیتل داشتم و تازه دوربین کنُن آمده بود که پول ما به خرید آن نمیرسید. یک دوربین فیلمبرداری سوپر هشت. باید به تهران میفرستادیم تا فیلم را ظاهر کنند. یک کورهی سرقلیانپزی و کورهی سفالگری از اول تا آخر فیلمش را گرفتم. یا اینکه یک فقیری در خیابان درمانگاه مینشست و بعد میرفت توی مسجد آخوند که فیلم ازش گرفتم. «روزی مهندس مسجد آخوند، آقای[غلامرضا] آرمانمهر، آمد و گفت ما خیلی به شما مدیون هستیم. پرسیدم چطور؟ گفت برای بازسازی این مسجد فیلم شما از مسجد آخوند خیلی کمکمان کرد. یک جایزهای هم چند سال پیش به من در اولین جشنوارهی کل دادند» (در هفتبرکه).
صلاحی میگوید: «بعدها آقای سیدجواد معصومی چند تایی فیلم ساخته بود. فیلمهای ایشان بیشتر داستانی بود. یکی به نام «برنج آمریکایی» که فکر میکنم بعد از انقلاب و در اوایل انقلاب ساخته شده بود. هنوز جریان ضدآمریکایی و اینها وجود داشت. فیلم دیگر آقای معصومی دربارهی زندگی پیرمردی به نام «مسکین» در مسجد آخوند بود که احتمالا خدمتکار آنجا بوده و در اتاق کوچکی آنجا زندگی میکرده است. داستان دیگر به نام «نردباز» دربارهی فرفرههای قدیم و شرح و نمایش این بازی بین پسرها در گراش قدیم است.»
فیلمهایی که هنوز در تاریکخانه مانده است
افراد دیگری هم در گراش فیلمهای قدیمی در اختیار دارند که به گفتهی صلاحی با وجود درخواست شفاهی از آنها، تاکنون نتوانستهاند این فیلمها را از آنها تحویل بگیرند. او اضافه میکند: «بعدها شنیدیم که فیلمهایی را آقای حاجرضا اسدلاری ساخته که دقیقا نمیدانیم در چه موضوعی است و در اوایل انقلاب ساخته شده است و نتوانستیم دسترسی پیدا کنیم. دیگری فیلمهای محمدهاشم بیواره که متاسفانه نتوانستیم فیلمها را تحویل بگیریم. بعدها که کمکم فیلمبرداری مدرنتر و راحتتر شد تعداد این فیلمها هم بیشتر شد.»
منوچهری و وفاییفرد، آرشیوداران قدیمی
دو نفر از افرادی که گنجینهی تصویری خوبی از گراش قدیم تا به حال دارند یوسف منوچهری و محمدرضا وفاییفرد هستند. صلاحی میگوید: «یوسف منوچهری از اوایل انقلاب تا همین الان از بیشتر مراسم افتتاحیهها فیلم میگیرد که اگر بشود فیلمهایش را برداشت و به شکل دیجیتال در آورد تا نگهداری آن بهتر شود خوب است. چون فیلمهای قدیمش بیشتر نواری است. دیگری هم محمدرضا وفاییفرد است که بیشتر برای صدا و سیما فعالیت میکرد. مطمئنا ایشان وقتی فیلم میگرفته بخش کوچکی را برای صدا و سیما ارسال میکرده است و حتما آرشیو شخصی دارد. لازم است با آنها همکاری شود تا گنجینهی تصویری آنها حفظ شود.»
جشنوارهی فیلم کل، نمایش فرهنگ و هنر گراش از قاب فیلمهای دههی ۵۰
صلاحی بار دیگر از هدف اصلی برگزاری جشنوارهی فیلم کوتاه کل میگوید و ادامه میدهد: «چیزی که دربارهی فیلمهای قدیمی برای ما جذاب بود، حفظ و نگهداری و ثبت و ضبط آداب و رسوم و شناسایی و معرفی اماکن تاریخی بود. چون هدف از برگزاری جشنوارهی کل همین بود. در تمام فیلمهای آقای تمدن این ویژگی وجود داشت؛ هم آداب و رسوم، هم پرداختن به مشاغل سنتی و هم تصاویر و عکسهایی از اماکن تاریخی. در مورد کارهای آقای معصومی هم این ویژگی وجود داشت، مثلا روایت یک بازی محلی در «نردباز» و یا یک فیلم اجتماعی در زندگی پیرمرد فقیر ساکن مسجد آخوند و سومی هم به نوعی فیلم سیاسی آن زمان بود و جریان برنج آمریکایی و احتکار آن. کارهای آقای کارگر هم به دلیل پرداختن به مراسمهای سنتی مذهبی به فرم آن زمان برایمان جذاب بود.»
از آن روزهای سیاه و سفید و فیلمهای کوتاه هشت میلیمتری، به گراش امروز میآییم و همه چیز رنگ و صدا میگیرد. ۱۳۰ سال بعد از پخش اولین فیلمهای برادران لومیر، سینمای امروز همچنان در حال فتح مرزهای جدید تکنیکی و موضوعی است. هنر فیلمسازی در گراش را هم جوانان علاقهمند همچنان به پیش میبرند (اینجا + و + و + نمونهها را بخوانید). تداوم این هنر قدیمی در گراش با احیای جشنوارهی فیلم کوتاه کل امیدبخشتر خواهد بود.