نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

نویسندگان «چش وَ تش»: روایت شیوه‌ای برای تولید علم است

هفت‌برکه: در نشست علمیِ «زبان روایت و پژوهش» به بهانه‌ی چاپ کتاب «چش و تش: ۱۵ نوشتار درباره زبان، فرهنگ و مردم جنوب مرکزی ایران» جمعی از صاحب‌نظران و پژوهشگران گراش با دو تن از نویسندگان این کتاب، امیرحسین نوبهار و شایان تدین، به گفتگو در مورد این کتاب و شیوه‌ی طرح بحث و پژوهش در آن پرداختند. این نشست روز سه‌شنبه ۹ آبان‌ماه ۱۴۰۲ در موسسه فرهنگی هنری هفت‌برکه گراش برگزار شد.

نوبهار: به دنبال ارائه‌ی کاری متفاوت

نوبهار و تدین پس از دومین رونمایی کتابشان در بستک به این نشست آمدند. اولین رونمایی از کتاب «چش و تش» در شیراز برگزار شده بود (خبر در هفت‌برکه).

نوبهار در مورد ساختار کتاب و ایده‌‌ی شکل‌گیری آن گفت: «ایده اولیه در تابستان ۹۸ در ذهن ما شکل گرفت و محصول آشنایی من و تدین و ملتفت در شیراز و گفتگوهای ما در مورد فرهنگ منطقه بود. برای ای که ایده‌ها را به هم نزدیک کنیم، سفری به منطقه و روستاهای منطقه کردیم و با افراد مختلف به گفتگو پرداختیم.»

او در مورد محتوای کتاب نیز گفت: «ما می‌خواستیم کار متفاوتی از حیث زبان ارائه کنیم که پیرامون روایت باشد. در واقع کار ما در فضایی شکل گرفت که آرام‌آرام فرم روایت مورد استقبال بیشتری قرار می‌گرفت و مجله‌هایی همچون «حوالی» و «داستان» به سمت استفاده از روایت می‌رفتند.»

نوبهار در مورد روند نوشته شدن کتاب نیز گفت: «تا پایان سال ۹۹ مقالات آماده شده بود، ولی به خاطر مسائلی، انتشار کتاب تقریبا دو سال به تاخیر افتاد. در این فاصله، چهار مقاله‌ی فصل اول و دو مقاله فصل دوم منتشر شد. هرچند شش مقاله قبلا منتشر شد، ولی در ذهن ما قرار بود از اول کتاب باشد. انتشار فصل اول به این خاطر بود که مانوری باشد برای انتشار کتاب. تقریبا تمام متن‌ها به هدف تبدیل شدن به کتاب نوشته شده است.»

تدین: به دنبال فهم بیشتر از منطقه

شایان تدین، دیگر نویسنده‌ی کتاب، نیز در مورد نحوه‌ی آشنایی و همکاری سه نویسنده کتاب گفت: «اولین دیدار ما و امیرحسین در اوز بود، آن هم بعد از چهار سال که در دانشگاه شیراز درس می‌خواندیم و هر دو هم جاهای مختلفی فعالیت داشتیم. زمانی به هم رسیدیم، آرزوی دیرینه‌ی من در مورد همکاری فکری در مورد منطقه به حقیقت پیوست. ارتباط من با این منطقه ارتباط پیوسته‌ای همچون امیرحسین نبوده است. من می‌خواستم رفاقتی شکل بگیرد و فهم بیشتری از منطقه پیدا کنم. گرچه من از منطقه دورم ولی تاثیر زیادی بر ذهنیت من داشته است. این همدلی مشترک بین ما سه نفر باعث شد خیلی خوب هماهنگ شویم. این البته به معنای توافق همیشگی و همفکری کامل هم نیست. تفاوت دیدگاه هم با گفتگو پیدا می‌شود و این نکته‌ی مثبت کتاب است.»

او به ذکر چند نکته در مورد کتاب نیز پرداخت: «مقالات امیرحسین بیشتر روایی است، اما مطالب من تحلیلی است که به سمت روایت می‌رود. یکی از دلایلش این است که مقالات من بازخوانی کارهای تاریخ‌نویسان است. در این سال‌ها که از نوشته شدن تا انتشار مقالات می‌گذرد، تغییرات خاصی در آنها ایجاد نشده است، هرچند تغییراتی در دیدگاه‌ها رخ داده است، مثلا اکنون دغدغه‌ی اصلی من نام زبان نیست، ولی این رویدادی است که رخ داده است و اهمیت دارد.»

آیا روایت می‌تواند جای زبان علمی را بگیرد؟

بحث اصلی این نشست، استفاده از زبان و فرم روایت برای پژوهش بود. خواجه‌پور با معرفی این موضوع، گفت: «روایت بیشتر از فضای مطبوعاتی و ژورنالیستی می‌آید. اما سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا این زبان می‌تواند جای تاریخ‌نگاری یا تحلیل را بگیرد؟»

نوبهار در جواب این پرسش، پیشینیه‌ی تاریخی این موضوع را مطرح کرد: «تقریبا در تمام دوره‌های تحول نثر فارسی، با این مساله مواجه هستیم: نثری به اقتصای سیاسی و اجتماعی و… ایجاد می‌شود، ولی اینقدر پرورده می‌شود که از هدف اولیه فاصله می‌گیرد و تبدیل به متن معیار می‌شود. نثر بی‌تکلف علمی به این اقتضا ایجاد شده است که علم آراسته به سجع نباشد تا شکلی مشابه داشته باشد و تنها محتوای متن‌ها با هم مقایسه شود. ولی برآمدن فرم روایت به این خاطر است که جدا کردن متن علمی و پژوهشی بعد از مدتی تبدیل شده است به متن اختصاصی دانشگاهی. همین باعث شده است که بخشی از اجتماع که ارتباط ذهنی با دانشگاه و متون علمی ندارند ارتباطشان با محتوای علمی هم قطع شود. به همین خاطر، روایت در محتوای تاریخ‌نگاری و علم و فلسفه وارد شد تا بین مردم و این علوم آشتی ایجاد کند. اینجا هم با این مساله مواجهیم. از نظر حجم محتوا، این اثر در برابر کارهای کسانی همچون روستایی و محسنی و صلاحی، متن فربهی نیست. ولی فکر می‌کنم مخاطب می‌تواند ارتباط راحت‌تری با این متن برقرار کند.»

تدین نیز نظرش را در مورد این قضیه اینگونه توضیح داد: «در بحث روایت، باید بگوییم که جای پژوهش را نمی‌گیرد ولی باید با هم آشنا باشد. روایت چیزی سوار و اضافه بر پژوهش است. گاهی در سفرنامه‌ها و متون روایی درباره منطقه، اطلاعات دست اول‌تری در مورد منطقه به دست می‌آید، چون بار ایدئولوژیکی که مورخ در ذهن داشته است، آن راوی نداشته است. به همین خاطر شاید بتوان گفت روایت جای خالی تاریخ را پر می‌کند.»

غلامحسین محسنی، پژوهشگر تاریخ، در این زمینه اظهار نظر کرد: «اتفاقا مطالب این کتاب خیلی هم روایی نیست و دارای پایه‌ی علمی و تاریخی است. روایت شروع‌کننده‌ی تاریخ است. شما از داستان‌ها یک نکته می‌گیرید و مستندات تاریخی را پیدا می‌کنید و مطلب ارائه می‌دهید.»

دکتر ابراهیم مهرابی، استاد فلسفه، نیز در دفاع از زبان روایی کتاب گفت: «اینطور نیست که کتاب چون روایت است، استحکام ندارد. اگر مثلثی رسم کنیم و میانش بنویسیم روایت، سه ضلعش این است: واقعیت، باورِ پیشینی، و خیال. پس روایت فقط یک بخشش نگاه شخصی است و دو ضلع دیگرش بسیار قدرتمند است. اتفاقا روایت ربط و نسبت نویسنده و خواننده را بیشتر می‌کند. مردم از فهم فرآورده‌های علمی محروم شده‌اند، ولی اگر کارهای علمی در این فضا و با این زبان نوشته شوند، مسئولیت علم که تغییر نگاه مردم است، اتفاق می‌افتد.»

شکل‌دهی به هویت 

مهندس احمد عبدالهی نوشته شدن چنین کتاب‌هایی را نشان‌دهنده‌ی دغدغه‌ی هویتی جوانان منطقه دانست و اظهار امیدواری کرد که این دغدغه در بین اقشار مختلف تکثیر شود.

دکتر ابراهیم مهرابی نیز با تایید این حرف، ادامه داد: «خوشحالم که اکنون در گراش، والدین به این می‌نازند که بچه‌هایشان اهل قلم است و کتاب می‌نویسند.»

عبدالعلی صلاحی، پژوهشگر فرهنگ عامه، با اشاره به عنوان یکی از مقالات تدین، «زبان محلی به عنوان امکان نجات» گفت: «اگر مراجعه کنیم به نظرات آقای فرامرزی در سال‌های دهه ۲۰، او جمله مشهوری دارد: اگر کسی یک جمله به زبان محلی بنویسد، خائن به مملکت است. بین این دو نظر چه ارتباطی برقرار کرده‌اید؟ و آیا امروز هم ضرورتی برای حفظ و گسترش زبان محلی هست؟»

تدین، نویسنده این مقاله، اعلام کرد: «کتاب و این مقاله در تقابل با این دیدگاه نوشته است. البته باید شرایط سیاسی و اجتماعی دوران را هم در نظر گرفت و بررسی کرد که آقای فرامرزی در چه زمینه‌ای این نظر را اعلام کرده است.»

محمدحسن روستایی، نویسنده کتاب‌های پژوهشی در مورد فرهنگ و افسانه‌های محلی، نیز به ذکر چند نکته در مورد نام زبان اچمی و مرور بعضی از واژه‌های قدیمی پرداخت.

در پایان نشست، امیرحسین نوبهار بر این نکته تاکید کرد: «یکی از حرف‌های اساسی کتاب این است که هر کسی در هر موقعیت اجتماعی، باید شروع کند به نوشتن جزییات اطرافش. مثلا وقتی که حیدرقلی‌خان بذرافشان در مورد دوران خودش با جزییات نوشته است، شاید آن موقع فاقد ارزش تلقی می‌شده است، ولی اکنون منبع ارزشمندی برای ما محسوب می‌شود. من دعوت می‌کنم که هر کسی وقایع و فضای اطرافش را بنویسد تا در آینده مورد استفاده قرار بگیرد.»

 

خروج از نسخه موبایل