هفتبرکه – غلامحسین محسنی*: در فصل اول کتاب «خطهی لار» به «پندار بخشش لاد به گرگین میلاد از سوی کیخسرو کیانی» پرداختهایم. در ابتدا باید گفت که «خطهی لار» برای اطلاق به تمام سرزمینهایی استفاده شده که بدین نام خوانده میشده است، چه در خاک ایران و چه بیرون از مرزهای آن؛ همچون «سرزمین لار بزرگ» در باختر هندوستان که قلمرویی از جنوب کراچی در پاکستان امروز به نام «لار بندر» تا شهری به نام «تانه» را در بر میگرفته است. این نواحی اکنون شبهجزیره «کاتیاوار» را در کرانهی دریایی به نام «لاروی» که بخش شمالی اقیانوس هند است، تشکیل میدهد. همچنین «جزیره لار» یا لاوان کنونی در خلیج فارس. در خاک ایران نیز مکانهای جغرافیایی بسیاری به همین نام دیده میشود. در کتاب «خطهی لار» تعدادی از آنها را برشمردهایم.
جاعل چون توانایی جا زدن «لار» را در بیت نداشته، «لاد» را با گشواد همقافیه یافته است، آن هم ۶۰۰ سال پس از سرایش شاهنامه. نیز گواه از سرودهی حکیم طوس آوردهایم که کیخسرو کیانی آهنگ به زنجیر کشیدن و کشتن گرگین به دلیل فریب دادن بیژن و دروغ گفتن در کار او را داشته، نه بخشش شهری به پاداش این کار زشت در نزد ایرانیان. چنانکه فردوسی میفرماید:
چو گفتارها یک به دیگر نماند / برآشفت و از پیش تختش براند
همش خیرهسر دید و هم بدگمان / به دشنام بگشاد خسرو زبان
اگر نیستی از پی نام بد / و یا سوی یزدان سرانجام بد
بفرمودمی تا سرت را ز تن / بکندی به کردار مرغ اهرمن
بفرمود خسرو به پولادگر / که بند گران ساز و مسمارسر
هم اندر زمان پای کردش ببند / که از بند گیرد بداندیش پند
آیا با این توصیف، گرگین در مجلس کیخسرو یارای به پا خواستن و تقاضای منشور کردن داشته است که شهری نامعلوم با نامی مجهول به او بخشیده شود؟
تاریخنویسان محلی لار تلاش کردهاند به خوانندگان خود بنمایانند که پروفسور مینورسکی این بیت را در شاهنامه فردوسی چاپ وُلرُس آلمانی دیده است. ولی ما پیکرهی این بخش از شاهنامه چاپ ولرس را در پیوست آوردهایم و نشان دادهایم چنین نیست. این در حالی است که پروفسور مینورسکی این بیت را در «فرهنگ ولرس» دیده، و از علامه محمد قزوینی خواستار چگونگی آن گردیده است و پاسخی درخود یافته است.
تاریخنویسان محلی لار باز خواننده خود را برای مشاهدهی این بیت به شاهنامه فلورانس ارجاع دادهاند. پیکرهی این نسخه شاهنامه را نیز آوردهایم که چنین بیتی در آن دیده نمیشود.
تاریخنویسان تلاشهای بسیاری کردهاند که به هر شکلی با بهرهگیری از این بیت، گذشتهی شهر خود را چند صباحی درازتر جلوه دهند. حتی فردوسی را به منطقه کشاندهاند تا خواننده را به باور درستی آن بیت خرسند نمایند.
ما با بهره گرفتن از دیدگاه شاهنامهشناسان و مورخینی که در این راه گام نهاده و قلمفرسایی کردهاند کوشیدهایم به راستیها دست یابیم و آن را به قضاوت دوستداران این مرز و بوم قرار دهیم. باشد تا با تابش نوری هرچند کوچک، گوشهای از تاریخ مردم این بخش از کشور عزیزمان ایران روشن گردد. بدین منظور، برای نشان دادن حسن نیت خود، در پایان کتاب فهرست کاملی از کتب تاریخی و جغرافیایی، سفرنامهها و … که از آنها برای مستند گردانیدن نوشتهها سود برده شده، ارائه کردهایم. نیز تلاش گردیده منابع بهرهبرداری شده دست اول و نزدیک به زمان مورد پژوهش باشند. این موضوع برای همه فصلهای دیگر کتاب که در هفتههای پیش رو به صورت کوتاه و چکیده تقدیم خواستاران عزیز میگردد، صادق است.
آگاهی هرچند کوتاه از زندگی مردمان گذشته راهی خواهد بود به بهتر زیستن و تکرار نکردن کژیها و اشتباهات آنها. برای دستیابی به این مهم، زمانی را در درازای شبانهروز به مطالعه ویژه گردانیم که «گذشته چراغ راه آینده است.»
* پژوهشگر تاریخ و نویسنده کتاب «خطهی لار: بررسی متون تاریخ در پیوند با لارستان»
مطالب مرتبط:
http://www.gerishna.com/archives/103429
http://www.gerishna.com/archives/103277
http://www.gerishna.com/archives/103001