هفتبرکه: یادداشتهای یکی از خوانندگان پیگیر گریشنا که از اسم مستعار «دکتر الفبچه» استفاده میکند، با کمترین ویرایش به صورت هفتگی در ستون «شارَگ» منتشر میشود.
دکتر الفبچه:
«رمان کارآگاهی در یک نقطه به پایان میرسد: وقتی دیوارِ سنگیِ گندهای خراب میشود، و کسی نمیداند چه کسی، چرا، چطور، چی شده، چه خبره اینجا؟» آرتروز شنیسل
هرچقدر که من تلاش میکنم شبههی خودنماییام به ذهن خوانندگان عزیز نیفتد، متاسفانه مواردی پیش میآید که مجبور میشوم بخشهای دیگری از سوابقاتم برملا کنم. باور بفرمایید قصدم این است که بگویم دیدگاهی که من از خودم صادر میکنم، یک نظر کارشناسانه (و در بسیاری موارد کارشناس ارشدانه و حتی دکترانه) است. امروز هم یک داستان باعث شد من مجبور بشوم از یکی دیگر از جنبههای شخصیتیام پرده بردارم: تخصص کارآگاهی در زمینهی جرمشناسی زیرزمینی (کولونوسکوپی).
اما داستان چه بود؟ حدود بیست روز پیش، خبرنگار معزز سایت گریشنا یک تیتری منتشر کرد به این مزمون: «چه کسی دیوار استادیوم را ساعت ۴ صبح خراب کرد؟» ایشان که ظاهرا حس بامزهپنداریشان هم گل کرده بود، چنان تئوریهای مضحکی در این باب ارائه کرده بود که گویی واقعا حادثهی جنایاتکارانهای از آن دست که در سیبیل ایتالیا و به دست گروهک تکفیری مافیها صورت میگیرد. اما همین که بیست روز از این قضیه گذشته و آب از آب تکان نخورده، و حتی بنر تقدیر و تشکر از طرفین هم نصب شده، نشان میدهد این نویسنده، به قول شاعر: «جوان است و از پشت کوه آمده است!»
پس بنابراین لازم دیدم از دوست و همکار قدیمیام، خانم مارپل، دعوت کنم که برای بررسی این مساله بیاید تا با کمک همدگیر، کمی درس کارآگاهی به این دوست جوان یاد بدهم. داستانهای زیادی دربارهی همکاری من و ایشان در کتابهایش آمده است که همراه با مدارک دیگر، در زیرزمین منزل حقیر موجود است.
القصه. همانطور که با خانم کارآگاه در محل وقوع جرم قدم میزدیم و با ذرهبین شواهد را جستجو میکردیم، این سوالات را با همدیگر زمزمه میکردیم: «چرا سکوها اینطوری است؟ چرا چمن اینقدر زرد است؟ چرا در دیزی باز است؟ چرا دم خر دراز است؟» و در همین لحظه بود که سلولهای خاکستری کارآگاه مارپل بیدار شدند و جواب به شکل یک شعر فیالبداهه به او الهام شد: «خشت اول چون نهد معمارِ مَنگ / گاوِ نر میخواهد و بیل و کلنگ». بندهی حقیر در نقش دستیار کارآگاه پرسیدم: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو بیت است؟» اما کارآگاه نگاهی به بنده انداخت و گفت: «چرا شعر میگویی دکترجان؟! اینکه تفسیر لازم ندارد. سوال من این است: اصلا چرا باید دیوار باشد؟»
بعد که جناب کارآگاه تعجب و حیرت من را دید، توضیح داد: «دکترجان، از شما با این همه سوابقاتها و مدارکهای دانشگایی بعید است [قسم میخورم این حرف خود کارآگاه بود، نه بندهی حقیر]. شما از ابتدا سوال را اشتباه پرسیدهاید. شما دیگر چرا مثل آن جوانک جویای نام دنبال مقصر میگردید؟ مگر مهم است که چه کسی خراب کرد؟ سوال اصلی این است: اصلا چرا باید دیواری وجود داشته باشد؟ حتی نه فقط اینجا، بلکه در کل شهر. بگذار چند مثال برای روشن شدن اذهان بیاورم:
اول) یادت هست که یک زمانی در دهه شصت، پارک شهر دیوار داشت به این بلندی؟ یک در آهنی هم نصب کرده بودند و گاهی به آن قفلی میزدند به این بزرگی! یک مجسمهی شیر هم گذاشته بودند جلوی در به این زشتی! یعنی انگار می خواستند مردم را از رفتن به پارک فراری بدهند. مگر نه؟ اما حالا که دیوار پارک برداشته شده، اتفاقی افتاده؟ نه!
دوم) باز هم اگر یادت باشد، شهرداری هم یک زمانی دورتادورش دیوار بود. الآن نیست. بهتر نشده؟ مگر فاصلهی شهرداری و استادیوم چقدر است؟ چرا آن یکی نداشته باشد، این یکی داشته باشد؟ راستی، حال شورای شهرتان چطور است؟ دکتر مهندسهای آنجا خوبند؟ دیواری کوتاهتر از آنجا برای این خبرنگارها پیدا نمیشود ها، مگر نه؟ بگذریم.
سوم) شعر شهراب شبپره یادت هست: «پسری سنگ به دیوار دبستان میزد»؟ خب این مگر معنایش غیر از این است که دبستانها نباید دیوار داشته باشند؟ آیا ما باید تا کی از این بترسیم که دانشآموز از مدرسه فرار میکند؟ به قول شاعر، «چوب معلم ار بود نشانهی کتک زدن / جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را».
چهارم) از دیوار قلعه که مهمتر نداریم، داریم؟ مخصوصا اگر قلعهی تاریخی باشد. اما دیوار قلعهی روی کلات چه شد؟ خراب شد. چه شد؟ خراب شد. همین! اتفاقی افتاد؟ آسمان به زمین آمد؟ چرا یک عده معلومالحال اینقدر دیوارپرست هستند؟
پنجم) مسالهی شفافیت چه میشود؟ آیا چرا باید بر خلاف قول و تلاش مسئولین محترم در راستای شفافیت، از همهچیز و همهجا دیوارزدایی نکنیم؟»
بندهی حقیر که از توضیحات کارآگاه کاملا توجیه شده بودم، جستم و یک بروشور تبلیغاتی پیدا کردم که رویش نوشتهای با چنین مزمونی نوشته بود: «فراتر از شهر، فراتر از دیوارها» و آن را به دست خانم مارپل دادم. ایشان هم پشت این برگه، نتیجهی تحقیقات را اینگونه مرقوم نمود: «با توجه به این که افقهای فراتر از استادیوم مهم است، بدینوسیله دیوارزدایی از تمام شهر پیشنهاد میگردد. آقای دکتر شهردار لطفا تا پیگیری نتیجه اعلام حصول را پیشاپیش مزید امتنان میباشد.»
کوچکان خدوم مردم
دکتر الفبچه + خانم مارپل