اصولا تکدیگری به عنوان یک معضل اجتماعی شناخته میشود. در تعریف تکدیگری میخوانیم: تکدی را میتوان تحت عنوان «دست درازی کردن» برای کسب درآمد، و احتمالا «سؤال به کف» تعریف کرد. تکدی گاهی هم برای بررسی فعالیتهای سازمانیافته که دارای اصول و قواعد ویژه خود نیز هست، به کار میرود. تکدیگری یا در زبان روزمره «گدایی»، عملی است که به موجب آن، فرد متکدی از دسترنج دیگران بهرهمند میشود و زندگی را میگذراند. هر یک از افراد جامعه را که نه صاحب فن هستند و نه در تولید اجتماعی مشارکتی دارند و همواره با شیوهها و شگردهای متنوع، طفیلی و زائده اجتماعی هستند، متکدی میگویند. این شیوهها البته دائما در حال تغییر است، متکدیان گاهی در لباس فقر و گاهی در جامهی درراهمانده و مالباخته ظاهر میشوند تا این چرخه غیر سالم از فعالیت اقتصادی همچنان بر قرار باشد.
تصور میشود در سطح گراش، برخی از این افراد در گروههایی تحت امر یک نفر و برای یک نفر، صبحها در جاهای مختلف مانند داروخانهها و بیمارستان و سوپرمارکتهای شلوغ قرار داده میشوند و به صورت چرخشی گدایی میکنند؛ و ظهرها همانها به جلو رستورانها و بیرونبرها و مساجد منتقل میشوند. در صورت وجود چنین پدیدهای، ما با یک معضل سازمانیافته مواجه هستیم و مشکل دوچندان میشود.
وجود زنان و کودکان در این گروهها میتواند مقدمهی خطرات جدی دیگری نیز باشد. علیالخصوص که این متکدیان از شهرهای دیگر وارد گراش میشوند و هیچ اطلاعی از هویت و کیستی آنها وجود ندارد. از آسیبهای تکدیگری، سوء استفاده از کودکان است که آیندهی مصیبتباری برای آن کودکان رقم میزند؛ خصوصا اگر این کودکان دختر باشند. همچنین در قالب گدایی، برای گروههایی امکان توزیع و رواج بزهکاریهای اجتماعی فراهم میشود که باید با نگاه همهجانبه به این موضوع نگاه کرد تا این معضل اجتماعی کاهش یابد.
بسیار پیش میآید که زمانی که درباره شهرهای مختلف ایران و سفر به آنها گفتوگو میکنیم، کسانی که به تبریز سفر کردهاند یکی از موارد چشمگیر را نبود گدایان در سطح شهر ذکر میکنند. شهرت این شهر به چنین موضوعی، مسائل مهمی را حکایت میکند؛ از جمله اینکه امروزه چشم ما آنقدر به دیدن این ناهنجاری عادت کرده که با دیدن شهری بدون گدا تعجب میکنیم. به امید روزی که همه شهرهای ایران از جمله گراش خودمان «شهر بیگدا» باشد.
برای دستیابی به «گراش بیمتکدی» باید راههای مقابله با تکدیگری را نیز شناخت. برخی از علل آن شامل مشکلات اقتصادی کلان مانند بیکاری است که از عهدهی مردم خارج است و مسئولین باید برای آن تدبیری بیندیشید. اما برخی راههای دیگر مانند شناساندن راههای صحیح صدقه دادن و کمک به فقرا از طریق نهادهای مربوطه میتواند راهگشا باشد. در درجه اول خود مردم هستند که باید فرق گدا با نیازمند را بدانند و در درجه بعد هم نهادهای مربوط اقدام به شرح موضوع برای اهالی کنند. آگاه کردن زنان خانهدار و کسبه که بیشتر مورد هدف تکدیگران دورهگرد هستند، میتواند جامعه را برای واکنش مناسب به این معضل اجتماعی، آماده کند.
بنابراین میبایست از متولیان امر، از جمله شورای فرهنگ عمومی شهرستان، خواست تا با روشنگری و ارائه توضیحات لازم به مردم، در راستای حل این مشکل و جلوگیری از گسترش آن گام بردارند.