هفتبرکه – گریشنا: یادداشتهای سهگانه «من اچمی هستم» به قلم شایان تدین در بستک، مصطفی ملتفت در اوز و امیرحسین نوبهار در گراش، روز جمعه ۲۵ مرداد منتشر شد. با هدف کنار هم قرار گرفتن دیدگاههای مختلف، باز نشر این یادداشتها را در گریشنا میخوانید و پاسخها و انتقادات مرتبط با این یادداشتها نیز به تدریج منتشر خواهد شد.
به نوشته سایت آفتاب لارستان، در پی داغ شدن دوباره بحث درباره عنوان «لاری» یا «اچمی» برای زبان مردم منطقه، دکتر محمد اورنگ دارای مدرک دکترای زبانشناسی از دانشگاه ایالتی نیو سوز ولز از سیدنی استرالیا و دکتر لیلا دیانت دارای مدرک دکترای زبانشناسی، مقالهی زیر را نوشتهاند.
به قدری این مطالب سخیف است که برای اثبات واژه زبان «اچمی» تنها به استدلالهایی همچون «عدم ارتباط با نام یک شهر، وحدتبخش بودن، اشتراکها و …» اکتفا شده است و اصلا بویی از دیدگاه های علمی زبانشناسی به چشم نمیخورد. با این استدلال مردم استرالیا نیز باید بگویند ما استرالیایی صحبت میکنیم نه انگلیسی چون نام انگلیسی برگرفته از کشوری دیگر است! آیا مردم اتریش و بلژیک نیز اتریشی و بلژیکی صحبت میکنند یا آلمانی و فرانسوی؟
این که «زبان لاری» اسم شهر لار است به دلیل اهمیت این کهنشهر در زمانهای دور بوده است که به گفته خود شما نیز تجارتهای مهمی با کشورهای دیگر داشتهاند؛ حال این که در کشورهایی همانند کویت و امارات متحده عربی از انسانهای موفق یاد میشود و مردم آن اهالی نام «اَچُمی» را برای این کهن زبان برگزیدهاند، جای شک نیست اما این که واقعیتهای علمی به چه چیزی اشاره دارند و زبانشناسان ایرانی و غربی در کارهای خود از چه واژهای استفاده کردهاند (دقیقا نام زبان «لاری») از اهمیت خاصی برخوردار است. اولین محققی که در کار خود از واژه زبان لاری استفاده کرده است، «اُسکار مان» آلمانی است که در سال ۱۹۰۱ (بیش از صد و بیست سال پیش) از واژه «زبان لاری» استفاده کرده است بیانگر ماجرایی علمی است؛ نه به قول نویسندگان مقاله مزبور «نگاه زیباشناختی» که این خود نشانهای از سلیقه شخصی است. خود نویسندگان در ابتدای مطلب ابراز داشتهاند که نظری علمی را بیان نمیکنند و در واقع همین است که آنها مطالعهای در این مورد نداشتهاند و به همین خاطر است که تقریبا نیمی از مطالب به تجربههای شخصی اختصاص دارد و از خانواده و ارتباط با بنگالیها و مصریها میگوید و دلیل قانعکننده برای چرایی گزینش نام زبان اچمی در میان نیست.
مضحک این است که نویسندگان با پیامی واتساپی و آن هم در میان صرفاً ۳۳ نفر (به گمانم مجهول الحال) به این نتیجه رسیدهاند که نام زبان «اچمی» بهتر است و در توجیه آن میگویند که در ابتدای پیام نیز «لاری» را نگاشتهایم تا سوگیری نشود! پژوهشهای علمی بین ۳۳ نفر با دیدگاههای شخصی را چطور می توان به کل جامعه ۲۵۰ هزار نفری (کم و بیش کل جامعه لاری زبان) از یک گونه زبانی تعمیم داد؟ خندهدارتر آن است که این مصاحبه شوندگان بر این باورند که «قریب به یقین اگر بتوانیم پرسشنامهای تهیه کنیم و در مناطق مختلف نظرسنجی انجام دهیم همین نتیجه را میگیریم»!! واقعا تمامی بنیادهای پژوهشهای علمی با این حرف به خود میلرزد.
برای جلب توجه این دوستانِ به احتمال خودشیفته نگارش در مورد زبان (به زعم خودشان اچمی)، لازم است اشاره کنیم که ما توانستهایم تمامی نامهای جعلی زبان «اچمی» را از اطلس جامع زبان های در خطر، تارگاه (= وب سایت) اِثنولوگ (Ethnologue) حذف کرده و با همکاری ویراستار اِثنولوگ در حدود یک ماه قبل (۲۰ ژوئن ۲۰۱۹) نقشه مناطق را نیز به روز کردهایم. در این تارگاه دیگر نامی از اسم جعلی «اچمی» به چشم نمیخورد و کاملا علمی تمامی استدلالهای خود را ارایه کردهایم و در ویرایش کتاب بعدی نیز تمامی واژههای «اچمی»، «لارستانی» و …. به «زبان لاری» تغییر خواهد کرد.
ممکن است مقالاتی نظیر این (به قلم آقایان تدین، نوبهار و ملتفت) به صورت گذرایی اذهان را مشوش کند و نویسندگان به زعم خود موجی از شبهه را در مناطق لاری زبان به راه انداخته باشند، اما آنچه دیدگاههای زبانشناختی را تعیین میکند، بی شک اطلس جامع زبانهای در خطر، تارگاههای علمی زبانشناختی و تمامی پیشینههای پژوهشی است که از نام «زبان لاری» در کار خود استفاده کردهاند و در کنفرانسها و مجلههای پژوهشی ارایه شده است.
در این مطالب هم از پایاننامه دکتری بنده که در مورد «گویش اَهِلی» از زبان لاری است و قصد بر نگارش اولین «دستور جامع زبان لاری» دارد و در سال آینده منتشر خواهد شد و هم از پایاننامه دکتری خانم دکتر دیانت استفاده خواهیم کرد و جنبههای زبانشناختی زبان لاری را به صورت علمی مورد کنکاش قرار خواهیم داد.
شایان ذکر است که آقایان می گویند که اگر نام زبان را «لاری» انتخاب کنیم، باعث از بین رفتن وحدت منطقه میشود چون نام زبان و شهر یکی است! بسیار جای تاسف دارد که افرادی میخواهند به خاطر این که نام یک زبان با نام یک شهر مصادف است، دست به تحریف تمامی اوراق تاریخ و علم زبانشناسی بزنند. آن گاه کتاب انگلبرت کمپفر (Engelbert Kaempfer) که در قرن هفدهم میلادی (تقریبا ۴۰۰ سال پیش) نگارش شده و نویسنده به لارستان کهن سفر کرده است و نام زبان لاری را ثبت کرده است را باید نادیده بگیریم؟ تقریبا صد صفحه از این کتاب (که به تازگی ترجمه انگلیسی آن منتشر شده است و از طریق کتاب خانه دانشگاه آن را تهیه کرده ایم) به واژهها، رسوم و اندیشههای لاری و زبان لاری اختصاص دارد.
بنابراین بهتر است به خاطر خصومتهای شخصی با یک شهر و دوست نداشتن برخی از نوشتههای علمی و مخالفتهای بیمورد گوش و چشم خود را باز کنیم و با چکمه بیسوادی، احساسات مردم و عده زیادی از گویشوران یک زبان را لگدمال نکنیم.
به بقیه مطالب نوشته شده در تارگاههای «بستک نیوز» و «گریشنا» نیز به زودی پاسخ خواهیم داد و منتظر نوشتههای مدون ما در مورد لاری و گویشهای آن در تارگاهها و مجلههای مختلف باشید. در مورد مطلب حاضر نیز تمامی نقدهای علمی (نه کوچهبازاری و بیاساس) را خواهیم پذیرفت و بر روی مطالب بحث خواهیم کرد. پذیرای نظرات گرم شما خواهیم بود.
یادداشتهای مرتبط:
http://www.gerishna.com/archives/95542
http://www.gerishna.com/archives/95722
http://www.gerishna.com/archives/95614
http://www.gerishna.com/archives/95618