هفتبرکه – گریشنا: با رونمایی از دیوار خاطرههای گراش بر دیوار مدرسه سعادت (خبر در گریشنا) بعضی انتقادها از نحوهی انتخاب عکسها شروع شد. یکی از مهمترین نکات در این انتقادات، نصب تصویر علیاصغر حسنی با توضیح سردار شهرستانی در میان بقیهی تصاویر بود، در حالی که جز او، عکس چهرهی هیچکدام از بزرگان گراش در میان تصاویر نیست. چند روز بعد، شخص یا اشخاصی به چهرهی حسنی رنگ پاشیدند، تا شهرداری مجبور شود به سرعت آن را ترمیم کند و برای این دیوار، دوربین مداربسته نیز نصب شود (خبر در کانال تلگرامی گریشنا).
خود این حرکت که مصداقی از وندالیسم (تخریب اموال عمومی) نیز محسوب میشود، نظرات مختلفی را در پی داشت. از یک طرف، برخی افراد به تکرار انتقادات نسبت به انتخاب این تصویر پرداختند؛ و از طرف دیگر، برخی افراد مخدوش کردن چهرهی حسنی را مخدوش کردن چهرهی شهر و نشانهی ناسپاسی دانستند. نمونههایی از این نظرات را در زیر این پست در صفحه اینستاگرام گریشنا ببینید (اینجا).
در این یادداشت که میرزا اکبری، رییس سابق اداره ورزش و جوانان گراش، برای انتشار در گریشنا ارسال کرده است، به وجه دوم پرداخته شده است. اکبری معتقد است رنگ پاشیدن بر چهرهی حسنی هیچ توجیه عقلانی ندارد، و یادآور فراموشکاری و قدرناشناسی مردم گراش است.
لازم به ذکر است که انتشار این یادداشت در گریشنا برای ایجاد فضای گفتوگو صورت میگیرد، و به معنای تایید مباحث و موارد مطرحشده در آن نیست.
میرزا اکبری: حرمتشکن نباشیم
به نظر میرسد پیشنیاز و لازمهی اصلی رعایت احترام و اصول اخلاقی در درجه نخست احترام به خود است. با سخن گفتن درونی مناسب در خلوتمان است که میتوانیم این قواعد را در افکار و رفتارمان نهادینه کنیم. ما در درجهی اول باید به شخص خود احترام بگذاریم تا بتوانیم این رفتار با دیگران هم داشته باشیم و در نهایت از دیگران هم انتظار داشته باشیم که با ما درست رفتار کنند. هر کس به صورت مستقل بر اساس افکار و ارزشها و اهداف خود عملکرد خودش را قضاوت کند تا گرفتار قضاوت دیگران نشود. احترام گذاشتن به دیگران نشانهی عظمت و بزرگی هر انسانی برای خود احترامی قائل است. زمانی که به عقاید، کارها و سلایق افراد در محدوده خودشان احترام بگذاریم و سعی نکنیم همیشه در پی رد کردن آنها برآییم، دیگران ما را به رسمیت خواهند شناخت، چرا که مردم عادتا به کسی که به آنان احترام بگذارند و نسبت به وی ابراز توجه و قدردانی کنند انس و الفت میگیرند و اگر قصد داریم به رد و اصلاح رفتار و افکار کسی بپردازیم باید راه مناسبی در پیش گیریم. ابتدا باید به جنبه شخصیتی طرف مقابل تا حدودی آشنا شویم، ظرفیت او را بسنجیم و آرامآرام به اشتباهش آگاه سازیم.
در پی درج خبر دیوار خاطرههای گراش بر دیوار مدرسه سعادت در سایت گریشنا، دو شهروند عزیز بعضا با ابراز نارضایتی از تصویر حک شده دکتر حسنی بر دیوار مدرسه سعادت آزردهخاطر گشتند و به همین انگیزه با گذاشتن دو کامنت زبان به انتقاد از ایشان گشودند. روز بعد توسط شخص یا اشخاص حتی بر تصویرش رنگ پاشیده شد. این حرکت هیچ توجیهی عقلانی نمیتواند داشته باشد، هر چند با آقای حسنی و کارهایش مخالف باشیم.
اصولا ما مردم فراموشکاری هستیم. مگر همین حسنی نبود که با سلام و صلوات به استقبالش رفتیم و شاخه گل بر گردنش آویختیم و او را ملقب به سردار سازندگی گراش کردیم؟ هیچکس در زندگی بری از لغزش و اشتباه نبوده و یقینا جناب حسنی هم از این قاعده مستثنی نیست. اما باید خطا و اشتباه افراد و خدماتشان در سنجش افکار عمومی محک خورده شود و آن را سبک و سنگین نماییم. هیچکس منکر این نیست که در جریان موضوع نجفی، عدهای از شهروندان عزیز ما متضرر و مالباخته شدند؛ اما اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم باید قبول کرد که خود هم در این ماجرا چندان بیتقصیر نبودیم تا بدون در نظر گرفتن عواقب آن، دست به ریسک بزنیم.
ضمنا حرف همشهری کاملا متین و درخور توجه است. از مرحوم حاج شیخ احمد انصاری، نیکاندیشی که شهرت و آوازهاش نه تنها در منطقه، بلکه در سراسر ایران اسلامی زبانزد خاص و عام است؛ و یا دکتر احمد اقتداری که لقب پدر مطالعات خلیج فارس را دارد، تا زندهیاد حاج اللهقلیخان مقتدری، نخستین شهردار و بنیانگذار گراش نوین؛ و سید حبیبالله افقهی، سازنده بنای مساجد صاحب الزمان(عج) ، مهدیه و حسینیه ولیعصر(ع) که بلاجبار به تبعید لار و شیرازشان فرستادیم و حال با به صورت مالیدن کاسه آبی که بر مزارش قرار دارد قصد تطیهر خود را داریم؛ و یا سید عباس معصومی، روحانی بومی و امام جمعه اسبق؛ دکتر زین العابدین محبی و حتی حاج محمدحسن حسنی و سایر بزرگان و نیکاندیشانی چون دکتر محمدصادق رحمانیان، دکتر احمد عبداللهی، زندهیاد دکتر داریوش شیبانی، دکتر محمدنبی محمدی که اصلاتا گراشی هم نیست، دکتر امیرحمزه مهرابی و عبدالعلی صلاحی و… که وجودشان باید موجب فخر و مباهات هر شهروند گراشی باشد، چه گلی به سرشان زدهایم؟
آقای حسنی که امروز تصویرش بر دیوار مدرسه حک شده، همان کسی است که بیمارستان امیرالمومنین(ع) را تجهیز کرد و اساس جمعیت هلال احمر و اغلب ادارات شهر را بنیان گذاشت و با تلاش و پیگیری مجدانه خود و افراد دلسوز شهر، گراش را ابتدا به بخش و سپس به شهرستان ارتقا داد تا امروز از قبل آن، سالیانه میلیاردها تومان اعتبارات دولتی جذب و به امور عمرانی شهر اختصاص داده شود. این فقط شمهای از خدمات وی محسوب میشود تا امروز به صرف نقاشی تصویرش بر دیوار شهر، بر وی تاخته و بر تصویرش رنگ بپاشیم و نقش تاثیرگذار او در عمران و آبادانی شهر را نادیده بگیریم و خدمات ماندگارش به گراش را کمرنگ جلوه دهیم.
گرچه اشاره به این واقعیت شاید موجب رنجش برخی دوستان شود، اما باید قبول کرد که ما مردمی فراموشکار و تا حدودی قدرناشناسیم که نه تنها به راحتی خدمات بزرگانمان را از یاد می بریم، بلکه از جفا کردن بر آنان نیز ابا نداریم. از مرحوم آیتالله سید حبیبالله افقهی نقل است که گفته بود: «نه به بهبه و چهچه این جماعت باید دلخوش کرد و نه از نامهربانی و جفای آنها دلگیر شد.» این جمله که حدود چهل و اندی سال پیش گفته شده، تداعیکنندهی اعمال امروز ماست.
آقای حسنی هم میتوانست چون اغلب نمایندگان، پس از پایان دوره نمایندگیاش، با به دست گرفتن منصبی نانوآبدار از گراش برود اما عشق خدمت به زادگاه و همشریانش وی را از قبول و پذیرش آن بازداشت تا به زعم خود بتواند برای مردم شهرش قدمی بردارد. هر کسی چه گراشی و چه غیر گراشی بخواهد در جهت رفاه و آسایش مردم با قدمی یا قلمی خدمت کند، بایستی احترامش را پاس داشت. چرا ما نباید همچون شهرهای همجوار قدردان خدمات ارزشی همشهریان خود باشیم و با نصب تندیسشان در میادین شهر و قدردانی از تلاش و زحماتشان، بذر مهر و محبت در دل نسل امروز بکاریم تا مورد الطاف و مراحم آیندگان واقع شویم.