هفتبرکه – امیرحسین نوبهار: قبول شدن استعفای دکتر فتحی از شورای شهر گراش، وضعیت شورا را کمی بیشتر از پیش روشن کرد: او دلیل استعفایش را بیماری قلبی عنوان کرده است، اما به نظر میرسد این بیماری مربوط به دکتر فتحی نیست، بلکه این شورای شهر است که از آغاز شکلگیری دچار بیماری قلبی است. شاهد این بیماری، سکتههایی است که گاهوبیگاه در قالب استعفا به سراغ شورا میآید.
یکی از تبعات استعفاهای پیدرپی اعضای شورا و سه شهردار گراش، شکسته شدن قبح این اقدام است. بدین صورت که با عادی شدن این رفتار برای اعضا و مردم، دیگر پرسشی درباره چرایی آن مطرح نمیشود و در این فرآیند، نخستین بازندگان این رخداد، مردم خواهند بود. مخصوصا اگر فرد مستعفی با رای مردم منصبدار یک کرسی شده باشد.
«پشت کردن به مردم» شاید دقیقترین عبارتی باشد که میتوان در خصوص هفت استعفای شورا و شهرداری از آغاز تاکنون به کار برد. پشت کردن به مردم زمانی است که افراد با هزارگونه شعار رنگارنگ وارد گود انتخابات شوند و پس از پیروزی در انتخابات، نه تنها به شعارهایشان عمل نکنند، بلکه منصبی را که از آنِ مردم است رها کنند و راهِ خود را در پیش گیرند، گویی که اصلا چند هزار رای مردم برای آنها به صندوق ریخته نشده است.
استعفاهای زنجیرهای زمانی برای مردم دردناکتر میشود که در خصوص هیچکدام از آنها، هیچ پاسخ شفافی به مردم داده نشده است. استعفای سه شهردار و چهار عضو شورا شاید برای آنها که از منظر قدرت به قضیه نگاه میکنند، عادی و بیشتر شبیه به یک بازی باشد، اما باید توجه داشت که هر کدام از این استعفاها شهر را متاثر میکند؛ و شهر خانهی چند هزار انسان است که با امیدی و آرزویی به اعضای شورا رای دادهاند و به شهرداران اعتماد کردهاند.
البته این غیر پاسخگو بودن، صرفا به همینجا ختم نمیشود. کمتر از دو سال از عمر شورا سپری شده، اما هنوز هیچکدام از مدیران و تصمیمگیران شورا، یک نشست خبری با همه رسانهها و مردم نداشتهاند. تاکنون هیچ کدام از اعضای شورا در یک نشست رسمی، در جمع جوانان، دانشجویان، نخبگان، فعالان اجتماعی، انجمنها و… حاضر نشدهاند تا به صدها سوال بیپاسخ جواب بدهند. البته به جز جلسهای که در مدرسه علمیه برگزار شد و به جای پاسخگویی به سوالات مردم، به محلی برای تسویهحسابهای شخصی اعضا بدل گردید.
از اردیبهشت ٩۶ تاکنون ٢۶ ماه گذشته است. آیا وقت آن نرسیده که اعضای شورا در خصوص «مسئله محدوده» که شعارش را میدادند با مردم صریح و بیپرده صحبت کنند؟ با گذشت چندین سال از طرح این مسئله و استفاده کاندیدهها در دو دوره اخیر شورا از این شعار، آیا مردم حق ندارند بدانند که موکلانشان در اینباره چه کردهاند؟
آیا تصور میکنید مردم شعارهای کاندیداها درباره مسکن ارزان، افزایش قدرت جوانان، راهاندازی کمیسیونهای تخصصی، احداث پارکینگها، کارگروه نظریهپردازان شهری، ایجاد شورای بزرگان و مجربین، راهاندازی اتاق مشاوره جوان در مدیریت شهری و دهها شعار ریز و درشت شما را فراموش کردهاند؟
البته مخاطب این یادداشت هرکسی میتواند باشد الا اعضای شورا، چرا که برای نویسنده به کرات اثبات شده که تصمیمگیران کنونی مدیریت شهری نه عزمی برای پاسخ به مردم دارند و نه اعتقادی به افکار عمومی. شاهد این قضیه مواردی است که در سطور فوق به آن اشاره شد. لذا این انتظار از همه مسئولین شهرستان، اعم از امام جمعه محترم، فرماندار و بخشدار و در رأس آنها شهروندان گراشی وجود دارد که با طرح پرسش و استفاده از جایگاه قانونی، اجازه ندهند حق مردم چنین تضییع شود.