نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

«کایه» روی سر ما جا دارد

هفت‌برکه – گریشنا: تاریخ از میان در و دیوار خانه‌ی حاج فضل‌الله خان چشمانش را باز کرده است و خیره شده است به پارچه‌های رنگارنگ و به ذوق دستان هنرمندی که نخ گذشته را ‌می‌گیرد و آن را می‌رساند به آینده و محکم کوک می‌زند.

دوخت «کایه» یا همان سرپوش نوزاد، میراثی است که از گذشته به ما رسیده است و هنوز هم زمستان و تابستان برای محافظت نوزادان از سرما و حشرات از آن استفاده می‌شود. اتاق زمستان‌خانه‌ی فضل‌الله‌خان هشت روز  از ساعت ۱۹:۳۰ میزبان افراد شرکت‌کننده در کلاس دوخت سرپوش نوزاد بود. ۲۰ نفر برای آموزش کایه در این کلاس شرکت کردند و این استقبال نشان می‌دهد هنوز هم کایه طرفداران پروپاقرص خودش را دارد.

افسانه نادرپور، ایده‌پرداز و مدیر اجرایی مجموعه کلاس‌های آموزشی صنایع دستی گراش است. او  می‌گوید: «استقبال بسیار خوبی از این کلاس آموزشی شد و به دلیل در نظر گرفتن ظرفیت محدود پانزده نفره و استقبال زیاد، فقط توانستیم پنج نفر دیگر به آن اضافه کنیم که از بار آموزشی کلاس کاسته نشود. از دو مربی با توجه به مهارت و موضوع هر جلسه در این کلاس استفاده شد و دو نوع از پنج نوع کایه موجود در صنایع دستی گراش آموزش داده شد. کایه چله‌ای که برای نوزادان تازه متولد شده تا چهل روز استفاده می‌شود و نوع کایه معمولی دیگر که برای نوزادان چهل روز تا شش ماه مورد استفاده قرار می‌گیرد.»

نادرپور برای توضیح این که در این هشت روز چه چیزهایی در این کلاس آموزش داده شد، گفت: «جلسه اول جلسه‌ی آشنایی با انواع کایه با توجه به سن نوزاد، سبک‌های کایه، انواع حاشیه و اصول و ترتیب قرار گرفتن تزیینات روی کایه و انواع طرح‌ها و سوزن‌دوزی‌های به کار رفته در آن بود. جلسه دوم به آموزش سوزن‌دوزی‌های پرکاربرد استفاده شده در کایه اختصاص داشت. اندازه‌گیری و برش کایه چله‌ای و وصل کردن آن‌ها به هم، چگونگی دوخت و آماده کردن نوعی از حاشیه به اسم «چین ناخنه» و نحوه‌ی دوخت دبیری، یراق، آشرمه و حاشیه گذاشتن، استفاده از سوزن‌دوزی‌ها در کایه چله‌ای، اندازه‌گیری و برش و دوخت کایه معمولی، قرار دادن تزیینات بر روی کایه و حاشیه‌گذاری از دیگر مهارت‌هایی بود که در این کلاس آموزش داده شد. از آن‌جایی که آموزش با وجب و انگشت برای شروع کار برای جوان‌ترها سخت بود استفاده از متر برای دوخت کایه،مهارت‌ دیگری بود که افراد حاضر در این کلاس با آن آشنا شدند. این کلاس‌ها با رفع اشکال و در نهایت تحویل کایه‌های آماده شده برای برگزاری نمایشگاه در انتهای مجموعه کلاس‌های صنایع دستی گراشی به پایان رسید.»

او هدف از تشکیل این کلاس‌ها را علاوه بر احیا و زنده نگهداشتن صنایع دستی گراش، کمک به اشتغال‌زایی بانوان می‌داند و ادامه می‌دهد: «از آن جایی که مادران و دختران هسته‌ی اصلی در تربیت فرزندان در خانواده هستند، در حاشیه‌ی این کلاس، با کمک متخصصین یک کارگاه آموزشی- تربیتی نیز برگزار شد. گراش‌گردی هنرجویان و آشنا کردن آن‌ها با میراث فرهنگی شهرمان گراش از دیگر بخش‌های جانبی این کلاس آموزشی بود. و همچنین آموزش به زنان سرپرست خانوار نیز از دیگر اهدافی بود که به آن توجه داشتیم.»

نادرپور می‌گوید: «برای برگزاری این کلاس خانواده‌ام، نرگس اسدی؛ سرمایه‌گذار مجموعه‌ی فرهنگی چهل پسین، خانواده و فرزندان فضل الله خان شکوهی‌زاده،اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری،شرکت ایرانگردی و جهانگردی سیناتور،خانم محبوبه جباری و خانم راستگو من را حمایت کردند.»

کایه‌های آماده شده دست به دست می‌شوند و شوق و خنده زمستان‌خانه‌ی، خانه‌ی فضل الله خان را پر کرده است. آخرین شب از برگزاری این مجموعه کلاس‌ها است. به جمع هنرجوها می‌روم و با آن‌ها هم‌کلام می‌شوم.

فاطمه راستگو مربی این کلاس آموزشی است. او که دوخت کایه را از مادرش نصرت منفرد یاد گرفته است،می‌گوید: «از کوچکی کنار مادر می‎نشستم و نگاه می‌کردم. مادر فقط برای اعضای فامیل کایه می‌دوخت و به عنوان کسب درآمد به آن نگاه نمی‌کرد من هم کایه‌های زیادی درست کرده‌ام اما از کودکی به عنوان یک هنر با کایه‌دوزی سروکار داشتم.»

گراش‌گردی به او حسابی چسپیده است. به او که تا به حال هیچ مکان قدیمی گراش را ندیده است. او می‌گوید: «بودن در این کلاس برای خودم هم جذاب بود و از این که با جوان‌ها ارتباط داشتم، خوشحال بودم.» او به تعداد کایه در سیسمونی اشاره کرد و گفت: «تعداد مشخصی ندارد و هر خانواده‌ای بر اساس وسع اقتصادی خود معمولا برای سیسمونی کایه سفارش می‌دهد. مثلا بعضی‌ها ۱۰۰ کایه! که من با این همه تجمل راضی نیستم اما معمول آن این است که ۱۸ کایه چلایی درست می‌کنند و ۲۵ کایه مهمونی که رنگ به رنگ است.»

مرضیه محمودی، ۴۰ ساله و مربی کودکستان است، او می‌گوید: «من یک آدم پرمشغله هستم، ولی با این وجود برای آمدن به این کلاس وقت گذاشته‌ام. یادگیری و زنده کردن رسم و رسومات قدیمی و حفظ اصالت مهم‌ترین هدف من برای آمدن به این کلاس است اما دور ماندن از موبایل و فضای مجازی هم دلیل دیگر آن است. کار با نخ و سوزن بر عکس رفتن به فضای مجازی برای افزایش روحیه مناسب است. این پارچه‌های رنگ رنگی روح آدم را زنده می‌کند. سطح کارگاه نسبت به کارگاه گل و پلیکه کمی بهتر شده بود و محل برگزاری آن، خانه‌ی فضل الله خان هم بر گرما و صمیمت این کلاس افزوده بود. شاید اگر این کارگاه در خانه‌های امروزی برگزار می‌شد این صمیمیت را نداشت. همه ما در این کلاس حداقل ۳ کایه درست کرده‌ایم.»

لیلا نظری ۴۱ ساله است. او که قبل از آمدن به این کلاس از طریق مادربزرگ مرحومش حاج امی، زن حاج عزیز نظری پیش‌زمینه‌ای از کایه‌دوزی دارد، می‌گوید: «کایه جزیی از فرهنگ ماست و فرهنگ ما یعنی هویت ما، یعنی چیزی که با آن شناخته می‌شویم. تمام ملل هویتی دارند و بخشی از هویتشان همین صنایع دستی است. ما هم صنایع دستی‌مان کایه است. با توجه به شرایط آب و هوایی گراش کایه برای بچه‌ها مناسب است. کایه تابستان نازک‌تر و کوچک است ولی کایه زمستان ضخیم‌تر و بزرگ‌تر است. البته فکر می‌کنم نسل جدید‌ خیلی موافق استفاده از کایه نیستند و گاهی از کلاه استفاده می‌کنند، ولی ما هم به آن علاقه داریم و هم از آن استفاده می‌کنیم. مادربزرگم که زنده بود، زیر دستش کار می‌کردم اما نه به صورت حرفه‌ای و اصولی، بلکه به صورت تفننی. ولی حالا فهمیدم که حیف بود و چه فرصتی از دست دادم و باید زودتر شروع می‌کردم. من سیسمونی خواهرم را با نظارت بی‌بی، خودم درست کردم، پشه‌گیر، بنکه، باد بنکه، همه این‌ها را با نظارت او درست کردم. بی‌بی باعث انگیزه و علاقه‌ام به فرهنگ و صنایع بومی گراش شد.»

محمد‌نژاد ۳۸ ساله است. او می‌گوید: «بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای در این کلاس شرکت کردم ولی برای دفعه اول خوب یاد گرفتم. الان می‌توانم یک کایه درست کنم. دوست دارم اولین کایه را برای نوه خودم درست کنم.»

پورشمسی که ۳۲ دارد، می‌گوید تا به حال هیچ وقت خانه‌ی حاج فضل الله خان را ندیده است و بودن در این فضا تشویقش کرده تا مکان‌های قدیمی گراش را بیشتر بشناسد. او می‌گوید: «همیشه دلم می‌خواست دوخت کایه را یاد بگیرم. خودم خیاطی کردن بلد هستم و لباس درست می‌کنم، ولی کایه بلد نبودم و کنجکاو بودم یاد بگیرم. کایه‌ای که برای بار اول ساختم خیلی خوب از آب درآمد و دوست دارم اولین کایه را برای بچه‌ی برادرم بدوزم.»

بهاره محمدی ۲۶ ساله و زهرا محمدی ۲۲ ساله دو خواهر هستند که مدت زیادی است در گراش زندگی می‌کنند. بهاره می‌گوید: «هیچ وقت فکر نمی‌کردم که بخواهم در این کلاس شرکت کنم، ولی چون به هنر علاقه دارم و دوست دارم از هر هنر چیزی یاد بگیرم در این کلاس شرکت کردم.» خواهرش زهرا هم می‌گوید: «به فرهنگ‌های مختلف هر شهری علاقه دارم، چون دوست دارم به جز فرهنگ خودم، فرهنگ شهرهای دیگر را هم یاد بگیرم. من ازدواج کردم و همسرم گراشی است. بعدها که بچه‌دار شدم از کایه استفاده می‌کنم. برای همین به این کلاس آمده‌ام تا کایه بچه خودم را خودم بدوزم.»

کلاس تمام شده است و خانم اکبری و دخترش مریم دلاوران عجله دارند و می‌خواهند بروند. مریم می‌گوید: «یک بار که پارچه‌ای را به خیاط دادم و کایه دوخت کرد، مادرم گفت کاش دوختنش را به من هم یاد می‌داد. تبلیغ برگزاری این کلاس را که شنیدم، سریع برای مادرم فرستادم. چون می‌دانستم علاقه دارد. بعد به خودم گفتم کایه‌دوزی یک صنایع دستی قدیمی است و چه بهتر که ما جوان‌ترها هم تلاش کنیم سررشته‌ای از آن داشته باشیم.» مادرش می‌گوید: «یکی از آرزوهایم یادگیری کایه بود. مادرم سکینه قائدی و عمه‌ام صغری اکبری و خاله‌هایم کایه درست می‌کردند، اما فقط برای اعضای خانواده. حالا که به آرزویم رسیده‌ام اولین کایه را برای نوه‌ام درست می‌کنم.

فاطمه خواجه‌پور و خواهرش نیز برای تنوع و تغییر روحیه در این کلاس حضور دارند.

همه‌ی هنرجویان رفته‌اند و فقط محبوبه جباری، عروس حاج فضل الله در خانه مانده است. او در جواب به این سوال که چرا خانه را برای برگزاری این کارگاه در اختیار قرار داده‌اند، گفت: «ما از قبل با خانم نادرپور آشنایی داشتیم و با او در ارتباط بودیم. وقتی که از ما خواست که این کارگاه را در این خانه برگزار کند، من با خواهرشوهرهایم و دیگر صاحب‌خانه‌ها صحبت کردم و موافقت کردند. این کمترین کمک فرهنگی بود که می‌توانستیم انجام دهیم و کار اصلی را خانم نادرپور و خانم راستگو انجام دادند. من خودم هم به کارهای فرهنگی و هنری علاقه دارم و خوشحال شدم وقتی گفتند که می‌خواهیم کلاس کایه بگذاریم. من زمینه خیاطی داشتم ولی قلق‌های جدیدی را از خانم راستگو یاد گرفتم که قبلا نمی‌داستم و اطلاعاتم تکمیل شد.»

او در پایان صحبت‌هایش گفت: «پیشنهاد می‌کنم باز هم این دست کلاس‌ها برگزار شود. کایه‌دوزی هنر منسوخ‌شده‌ای نیست و افراد زیادی هستند که هنوز کایه می‌دوزند و حتی منبع درآمدشان است. ولی هنرهای دیگری ویژه گراش داریم که حالا اثری از آن نیست و دیگر کسی کار نمی‌کند، مثلا کارگاه‌های کاشی‌کاری و رنگ‌سازی، ظرف‌های سفالی، کفش ملکی و… این هنرها بار دیگر باید زنده شوند. و چه خوب است که خانم نادرپور در مجموعه کلاس‌های صنایع دستی گراشی در پی یادآوری این هنرهای فراموش شده است.»

 

خروج از نسخه موبایل