نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

رابطه‌ی شورا و شهردار چطور از هم می‌پاشد؟

هفت‌برکه گریشنا: چالش‌های بین شهرداران و شوراهای شهر، با توجه به اتفاقاتی که در چند روز اخیر در گراش رخ داده است، نیاز به یک بازخوانی تاریخی دارد. بیشتر شوراهای شهر (چه قبل و چه بعد از انقلاب) با فردی که خود به عنوان شهردار انتخاب کرده‌اند، کشمکش‌ها و درگیری‌هایی داشته‌اند که در اغلب دوره‌ها به استعفای شهردار منجر شده است. منشا این چالش‌ها کجاست: اشکالات ساختاری و کمبودهای قانونی، یا برخوردهای فردی و اعمال نظرهای شخصی؟ در چه جاها و زمان‌هایی این چالش‌ها بیشتر نمایان می‌شود؟ چطور می‌توان از تجربه‌های گذشته استفاده کرد و به سلامت از چالش‌های آینده عبور کرد؟

دو شهردار منتخب شورای اول و سوم، مهندس علی‌اکبر مظفری‌فرد و محمد نام‌آور، اولین نامزدهای انجمن شاعران و نویسندگان گراش برای جواب دادن به این سوالات بودند. این دو امروز پنجشنبه، ۱۱ مرداد ۱۳۹۷، در حضور تنی چند از فعالان فرهنگی و اجتماعی گراش در سین هفتاد و دوم انجمن در موسسه هفت‌برکه، تجربه‌های خودشان را از نحوه‌ی ارتباط با شوراهای شهر در ادوار مختلف بازگو کردند و نظراتشان را در مورد روندی که رابطه‌ی شورا و شهردار سالم می‌ماند یا از هم می‌پاشد بیان کردند.

از خلال تجربه‌های مظفری‌فرد و نام‌آور می‌توان به این نتیجه‌گیری کلی رسید که آنچه دینامیک پیچیده‌ی رابطه‌ی بین شورا و شهردار را دچار اخلال می‌کند، اشکالاتی است که در بطن ساختار و قوانین شوراها و شهرداری‌ها وجود دارد؛ اشکالاتی که گاه با حسن نیت و همدلی دو طرف چندان مجال خودنمایی پیدا نمی‌کند و به فروپاشی رابطه شورا و شهردار نمی‌انجامد (مانند تجربه‌ی مظفری‌فرد با شورای اول) و گاه به خاطر عدم درک متقابل و برخوردهای سلیقه‌ای تشدید می‌شود و به استعفای شهردار می‌انجامد (مانند تجربه نام‌آور با شورای سوم، یا تجربه‌ی اخیر فقیهی‌کیا با شورای پنجم). به عبارت دیگر، برخوردهای فردی و اعمال نظرهای شخصی می‌تواند تکمیل‌کننده‌ی مشکل اساسی‌تر در ساختار و قوانین شوراها باشد؛ اگر اعضای شورا و شهردار بتوانند این اختلافات و سلایق شخصی را مهار کنند، می‌توانند بر مشکلات ساختاری و قانونی فایق بیایند.

نشست چندساعته‌ی امروز البته برای بازخوانی تمام این تاریخ کافی نیست. این گزارش به عنوان سندی برای افزودن به تجربیات قبلی منتشر می‌شود. بخشی از جلسه نیز طبیعتا به خاطر استعفای دیروز فقیهی‌کیا از شهرداری گراش، به مرور عملکرد شورای پنجم در این خصوص اختصاص داشت. بخش‌هایی از بحث که در مورد مسائل خاص‌تر بود (همچون عملکرد نام‌آور و مظفری‌فرد در زمان شهرداری خودشان، بحث مدیریت یکپارچه شهری، و همچنین نحوه‌ی تشکیل و ضعیف شدن شورایاران در این دوره شورا) برای حفظ انسجام گزارش در اینجا آورده نشده است.

روایت تاریخی مهندس مظفری‌فرد از دوره‌ی اول شورا

محمد خواجه‌پور به عنوان گرداننده نشست، از دو شهردار سابق می‌خواد ابتدا روایت تاریخی خودشان را از نحوه‌ی انتخاب شدن به شهرداری و سپس نحوه‌ی ارتباطشان با شوراها را بیان کنند.

مهندس مظفری‌فرد، شهردار منتخب شورای اول (بین سال‌های ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱)، در پاسخ به این سوال می‌گوید: «اعضای اولین شورا در ابتدا تصمیم گرفتند آقای مهروری را که شهردار بود، یک سال ابقا کنند. در واقع آقای مهروری یک سال به شورا کمک کرد تا شورا روی دور بیفتد. بعد از آن هم خیلی با ما همکاری کرد. انتخاب من هم تقریبا همزمان شد با رفتن آقای نام‌آور از شورا به خاطر تحصیل. من تا آخر دوره‌ی شورای اول شهردار بودم. استعفای من از شهرداری به این خاطر بود که کسی حاضر به کاندیدا شدن در انتخابات شورا نبود (به خاطر وقایع دوم تیرماه گراش که منجر به کشته شدن دو تن از گراشی‌ها در درگیری با نیروهای انتظامی شد). حتی من خودم چند نفر را از ثبت نام در انتخابات منصرف کردم، و در نهایت انتخابات شورای دوم برگزار نشد. من می‌توانستم شهردار بمانم. خیلی‌ها هم گفتند حالا که شورا نیست، پس چند سال دیگر هم بمان. ولی من تصمیم گرفتم با مردم همراهی کنم. وگرنه من تداخلی با شورا نداشتم. شورای اول بسیار شورای همدلی بود. چون دوره اول هم بود، بسیار محتاط‌تر کار می‌کردیم.»

اما آیا عدم تشکیل شورای دوم درست بود؟ مظفری‌فرد با نگاهی انتقادی به گذشته نگاه می‌کند: «درست که نبود، ولی مردم به این نتیجه رسیده بودند و صدای اعتراضشان را اینطور رساندند.»

مظفری‌فرد بعد از استعفا از شهرداری، در دوره‌های بعد شوراهای شهر، یعنی دوره‌ی سوم و چهارم و پنجم، به عنوان مشاور و فعال اجتماعی در شهرداری حضور داشته است. به همین دلیل او می‌تواند درباره دلایل تنش‌های بین شورا و شهرداری نظر بدهد. او می‌گوید: «در دوره سوم، حضور من به عنوان مشاور بعد از استعفای آقای نام‌آور از شهرداری شروع شد. در نتیجه دلیل تنش‌های آن دوره را باید از خودشان بپرسید. اما در کل، به نظر من، بیشتر به خاطر اختلاف سلیقه در اجراست. کسی که در کار اجرایی است، بعضی از مسائل را می‌بیند؛ و کسی که بر کار او نظارت می‌کند، تصوراتی دارد و برداشت متفاوتی از مسائل دارد. ما برداشتی از مدیریت شهری نداریم، حتی در شهرهای بزرگ‌تر.»

مظفری‌فرد: مشکل ساختاری در شورا وجود دارد

نقد اصلی مهندس مظفری‌فرد از اینجا شروع می‌شود: «پس به نظر من یک مشکل ساختاری در شورا وجود دارد. ما باید احزاب یا گروه‌هایی داشته باشیم که حوزه‌ی کارشان فقط مسائل شهری باشد و از قبل هم افرادی را برای این کارها آماده کنند. ساختار مستمری که پاسخگوی تصمیماتش باشد. وقتی من از شهرداری رفتم، چه کسی می‌تواند از من بپرسد چرا این کار یا آن کار را کردم؟ یا از شورایی که تمام شده است، چطور می‌شود انتظار پاسخگویی داشت؟ ما سازوکار خوبی در انتخاب افراد شورا و همچنین شهردار نداریم. ضمن این که شیوه‌های کار هم خیلی مهم است. یک شورا بسیار باز عمل می‌کند، مثل اوایل شورای فعلی؛ و یا خیلی بسته عمل می‌کند، مثل (آن طور که من شنیده‌ام) در شورای چهارم.»

مهندس مظفری‌فرد یک مورد از تجربه‌ی کارش با شورای چهارم را به عنوان مثالی در مورد اختلافاتی که ناشی از اختلاف سلیقه بین شورای شهر و شهردار یا مشاورها به وجود می‌آید، بازگو می‌کند: «این نکته را هم بد نیست بگویم: آقای یوسفی به من زنگ زد. ایشان نماینده شورا در بخش حمل و نقل بود. گفت می‌آیی برای مشاوره و راه‌اندازی مجدد این بخش؟ ما شروع کردیم و برنامه‌هایی تنظیم کردیم و با شهردار هم جلسه گذاشتیم، و مجوز یک نیرو را به صورت بدون نام از شهردار گرفتم. بعد یک نیرو را شناسایی کردیم، ولی به مذاق شورا و شهردار وقت خوش نیامده بود. گفتم من این نیرو را گرفته‌ام و توانمند هم هست و دلیلی برای تغییرش نمی‌بینم. یک روز ابلاغیه‌ای از شهرداری آمد که او را بیرون کنید. من هم فورا جواب دارم که چون این اختیار را از قبل داشته‌ام، زیر بار نمی‌روم و اگر اصرار دارید، خودم استعفا می‌دهم. ۱۵ دقیقه بعد جواب آمد که با استعفای من موافقت شده است! البته شاید این هم مطرح شود که این نیرو با آقای یوسفی هم نسبتی داشت، اما من به خاطر این او را به کار نگرفته بودم، و از توانایی‌اش در کارهای قبلی از جمله انجمن نجوم اطلاع داشتم.»

بازخوانی نام‌آور از ارتباط شورای اول و سوم با شهردار

محمد نام‌آور یکی از اعضای شورای اول و همچنین شورای سوم بوده است، و از شورای سوم به ساختمان شهرداری رفت. در نتیجه، تجربه‌ی او از ارتباط بین شورا و شهردار یک تجربه‌ی دوسویه است: او هم شهردار انتخاب کرده است و هم از دل شورا به عنوان شهردار انتخاب شده است.

نام‌آور در مورد تجربه‌اش در شورای اول می‌گوید: «در شورای اول علی‌رغم این که دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی متفاوتی داشتیم، افراد پخته و صبوری بودیم. گاهی موانع قانونی در کار شهردار وجود دارد که افراد شورا به آن توجه نمی‌کنند. من تا مدتی که در شورای اول بودم، یادم نیست که مشکلی بین شورا و شهردار به وجود آمده باشد. من معتقدم که شورای اول با این که تجربه‌ای از قبل نداشت، ولی از جهت این که میزان تنش در آن کمتر بود، شورای موفقی بود. ما کاملا با شهردار همراه و هماهنگ بودیم.»

اما قضیه در مورد شورای سوم متفاوت بوده است. نام‌آور که خود عضو این شورا بود، در مورد نحوه‌ی انتخاب شدنش به شهرداری توضیح می‌دهد: «من طرفدار این بودم که شهردار یک نیروی بومی باشد. من قبل از این به شورا بیایم، تقریبا در تمام امور اجتماعی شهر دخالت داشتم و زندگی‌ام (به قول خانواده‌ام) در جلسات می‌گذشت. نداشتن نیروی پخته و باتجربه در شهر مشخص بود. من گفتم در شهرداری حداقل قانونگذار این اختیار را به شورا داده است که نیروی بومی تعیین شود. دغدغه دوم من، تعیین تکلیف در مساله محدوده است که شهردار در این زمینه مهم است، کما این که در دوره سوم انگار یک اشتباه رخ داده است که باید دوستان جواب دهند. در نتیجه، قرار نبود من به عنوان انتخاب شوم، قرار بود یک بومی انتخاب شود. با بعضی دوستان هم صحبت شد. از جمله با حسین مهروری که از قبل هم شهردار بود. من شخصا رفتم با او صحبت کردم و گفتم به دلایلی این مسئولیت را بپذیر. ولی نپذیرفت. چرا؟ چون شورا به عنوان گروهی که بر کار او نظارت داشت، فکر می‌کرد مشکل‌آفرین می‌شود. پس چون کسی نپذیرفت، خودم گفتم من شهردار می‌شوم. در نهایت هم دوستان به این نتیجه رسیدند که من شهردار شوم.»

نام‌آور: من هم معتقدم مشکلات ساختاری است

اما از میانه‌های حضور نام‌آور در ساختمان شهرداری، زمزمه‌ی وجود مشکلات او با شورا مطرح شد. از نام‌آور می‌پرسیم آیا این مشکلات ساختاری بود یا شخصی؟ او جواب می‌دهد: «شخصی که بعید می‌دانم، گرچه ممکن است شخص خاصی برای انجام بعضی کارها بیشتر فشار وارد کند. ولی من هم با مهندس مظفری‌فرد موافقم که مشکل ساختاری است. من فکر می‌کنم اگر فقط یک ماه شهردار و اعضای شورا جایشان را عوض کنند، حتی فرضی و ذهنی، خیلی از مشکلات برطرف می‌شود، چون با مشکلات آشنا می‌شوند. حتی در همین مسائلی که امروز رخ می‌دهد. شاید مردم فقط کارها را ببینند، و از تخلفاتی که ممکن است صورت بگیرد، خبر نداشته باشند. ولی من و آقای مظفری‌فرد که می‌خواهیم قانونی عمل کنیم، نمی‌توانیم همه کارهایی را که مردم یا شورا می‌خواهند انجام بدهیم.»

در مورد دلیل استعفای نام‌آور، شورای سوم می‌گفت چون او معلم است، نمی‌توانستند او را در مجموعه وزارت کشور نگه دارند و باید به آموزش و پرورش برمی‌گشت. از نام‌آور می‌پرسیم این مساله صحت داشت؟ او جواب می‌دهد: «شورا، البته همه اعضای شورا هم نه، بعضی افراد تحت تاثیر شورا، تصمیم گرفت من استعفا دهم. البته بخشنامه وزارتی از هیات دولت آمد که هر کسی از دستگاه دیگری در جای دیگری مشغول کار است، تکلیفش را مشخص کند؛ اگر می‌خواهد بماند، بماند وگرنه برگردد به دستگاه خودش. ولی دیگر بهانه جور شد که من برگردم به آموزش و پرورش.»

در اذهان عمومی، همیشه این سوال مطرح است که وقتی گفته می‌شود شورا به شهردار فشار می‌آورد، این فشار چطور اعمال می‌شود؟ از نام‌آور می‌خواهیم مثالی در این زمینه ذکر کند. او خیلی ساده جواب می‌دهد: «به من که اینطور فشار می‌آوردند که چند بار از من خواستند استعفا دهم.»

نام‌آور درباره‌ی ارتباطش با شوراهای بعدی نیز می‌گوید: «به‌خصوص در زمان تهیه‌ی طرح جامع، من اصرار داشتم همکاری کنم. نزدیک به ۹۵ درصد طرح هادی در زمان آقای مهروری انجام شده بود و بقیه‌اش به زمان من موکول شد. الآن از هر کسی بپرسید، می‌گویند طرح هادی بسیار بهتر از طرح جامع است. من شخصا رفتم پیش شهردار وقت و به او پیشنهاد دادم که از نظر شهردارها و شوراهای قبل هم برای طرح جامع استفاده کند. شخصا به دو سه نفر از اعضای شورا هم گفتم، ولی خبری نشد. در بحث طرح تفصیلی هم هم به آقای زارع، شهردار قبل، و هم به آقای فقیهی‌کیا گفتم که برای این طرح حتما شور بگیرید، اما در این مورد هم خواستی برای همفکری وجود ندارد.»

نام‌آور در جمع‌بندی کلی صحبتش، مشکلات ساختاری را در کنار مشکلات فردی و سلیقه‌ای قرار می‌دهد: «من احساس نمی‌کنم قانون ضعف دارد؛ من اعتقاد دارم نیروهایی که مردم انتخابشان می‌کنند و فعلا در جایگاه قانون نشسته‌اند، ممکن است برای این کار مناسب نباشند. من در جلسه پرسش‌وپاسخ هم گفتم که شعارهایی که نامزدها می‌دهند، در جزو اختیارات و وظایف شورا نیست اصلا.»

او برای روشن کردن این نظر، اشاره‌ای هم به مشکلات بین شورای پنجم و شهرداری می‌کند: «قانونگذار می‌گوید اگر قرار است نظر شورا به شهرداری اعلام شود، شخص رییس شورا باید با شخص شهردار طرف شود. اما هر روز می‌بینیم فلان عضو شورا با شهردار صحبت می‌کند. یا فلان عضو شورا با کارمند شهرداری ارتباط برقرار می‌کند. این مسائل مشکلاتی به وجود می‌آورد که نتیجه‌اش را می‌بینیم. و مهم‌تر از تنش بین شورا و شهرداری، تنش بین اعضای خود شوراست.»

نوبهار: دو ضعف عمده در قانون شوراها

نوبت به نظرات و سوالات دیگر مهمانان جلسه می‌رسد. عزیز نوبهار، فعال فرهنگی شهر و کارشناس علوم اجتماعی، اظهار نظر می کند: «این نظر شخصی من است که در زمان ریاست جمهوری خاتمی که اصل شوراها زنده شد، نفس تازه‌ای در شهرها دمیده شد. شهرهایی که بیشترین استفاده را کردند، شهرهایی بودند که در آن افرادی به شورا رفتند که برای این کار ساخته شده بودند. در دوره اول، نزدیک به هفتاد نفر در گراش ثبت نام کردند و مردم هم انتخاب خوبی کردند، هرچند از این افراد مجرب‌تر هم بودند.» او به چند نقطه‌ی ضعیف در قوانین شوراها اشاره می‌کند: «ضعفی که در قانون وجود دارد این است که شورا، شورای شهرداری است، نه شورای شهر. نقصی دیگری که به قانون شورا هست این است که وقتی من به فردی رای می دهم، فردا اگر سوالی یا بازخواستی از او داشته باشم، هرچقدر هم رای جمع کنم برای بازخواست او، نمی‌توانم این کار را انجام دهم. در صورتی که مثلا در کالیفرنیا، حدود ده هزار نفر از کسانی که به آرنولد رای داده بودند، طوماری امضا کردند و او را بازخواست کردند.»

دیدگاه در مورد وضعیت کنونی: فشار زمان

برای جمع‌بندی بحث، از دو شهردار پیشین گراش می‌خواهیم بعد از این مرور تاریخی، دیدگاهشان را درباره وضعیت کنونی شهر و ارتباط شورای پنجم با شهردار بیان کنند.

مهندس مظفری‌فرد با یک پیشنهاد کلی برای انتخابات شورا شروع می‌کند: «چه می‌شود اگر به صورت آزمایشی و پایلوت در بعضی شهرها، انتخابات شورا نُه ماه تا یک سال قبل از اتمام دوره‌ی شورای قبل انجام شود و اعضای شورای قبلی بتوانند بدون حق رای در جلسات شورای قبل شرکت کنند؟ این مثل دوِ امدادی می‌شود. اعضای شورای بعد در این یک سال بدون این که مسئولیت داشته باشند، در جریان قرار می‌گیرند، و همچنین فرصت پیدا کردن یک شهردار خوب را دارند.»

اظهار نظر بعدی مهندس مظفری‌فرد، رو به اعضای شوراهای شهر است: «شورا فکر می‌کند چهار سال وقت دارد و تیرهای زیادی در ترکش دارد. اما این اشتباه است. شورا فقط یک تیر در ترکش دارد و آن را هم همان اول شلیک می‌کند: در انتخاب شهردار. اگر در این کار اشتباه شود، دیگر فرصتی برای شورا نمی‌ماند.»

او در جمع‌بندی نظر خودش هم به صورت سربسته نقدهایی را مطرح می‌کند: «من بیشتر کلی صحبت کردم. تا زمانی که این ساختارها درست نشود، متاسفانه همیشه این مشکلات هست. یک سری کارها در شهرداری پیش چشم است. یک سری کارهای خیلی مهم هم هست، ولی کسی نمی‌داند. شهرداری که به این کارهای دوم برسد (مثلا در بحث ساختارسازی و بایگانی)، کمتر است و متاسفانه بهای کمی به این مسائل داده می‌شود.»

شهردار منتخب شورای اول انتقادی هم به صحبت قایدی، شهردار شورای سوم، دارد که زمانی گفته بود: «من گراش را از یک روستا به شهر تبدیل کردم.» مهندس مظفری‌فرد می‌گوید: «من هنوز حرفی که آقای قایدی درباره گراش زد، از دلم بیرون نمی‌رود. این حرف خیلی خلاف واقع بود، ولی تبدیل به یک نقل قول طلایی شد و سر زبان‌ها افتاد.»

و در نهایت، او در مورد وضعیت فعلی شورا بعد از استعفای شهردار، اظهار نظر کوتاهی می‌کند: «در مورد وضعیت فعلی هم امیدوارم گزینه خوبی داشته باشند و زمان از دست ندهند.»

محمد نام‌آور نیز در جمع‌بندی دیدگاهش درباره وضعیت کنونی شورا و فشارهای وارد شده بر شهردار که منجر به استعفای او شد می‌گوید: «شورا به صورت قانونی اجازه عزل و نصب و استیضاح شهردار را دارد. ولی باید دقت شود که حرمت افراد لحاظ شود. متاسفانه ما این مشکل را داریم. ما که نمی‌دانیم، شاید اعضای شورا دلایل محکم و متقنی داشته باشند. ولی به ظاهر شهردار عملکرد خوبی داشت و علی‌الظاهر شورا باید از شهردار حمایت می‌کرد. ولی بالاخره باید جوری با شهردار برخورد کنند که شان شهروندی و انسانی او لحاظ شود. به نظر می‌رسد این اتفاق نیفتاد.»

اظهار نظر نام‌آور درباره‌ی قدم بعدی شورای پنجم هم کوتاه و گویاست: «حالا هم عقل حکم می‌کند که الان شورا یک شهردار قوی‌تر از قبلی بیاورد. آیا الآن شورا چنین فردی را دارد؟»

خروج از نسخه موبایل