احمد اقتداری
در دامنههای جنوبی قلهء دنا،درهها و دشتهای مرتفع کوه دنا قرار دارد که آبریزهای این ارتفاعات،سردرهم نهاده بسوی جلگههای خوزستان و فارس،و از آن سرزمینها بخلیجفارس میریزند.دشتها و تنگهها و آبادیهای یاسیج(یاسوج)،تل خسروی،سی سخت،دشت مریم (دشت روم)و بقعهء امامزاده علی سادات من تنگون،سرفاریاب،پاتاوه، قلعهء کره و تنک بیره زا و تنگ تامرادی همه و همه در همین دامنههای جنوبی دنا واقعند.
در تابستان سال ۱۳۵۶ شمسی،بدنبال یافتن محل”دربند پارس” دیدار و”تنگ تامرادی”و بقعهء علی سادات من تنگون که بقعهای از دوران سلجوقی و دارای اسنادی از دورهء تیموری است در این سرزمینهای کوهستانی گشتوگذار داشتم.
روزی به قصد دیدن گور پیر بلدک Pire Boldok به دشت روم فرود آمدم و از گور پیر بلدک یا(پیر بلدک) که در زبان مردمان روستاهای فراوان این؟گور سادهای را منسوب به گور آریو برزن سردار هخامنشی مدافع دربند پارس در برابر اسکندر مقدونی میدانند دیدار کردم و از دشت روم در دشتهای کوهستانی ارتفاعات شمال تنگ تامرادی به سوی بقعهء علی سادات من تنگون میراندم. روزی گرم و راهی سخت بود.در خانهء سیاه چادری چوپانی کهگیلویهای فرود آمدیم و چون نان و آبی خوردیم و بچای و گفتگو نشستیم مردی میانه سال و سخت و کوهی و ستبر استخوان باهوش که خود از سادات من تنگون بود.بخانهء میزبان وارد شدم و با او به سخنان پراکنده و کسب اطلاعات پرداختم.چون از او نام درهها و کوههای اطراف دشت کوچکی که در آن نشسته بودیم و(دلی بجک)نام داشت جویا شدم.نام دو کوه بلندی را که بر درههای منشعب از تنگ تامرادی اشراف داشت اینچنین
راه اول:روستاهای کوپن – حسینآباد، نوکک، پیرین، سنگمترو، گل باوکون(گل بواکون، بابکان) را جونه دون، بلوطک، اول سفیددار، دلی بجک، تنگاری، دشت مریم، کولی کش، تنگ کناره، تاوه، تل خسروی، یاسیج(یاسوج).
راه دوم:گل بواکون(بابکان)،سرچات باد هوا، گردنهء چشمهء گل، سرتاوه، دم سفیددار، جلیل بابکون، دیلگون، امامزاده علی سادات من تنگون، سرچنار، پاتاوه.
راه سوم:پیرین، کناره، گردنهء شیرخوسی، گجستون(گچستان)، دشت، میدگون، دامنه سفید دار(دمات).
*** اگر دو کلمهء زبانزد مردم کهگیلویه یعنی زرآورد و ساآورد را که برای نامیدن دو کوه شرقی و غربی به کار میبرند از زبان این مردمان کهن و نژادهء ایرانی که زبانشان کمتر در معرض آمیزش و تغییر قرار داشته است بگیریم و آن را به صورت زرآور Zaravar و ساآور Saavar به کار بریم و زرآور را به جای مشرق و ساآور را به جای مغرب بپذیریم. گمان دارم هیچ یک از اشکالاتی که از نظر زبانشناسی و سندیت متون بر دو کلمهء متأخر خاور و باختر وارد آوردهاند،در این انتخاب وارد نباشد. به علاوه چون از زبان مردم کوهنشین چوپان گرفته شده است. زیبا و اصیل و پسندیده و جا افتاده است و از همه مهم تر آن که برخلاف واژههای خاور و باختر با سیاق عبارات فارسی و آهنگ و موسیقی کلمات و جملات محاورهء فارسی زبانان هم ناهماهنگ نمیباشد.اکنون که سخن بدین جا رسید بهتر است بنویسم که در یکی دو سفر دیگر که در میان مردمان کوهستانی ایذه و باغ ملک و میداود و درههای شمی و سوسن در کوههای بختیاری شمال خوزستان سفر میکردم، برای جهت شمال یا شمال شرق لغت کهباد Kohbad زبانزد مردم آن سامان بود. هم چنان که مردم قبائل لیراوی دشت در اطراف سردشت زیدون نیز همین لغت کهباد را برای جهت شمال غربی به کار میبردند و در لهجههای جنوب ایران و در اصطلاحات دریانوردی در خلیجفارس و اقیانوس هند لغت کوش Kowsh برای جهت جنوب (بیشتر جنوب شرقی) به کار برده شده و امروز هم در زبان مردم لارستان سمت جنوب شرقی را کوشی و باد یاران زای آنرا(باد کوش) نامند.پس اگر: