هفتبرکه – گریشنا: بازیهای قدیمی و محلی هیچوقت از بین نمیروند. آنها در دورههای مختلف اوج و فرود دارند، در اشکال مختلف بازآفرینی و بهروز میشوند، و از جایی به جای دیگر منتقل میشوند؛ اما همیشه توی بورس میمانند. شاهد این حرف هم جشنوارههای مختلف بازیهای محلی است که در مدارس و شهرها و مراسمها با شور و حرارت اجرا میشود، و همچنین فراگیر شدن چند تا از آنها در در هر محلهی گراش. اگر همین امروز عصر به محلههای مختلف سر بزنید، گروههای زیادی را میبینید که به مایهبازی مشغولاند. جشنواره بازیهای محلی در مدارس (خبر در گریشنا) و جشنوارهی آیینهای بومی – محلی که قرار است یکشنبه ۱۲ فروردین اجرا شود (خبر در گریشنا)، شواهد دیگری بر زنده بودن این بازیهاست.
اما آیا تفاوتی بین بازی کردن یک گروه دوستانه به قصد تفریح و سرگرمی، و مسابقه دادن چند گروه در یک جشنواره بازیهای محلی وجود دارد؟ چه نکات یا مشکلاتی را برای برگزاری چنین جشنوارهای باید مدنظر داشت؟ فرض کنیم چند تیم از چند محله شهر را جمع کردهایم تا یک دوره مسابقه «دارتیپا» برگزار کنیم. هر تیم باید چند نفر باشد؟ اندازه زمین چقدر باشد؟ چه خطاهایی در بازی وجود دارد؟ چه کسی مسئول داوری این خطاهاست؟ میدانیم که برای این سوالها، جوابهای متفاوتی وجود دارد، و برای برگزاری یک دوره مسابقات، باید آنها را با هم یکسان کرد تا لجبازی و دعوا راه نیفتد!
در نهایت سوال این است: چطور میشود بازیهای محلی را بهروز و استانداردسازی کرد، به نحوی که بتوان آن را در سالها و جاهای مختلف با یک رویهی مشخص برگزار کرد؟ این سوال، بهانهای برای تشکیل نشست سین پنجاه و پنجم انجمن شاعران و نویسندگان گراش بود که با حضور محمدحسن روستایی، نویسنده کتاب «بازیهای محلی گراش» (نشر همسایه، سال ۱۳۸۴) و دبیر هیات ورزشهای روستایی و عشایری شهرستان گراش؛ راضیه متین، نایب رییس این هیات؛ و چند تن از اعضای انجمن روز پنجشنبه نهم فروردین ۱۳۹۷ در موسسه فرهنگی هنری هفتبرکه گراش برگزار شد. بهرام رفیعی، مسئول برگزاری جشنواره بازیهای محلی اوز؛ و صمد کامجو از لار نیز برای این جلسه دعوت شده بودند، که موفق به حضور در نشست نشدند.
مرور دستهبندی بازیها
محمد خواجهپور، دبیر انجمن، به عنوان مقدمهای بر موضوع گفت: «ما بازیهایی داریم که میتوانیم آنها را به شکل ورزش ساماندهی و استانداردسازی کنیم، تا بتوانیم در سطحهای محلی و شهرستانی و حتی ملی برگزارشان کنیم.» او به ذکر چند نمونه از این بازیها هم میپردازد، از جمله دارتیپا، مایهبازی و رئخه، و میافزاید: «ما به عنوان رسانه و با کمک هیات قصد داریم در این جلسه چند بازی را برای اجرا در سطح عمومیتر انتخاب و استانداردسازی کنیم»، و سپس از روستایی میخواهد که با توجه به دانش علمیاش به خاطر تالیف کتاب و تجربهاش در برگزاری جشنوارهی بازیهای محلی در مدارس گراش، درباره این ورزشها نظر بدهد.
محمدحسن روستایی یک دستهبندی کلی از انواع بازیها ارائه میدهد: «در دستهبندی کلی، ما بازیهای دخترانه و پسرانه داریم. این چیزی است که من در تالیف کتاب بازیهای محلی گراش هم در نظر داشتهام. بازیهای دخترانه بیشتر در داخل منزل و بازیهای پسرانه خارج از منزل انجام میشوند.» این دستهبندی البته از نظر چند تن از حاضرین جلسه منسوخ شده است. راضیه متین، نایب رییس هیات ورزشهای روستایی و عشایری، میگوید: «البته تقسیمبندی بازیها به دخترانه و پسرانه هم تا حدی منسوخ است! امروز دیگر بیشتر ورزشها برای هر دوجنس مشترک است و هر دو جنس میتوانند اجرایش کنند.»
روستایی دستهبندیهای دیگری را نیز در نظر دارد: «یک سری بازیها داریم که فصلی است، مثلا در بهار دارتیپا و هفتکل بازی میشده، و در تابستان آجیپنگی. یعنی متناسب با هر فصل، بازیها هم فرق میکرده است. از طرفی دیگر، بعضی از بازیها مثل دارتیپا قواعد منسجمتری دارد، و بعضیها مثل کایمباشی قواعدش نامنسجم است و هر جایی به شکلی متفاوت اجرا میشود. بعضی بازیها هم مربوط به فرهنگ قدیم است که با شرایط فرهنگی جدید خیلی جور در نمیآید. و باید این را هم اضافه کنم که بازیهای ما با نخل عجین شده است.»
او در مورد تقسیمبندی بازیها به «وسیلهدار» و «بیوسیله» هم میگوید: «با توجه به منطقه ما که گرم و خشک است، ما وسیلهی خاصی (به جز چند بازی با دار و اجزای فسیل) نداریم. در دستهبندی بازیهای آبی، میتون حاجیپنگی را نام برد. ریگ هم مثلا در رئخه استفاده میشود.»
نکات و مشکلات
ابوالحسن محمودی، از اعضای انجمن، سوال مطرح میکند: «علت این که بازیهای محلی اینقدر سرراست است، و پیچیدگی خاصی ندارد، چیست؟ شاید یکی از دلایل عدم استقبال از این بازیها این است که قدرت مانور و پلن B ندارد، و زود تکراری میشود.»
علیاکبر شاهمحمدی نظر او را قبول ندارد: «این نکته البته درباره بسیاری دیگر از ورزشها هم وجود دارد. مثلا در والیبال، یا توپ زمین میخورد یا نمیخورد. من فکر میکنم نکته جای دیگری است: ورزشهای دیگر که در سطح فدراسیونی است، امتیازی است، و برنده مشخص شود. اما بازیهای محلی امتیاز و پوینت خاصی جمعآوری نمیشود. در اکثر بازیهای فدراسیونی، قید زمان هم مطرح است و مثلا دو تا ۴۵ دقیقه فوتبال باری میکنید. اما بازیهای محلی در قید زمان نیستند، و تا وقتی خورشید باشد، یا کسی لجبازی کند، ادامه دارد! این است که من فکر میکنم برای استانداردسازی، باید دربارهی مدت زمان بازی و نحوه امتیازبندی صحبت کرد.»
روستایی هم با این نظر موافق است: «در بازیهای محلی، آنقدر که احترام و سرگرمی نقش دارد، برنده یا بازنده مهم نیست. حتی خشونت موجود در این بازیها هم لذتبخش است.»
خواجهپور هم میافزاید: «این بازیها سویهی آموزشی هم داشتهاند. هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان. بعضیها مثلا آموزش یک رفتار به کودکان است، و آنها که برای بزرگسالان است، یاد دادن یک مهارت مثل جنگ یا آمادگی بدنی و … است.»
او در مورد یک دستهبندی دیگر هم صحبت میکند: «ما در دستهبندی فدراسیونی هم دو دسته بازی داریم: رکوردی و امتیازی. میتوان در مورد بازیهای محلی هم این نکته را در نظر گرفت.»
لزوم وجود یک هیات برگزاری و یک هیات داوری، نکاتی است که شاهمحمدی اضافه میکند: «در بازیهای فدراسیونی، داور وجود دارد. اما در بازیهای محلی، داور وجود ندارد و خود بازیکنان به توافق میرسند. این هم موردی است که باید برای برگزاری این بازیها، در نظر داشت: یک هیات برگزاری، و یک هیات داوری.»
محمودی پیشنهاد میدهد: «شاید بشود این بازیها را به صورت تلفیقی، مثلا به صورت سهگانه نیز برگزار کرد.» و حسن تقیزاده نیز در ادامه میگوید: «بعضی بازیها مثل «کلا بکه» را میشود در سطح بزرگتری، مثلا در کل شهر، هم برگزار کرد. من یادم است یک محله درگیر این بازی میشد.»
حسین فقیهی، سردبیر آینه گراش، هم پیشنهاد تشکیل یک تیم دارتیپا را میدهد: «در فرودگاه با یک فرد بوشهری آشنا شدم، که درباره یک بازی به نام «راگبی ایرانی» صحبت میکرد. این یک بازی است شبیه به «دارتیپا» که در سطح ملی هم برگزار میشود. من فکر میکنم میتوان در گراش نیز تیمی برای این بازی تشکیل داد.»
روستایی در نهایت پیشنهاد میدهد: «باید در کنار این بازیها یک سری انیمیشنهایی درست شود که بازیها را تعلیم دهد. مخصوصا خردهبازیها را.»
بازیهای پیشنهادی برای استانداردسازی
محمدحسن روستایی از روی شناختی که از بازیها و تجربهای که از اجرای آنها دارد، میگوید: «بازی دارتیپا از همه نظر میتوان رویش حساب کرد.» او پیش از این دربارهی شباهتهای این بازی با کریکت و بازیهایی که جاهای دیگر ایران نیز انجام میشود، و همچنین قاعدهمند بودن بیشتر این بازی صحبت کرده بود.
روستایی بازیهای «هفتکل» و «دارکله» را هم مناسب میداند: «وقتی ما در مدرسه سیدالشهدا این بازی را اجرا کردیم، دانشآموزان آنقدر خوششان آمده بود که دیگر حاضر نبودند دل بکنند و به بازی فوتبال بپردازند! دارکله هم به چند نوع برگزار میشده است البته.» او چند بازی دیگر را نیز در ذهن دارد: «خرکچهرنگ هم زیبایی و فرهنگ خاص خودش را دارد. «اسمه اسمه چه خونه» هم همینطور.»
راضیه متین نیز میگوید: «ما با رییس هیات، ابوالحسن زارعی، یک سری حرکتها را شروع کردهایم، از جمله برگزاری جشنواره بازیهای محلی در چند تا از مدارس گراش. ما در مدارس دخترانه دو بازی «گشوار طلا» و «کنجه کنجه» را اجرا کردیم، که با استقبال دانشآموزان مواجه شد.» روستایی هم اضافه میکند: «در مدرسه سیدالشهدا هم «هفتکل» و «شهدور اگردن» را برگزار کردیم. هدف اصلی ما این بود که دبیران ورزش رو به سمت بازیهای محلی هم بیاورند و فقط والیبال و فوتبال نباشد. حداقل دو سه هفته یک بار این کار را انجام دهند.» و سپس توضیح میدهد: «در گذشته هم کسانی مثل آقای مهرابی بازیهایی مثل اسمه اسمه چه خونه را در مدرسه برگزار کردهاند. و چند نفر از مدیران و دبیران دیگر.»
شامحمدی نیز درباره مشاهداتش میگوید: «الآن از بین بازیهای محلی اینها توی بورس هستند: خر تپلو، دارتیپا، مایهبازی (مایهگاله) که این روزها خیلی شایع شده است و دستههای زیادی هم دارد و حتی به صورت شرطبندی بازی میشود.»