نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

فرصتی نو برای عزاداری زنان

azadari zananeh1

هفت‌برکه (گریشنا) – فاطمه ابراهیمی: سادگی حیاط سیمانی خانه تو را می‌گیرد که همانجا بنشینی. روی تالار حیاط چند خانم مسن را می‌بینی که پک‌های متوالی به قلیان می‌زنند. از مهر و زیارت نامه‌های زیارت عاشورا که در گوشه حیاط گذاشته است متوجه می‌شوم کمی دیر رسیده‌ام و زیارت را خوانده‌اند. چراغ‌های اتاق خاموش است. صدای مداحی خانمی با شیون عزاداران هم‌صدا است. جمعیت زیاد است. خودم را در آن تاریکی از لابه‌لای عزاداران به روشنایی پناه می‌دهم و خودم را به آشپزخانه می‌رسانم. روی کابینت استکان‌های چایی ردیف شده‌اند تا بعد از مراسم از عزاداران پذیرایی بشود. در کیسه‌های پلاستیکی، نان محلی گراشی همراه با یک سیب سبز بسته‌بندی شده‌ است و پاکت‌ها در سینی صف بسته‌اند.

 

مداحی بیشتر از آن چیزی که فکرش را می‌کردم طول می‌کشد. بعد از مداحی سینه‌زنی است و همه ایستاده به سینه می‌زنند. مراسم که تمام می‌شود، با خواهر صاحبخانه به گفت‌وگو می‌نشینم. او از این مجلس استقبال می‌کند و می‌گوید: «من چند سالی گراش نبودم. اما امسال این توفیق نصیبم شد که ایام محرم را گراش باشم و در این مراسم معنوی شرکت کنم.» فاطمه از این روند خیلی خوشحال است و می‌گوید: «خیلی‌ها وسیله حمل و نقل برای رفتن به خیابان و دیدن مراسم عزاداری ندارند، اما این محافل و مجالس محله‌ای، فرصت خوبی برای شرکت علاقه‌مندان می‌شود.»

فهیمه که سیب و نان‌ها را توزیع می‌کند، بعد از اتمام پذیرایی به جمع دونفره ما اضافه می‌شود و می‌گوید: «خیلی خوب است که مراسمی این‌چنینی مختص بانوان برگزار می‌شود. خیلی از خانم‌ها برایشان عقده شده بود که در مجالس عزای حسین با صدای بلند گریه کنند. یکیش همین خودم. همیشه دوست داشتم من هم همانند آقایان سینه می‌زدم اما متاسفانه نمی‌شد. من هم عزادارم، اما در مجالسی که هم مردانه باشد هم زنانه، برای راحتی و خالی کردن خودت کمی محدودیت داری. مثلا من خجالت می‌کشیدم.» فهیمه مدام تاکید دارد: «مجالسی که مختص خانم‌هاست ممنوعیت حجاب ندارد و تو حتی اگر چادرت از سرت بیفتد خیالت راحت است نامحرمی موهایت را ندیده است.»

خانمی که به فاصله کمی از ما با پسر کوچکش نشسته است و حرف‌هایمان را گوش می‌کند، می‌گوید: «برای من که بچه کوچک دارم، برگزاری مجالس محله‌ای خیلی خوب است. دوست دارم در عزاداری‌ها شرکت کنم اما به خاطر مسافت زیاد و برنامه خواب پسرم، ترجیح می‌دهم به همین محفل بانوان بسنده کنم.»

دختر صاحبخانه چای تعارفم می‌کند. از او می‌پرسم اذیت نمی‌شوی خانه‌تان اینقدر رفت و آمد دارد؟ می‌گوید: «اصلا. اتفاقا بی‌تابی می‌کنم زودتر شب بشود و همه برای عزاداری برسند و من پذیرایی کنم.»

بتول نادرپور، مداح این مجلس که صاحبخانه هم هست، ماجرای روضه‌خوانی در خانه‌اش را این‌گونه تعریف می‌کند: «من قبلا در کیش زندگی می‌کردم. آنجا یکی‌یکی خانه‌ها و مجالس را برای روضه‌خوانی قبول می‌کردم. اما آرزوی همیشگی‌ام این بود اگر یک روز صاحب خانه بشوم، هر سال شب‌های تاسوعا و عاشورا خودم در خانه‌ام روضه بخوانم.»

خانم نادرپور از پذیرایی در مجلسش می‌گوید: «اوایل روضه‌خوانی‌ام فقط یک استکان چای بود و خرما. اما روزبه‌روز خود آقا همه‌اش را به واسطه عزادارانش می‌رساند. من هر سال خیالم راحت است از بابت پذیرایی. و حتما همان روز مجلسم حتی بیشتر از تعداد عزادارانم جور می‌شود.»

از برنامه روضه‌خوانی‌اش می‌پرسم که از قبل چقدر تمرین می‌کند؟ می‌گوید: «من هیچ سالی متن روضه‌ام از قبل آماده نمی‌شود. تمام سعی‌ام را هم می‌کنم اما واقعا نمی‌دانم چرا نمی‌شود. وقتی روضه‌ام را شروع می‌کنم، جملات پشت سر هم به ذهنم فشار می‌آورند و حتما باید خالی‌شان کنم و من می‌دانم این عنایت خود آقاست.»

نادرپور از استقبال زیاد خانم‌ها از این مراسم می‌گوید: «من اصلا خیلی‌ها را نمی‌شناسم. حتی می‌دانم هم‌محله‌ای هم نیستند. اما برای من فرقی نمی‌کند. همه عزادار حسین‌اند. حتی خانم‌های مانتویی هم به مجلسم می‌آیند و من از این بابت خوشحالم که عزای حسین(ع) برای همه جانسوز است.»

نادرپور در پاسخ به این سوالم که روضه‌خوانی و مداحی اصول دارد یا نه، می‌گوید: «بله. اما در گراش فقط امسال کلاس اصول درست مداحی را برگزار کرده‌اند و من هم شرکت کردم. اما من فکر می‌کنم وقتی روضه می‌خوانم، خیلی از جاها قانون‌شکنی می‌شود تا راحت‌تر روضه‌ام را بخوانم. جوری که همه متوجه بشوند.»

ساعت از ده شب گذشته است. برای شرکت در مراسم عزاداری به سمت حسینیه اعظم می‌روم، اما برای برپایی روضه‌خوانی در خانه‌ها و محله‌ها خوشحالم. این‌طوری همه می‌توانند فرصت عزاداری داشته باشند.

خروج از نسخه موبایل