محمد خواجهپور – حدود هجده ماه از حضور مهندس جواد اسدی در سمت ریاست اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان گراش میگذرد. ادارهای که البته هنوز عنوان نمایندگی دارد، و طبق گفتهی رییس، بدون بودجه و تنها با یک نیرو به کارش ادامه میدهد. میراث فرهنگی بخصوص در این سالها به موضوع حساس و برجستهای برای فعالان فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده است. در شهرستان گراش نیز چند خبر از جمله ساختوساز بر روی کلات، مرمت هفتبرکه و پنجبرکه و ثبت بئر گال در فهرست آثار ملی، اداره میراث فرهنگی را در میان ادارات خبرساز قرار داده است. گوشهای از عملکرد و دیدگاههای اسدی دربارهی میراث فرهنگی شهرستان را در این گفتگو خواهید خواند. اسدی زادهی گراش و کارشناس ارشد معماری است. او در کنار ریاست اداره، عضو هیات رییسه نظام مهندسی گراش است و در دانشگاههای منطقه نیز تدریس میکند.
هفتبرکه: حدود یک سال و نیم از حضور شما در اداره میراث فرهنگی میگذرد. اولین اقدام شما از زمان شروع مسئولیت چه بوده؟
اسدی: شاید در ظاهر خیلیها که بیخبرند بگویندکار خاصی انجام نشده است. اما من تقریبا صد و پنجاه و پنج نامه مکاتبه داشتهام، چه در شهر و چه خارج شهر یعنی به استان و در کشور. از طرف دیگر بحث انجمنها را پیگیری کردهام. انجمن میراث فرهنگی فعالیتی نداشت که مجددا آن را تشکیل دادیم و راه انداختیم. انجمنها بالهای میراث هستند و باید به اداره کمک کنند.
در همین بحث انجمنها، الان جلساتشان منظم نیست. چرا؟
چون جلسات خروجی و بازده خوبی ندارد. جلسات در حد شعار و حرف است، ولی در عمل نه.
اما بسیاری از بحثهایی که در شهر به وجود میآید را میتوانستید در انجمن مطرح کنید. مثلا بحث ساختوسازها در دامنهی کلات.
ما میخواستیم انجمن تشکیل دهیم، اما دلایل مختلف دست به دست هم داد و انجمن تشکیل نشد. یک مورد همین بحث کلات بود. بحث کلات بحث دسترسی به بالا است. از یک طرف بعضیها شاکی شدهاند که چرا آنجا کار میشود. خوب چون آنجا شهدای گمنام دفن شدهاند و خیلیها بهخصوص خانواده شهدا میخواهند بروند بالا. ولی چون راه رفتن به بالا مشکل است، این امکان برایشان فراهم نیست. به همین خاطر، ما گفتیم راه دسترسی خوب شود. از طرفی با شهردار که جلسه داشتم، او گفت هدف ما هموار کردن راه دسترسی است، به خاطر مردم و شهدا. ما هم با شهردار موافق شدیم و گفتیم نظر خوبی است. از طرفی هم تحت فشار بنیاد شهدای گمنام بودند. به خاطر همین باید دوجانبه تصمیم گرفته میشد.
حالا تصمیم نهایی برای آنجا چیست؟
وقتی دیدم شروع طرح، حساسیت ایجاد کرد، با هماهنگی یگان حفاظت دستور توقیف دادم. بعد از آن از طرف شهرداری نامهای به اداره زده شد که میخواستیم این کار را بالای کلات انجام دهیم. در واقع هماهنگی با ما بعد از شروع طرح کلات بود. من گفتم باید جلسهای اصولی بگذاریم، چون تپه ثبت است. آنها گفتند تا کجا ثبت است؟ من با اداره کل تماس گرفتم و آنها گفتند از شروع کلات تا بالا ثبت شده است. ولی شهرداری میگفت پایین کلات ثبت نیست، و فقط قلعه ثبت است. نظر من این است که کل کلات با مجموعهی بالای آن ثبت است. اما شهرداری عقیده داشت به خاطر این که کل کلات ثبت نیست، برای احداث راه دسترسی هم نیازی نیست با میراث هماهنگی کنیم. ما پیشنهاد دادیم حالا که هزینه میکنید و حساسیت هم ایجاد شده، بگذارید کاری که انجام میشود اصولی باشد.
بعد از آن جلسهای گذاشتیم با شهرداری و تصویب کردیم که در بهسازی مسیر کلات، از مصالح بومی و از خود سنگهای کلات استفاده کنند. مصالح بین آن نیز همرنگ خود مصالح باشد. نورپردازی مسیر هم مثل دروازه قران نباشد، بلکه منبع نور از کنار آن باشد. عرض مسیر هم خیلی مهم بود. من گفتم یک متر و چهل سانتیمتر کافی است. ولی آنها گفتند الان دارند کار میکنند و بعدا هم کسی نمیآید هزینه کند. هزینه را هم فردی به نام جعفریان پرداخت کرده است. پس الآن که داریم این کار را میکنیم، آیندهنگری بکنیم. اگر فردا قرار شد بالای کلات را مرمت کنیم، باید مصالح ببریم بالا و سخت است. پس بگذارید یک ماشین بتواند برود بالا. من هم قبول کردم، اما به شرطی که مواقع خاصی این جاده برای تردد ماشین باز باشد، مثلا با مجوز میراث فرهنگی. آن موقع تصمیم گرفتیم عرض جاده چهار متر باشد. این تصمیم را باید میفرستادم اداره کل استان تا آنجا تصویب شود. چهار متر با همان نیمسانت و پنجاه سانت تکلبه. البته الان این جاده شش متر است.
چه تاسیساتی قرار است بالای کلات ایجاد شود؟
فعلا قرار نیست بالا چیزی ساخته شود. فعلا مسیر دسترسی مد نظرشان است. در کنار این، من از آنها تعهد گرفتم که قلعه هم بازسازی و مرمت شود، تا علاوه بر زیارت، مردم با تاریخ هم آشنا شوند. طرح تابلوی سنگی کنار برج را داریم که شناسنامه اثر را روی آن ثبت میکنیم.
با توجه به وضعیت پیش آمده، کی کار آنجا شروع می شود؟
قرار بود نامه برای من بیاورند. قرار شد این نامه را بفرستند و من برای اداره کل هم بفرستم که آنها تاییدیه بزنند و بعد شروع شود. فضای سبزی هم به حالت یک تونل دو طرف جاده ایجاد کنند، چون مستقیم زیر تابش نور خورشید است.
این طرح نیاز به تایید استان دارد؟
بله. الکی نمیتوانند شروع کنند. استان حتما باید در جریان باشد. من اول میخواستم استان نفهمد. خودشان متاسفانه کاری کردند که استان فهمید. مثلا ماشین سنگشکن را برده بودند روی قسمت دوم کلات. نیازی نداشت بروند آنجا. من از آنجا رسانهایاش کردم. وگرنه من مشکلی نداشتم و گفتم یک بدنهسازی باشد.
آیا برای طرح هفتبرکه با شما هماهنگی شد؟
هفتبرکه هم آمدند و جلسه گذاشتند. ولی باید بگویم الان خود میراث سه ارگان است: میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری؛ و من خودم تنها هستم. برای رسیدگی به آن پروژه من وقتی نداشتم که طرح بدهم. بچههایی مثل اعضای ایکوموس بیایند و طرح بدهند. آمدند و طرح هم دادند، ولی کاری انجام ندادهاند هنوز. حالا همه از دستشان ناراحتاند.
قانونا وظیفهی شما است. درست است؟
وظیفه من این است که تایید کنم. طرح را بدهند به آنها. مثلا میگویند بچههای ایکوموس بیایند نظر بدهند.
طرح مگر آماده نبود؟
میگفتند ایراد دارد. در جلسهای که داشتیم، من گفتم من وقت نمیکنم طرح بدهم. قرار شد بچههای ایکوموس ایرادات آن طرح را بیان کنند. شورا و شهرداری هم گفتند اگر مشکل دارد، خودتان طرحی بدهید.
ولی بحث این نبود که آنها طرح بدهند. بحث سر این بود که طرح شهرداری اصلاح شود.
اگر بعد از آن جلسه جلسهای بوده من در جریان نیستم.
اگر آن طرح جدید اجرا شود، با هماهنگی شما است؟
نه. طرح جدید با من هماهنگی نشده.
یعنی اگر کار کنند شما جلوی کار آنها را میگیرید؟
بله. باید طرح بیاید. مثل کلات.
اما طرح هفتبرکه شروع شده و بخش قبرستان تخریب شده.
بله، استارت از قبرستان زده شده است. اما قبرستان بعد از این که تاریخی از آن بگذرد، مشکلی نیست.
بحث سر این است که طرحی که قرار است اجرا شود، مورد تایید شما است یا نه؟
نه. هنوز برای من نیامده که من آن را تایید کنم. باید قبل از اجرا، طرح را برای بررسی برای من بفرستند تا من بفرستم استان تا تایید شود. اگر تایید شد، اجرا شود. تا مثل کلات نشود.
در مورد ثبت بئر گال، بعد پنج سال فعالیت ثبت شد.
بله. بئر گال واقعا یک تپهی باستانی است. بئر گال فقط آن تپه نیست، فضای اطراف آن هم است.
محدوده آن مشخص شد؟
هنوز نه. باید بیایند بررسی کنند. مثلا چند نفر آمدند و گفتند اینجا زمین ماست. ما هم میگفتیم درست است که زمین شما است، ولی اینجا ثبت شده است و شما نمیتوانید هیچ دخل و تصرفی در آن داشته باشید. چون این میراثی و ملی است. باید صبر کنیم تا از استان بیایند و محدوده آن را هم مشخص کنند. بنده با آقای جباری و صلاحی که از قبل زحمت کشیده بودند و پیگیر کارها بودند مشورت کردم. گفتند اینجا که تا لب رودخانه است و از این طرف هم محدوده وسیعی در نظر گرفته بودند که بعدا کم نیاورند.
چرا تا الان از استان نیامدهاند؟
اداره کل میراث اینجوری است. امروز و فردا میکند. ارگان ضعیفی است. قبل از عید، فقط سه ماه حقوق من را دادند، آن هم حقوق اضافهکاریام را. بعد از عید به من حقوقی هم ندادهاند.
انجمن ایکوموس توقع داشت شما در برنامه خونه کدیم شرکت کنید.
اگر طرح خونه کدیم برای گراش بود، میتوانستند در خانه شهیدان عظیمی اجرا کنند.
اما در دوره اول هم حضور نداشتید.
من اصرار کردم که خونه کدیم، خانه شهیدان عظیمی باشد. هم اداره راه میافتاد و هم از طرفی موزه را فعال میکردیم. الان هم دیگر نمیگذارم فعالیت کنند. هر فعالیتی فقط با مجوز میراث فرهنگی باشد.
اگر آنها کمک نمیکردند، چرا خودتان اجرا نکردید؟
چون بودجه نداشتیم.
در جذب بودجه تلاشی کردید؟
ما در این مدت پیگیری کردهایم. بحث دو درصد نفت و گاز را من حتی پارسال هم پیگیر بودم، اما نتیجهای نداد. اما امسال با فرماندار و نماینده مجلس جلسه گذاشتم و پیگیر موضوع بودم. به استان هم رفتم، و گفتم حقوق من جدا، حداقل برای خانه شهیدان عظیمی و حمام دهباشی که در حال مخروبه شدن است، نمیخواهید بودجهای در نظر بگیرید؟ امسال با ان همه پیگیری، گفتند بیست میلیون تومان به شما میدهیم. گفتم من ده میلیون تومان از جیب خودم خرج کردهام. بعد گفتند چهل میلیون دیگر هم اضافه میکنیم. پس شصت میلیون تقریبا تایید شده است. البته این را هم میگویند الان نه، سال بعد.
در جذب کمک خیرین چه کار کردهاید؟
خیرین متاسفانه در بحث میراث وارد نمیشوند.
با کسی صحبت کردید؟
نه، ولی من که نیامدهام اینجا گدایی کنم. آمدهام کار کنم. تخصص و شغل و کار من این است. این کار در شان من نیست. من آمدهام اینجا کار کنم. بیشتر از این که پول خودم را نمیدهند؟
از این طرف شصت میلیون جذب بودجه داشتیم و از طرفی شهرداری و شورا هم به ما کمک میکنند. مثلا در طرح هفتبرکه، شورا و شهرداری زحمت کشیدند. برای سقف و کفسازی و مرمت سر در اینجا [خانه شهیدان عظیمی، محل اداره] هم آنها و انجمن دوستداران فرهنگ کمک کردند.
خود اینجا به عنوان موزهی مردمشناسی در چه مرحلهای است؟
برای موزهی مردمشناسی باید یک نفر را از استان بیاوریم که کارشناس متخصص برای کارهای موزه است. آقای صلاحی گفتند من سراغ دارم، منتها باید بودجهای گذاشته شود. موزه هم باید جا و مکانش درست باشد. یعنی اول باید خانه شهیدان عظیمی درست شود و اتاق و بدنهها ترمیم شود و بحث امنیتی و روشنایی آن درست شود. وقتی همه اینها درست شد، بعد باید برویم سر وقت موزه و این که چیدمان چطور باشد، چه آیتمهایی رعایت شود و …
بحث سر این است که ابتدا طرح موزه آماده شود و بعد مرمت صورت گیرد. چون ممکن است دوبارهکاری اتفاق بیافتد.
وضعیت وسایل هم خیلی بد است. اینجا پر بود از وسایل، که آنها را بردیم آنطرف خانه گذاشتیم. در همین حین بعضی وسایل میشکند و این هم خیلی بد است. برای این که دوبارهکاری نشود، اول باید خانه ترمیم شود. کاری هم ندارد، یعنی خرج زیادی ندارد. به استان گفتم که حالا شصت میلیون را بریزند به حساب، که همهی آن را بریزم برای خانه شهیدان عظیمی تا مرمت شود و موزه را راه بیاندازیم.
در مورد حمام دهباشی چه؟
بحث حمام هم مهم است. گفتیم آن را با شورای اسلامی شهر هماهنگی کنیم و شورای توسعه و همیاری هم گفته بیست میلیون میدهد. چون با استان هماهنگی کردم، گفتم شما پنجاه میلیون بگیرید تا بتوانیم سقف حمام را هم ترمیم کنیم. این را هم قرار شد شورا و موسسه توسعه و همیاری کمک کنند.
جذب سرمایهگذاری هم داشتید؟ حتی برای حمام، متقاضی نداشتید؟
یک نفر آمد و گفت من مرمتش میکنم و مدتی از من اجاره نگیرید. ولی ایشان توی ذهنش این بود که مرمت سادهای انجام دهد و هزینهای نکند. در صورتی که حمام باید مرمت اصولی شود. چون خیلی مشکل دارد. بحث زهکشی است، بحث سقف است و … آن خیر هم رفت کنار.
و در بحث گردشگردی چه؟
در بحث گردشگری، ما مجوز بند ب برای آقای فتاحی پیگیری کرد و گرفتیم. احتمالا در هفته دولت افتتاح شود. الان این دفتر سومین دفتر در گراش است که بند ب دارد، در کنار سیناتور و نسیم بهشت ایرانیان.
سرمایهگذاری آقای محمدزاده را نیز داریم. ایشان قصد دارد در گلخانهاش اتاقی به حالت یک خانه قدیمی درست کند و با وسایل قدیمی تزیین کند و آنجا را به عنوان سفرهخانه سنتی فعال کند. من هم پیگیری کردم برای مجوز که انجام شود.
و در بحث میراث، ثبت بئر گال که بعد چند مدت انجام گرفت، کار خیلی مهمی بود چون چندین سال طول کشید. تاکید دولت روی ثبت آثار قبل از اسلام و دوره اشکانی و ساسانی است. اینجا هم چون مربوط به آن دو دوره بود، ثبت شد.
پارسال پنجبرکه را هم با همکاری شورا و شهرداری ترمیم کردیم که با ساروج و وسایل سنتی صورت گرفت. ما هزینهای نکردیم، اما بر اجرای طرح نظارت داشتیم.
در بحث صنایع دستی، نمایشگاهی که پارسال در شیراز راه انداختیم و قرار شد در گراش هم برگزار شود، اما چون بودجهای نداشتیم برگزار نکردیم. حتی یک نمایشگاه غذای سنتی هم در شیراز برگزار شد، اما ما متاسفانه بودجه نداشتیم که شرکت کنیم. فقط دو میلیون پول لازم داشت.
ما در هزینه جاری هم ماندهایم. در کل حالا سعی میکنیم امسال با شورای و شهرداری بیشتر هماهنگی کنیم تا امسال برای شرکت در نمایشگاهها از شورا کمک بگیریم. چون ظاهرا شورای شهر بودجه فرهنگی هم دارد.
در بحث صنایع دستی، نمایشگاهی که گذاشتیم، مجوز اولین دوره کارت مربیگری صنایع دستی بود که برای اولین بار در گراش برگزار کردیم. این کارگاه دو دوره است که دوره بعدی ثبتنام میکنیم. و احتمالا در شهریور برگزار میکنمی.
بعد احتمالا قصد داریم قسمت معاونت صنایع دستی را در خانه علیپور دایر کنیم. منتها بعضیها کارشکنی میکنند.
میتوانید آنجا را مرمت کنید؟
آنجا سقفش هم پایین آمده، ولی گفتیم ما برویم آنجا و همین که باشیم، باعث میشود بیشتر از این خانه محافظت شود. یک هفته آنجا نباشیم بیشتر خراب میشود. به خاطر همین با یک تیر چند نشان میزنیم. حتی میتوانیم کلاسهای آموزشیمان را آنجا راه بیاندازیم، و آزمون و نمایشگاه دایم و موقت هم آنجا راهاندازی کنیم. پس صنایع دستی را هم میتوانیم آنجا راه بیاندازیم.