عزیز نوبهار: ۱۶ آذر روز دانشجو است، هرچند دانشجوی امروز فقط در سخنرانی مسئولان آزادی بیان و حق فعالیت سیاسی و حزبی دارد و اگر بیانش خلاف دیدگاه مسئولی رده بالا باشد، با واکنش شدید مواجه میشود.
خواستم امروز از دانشجویی یاد کنم که اخلاص در عمل و شجاعت داشت و در میدان جنگ نیز علم خود را به دیگران تعلیم میداد. در زمان جنگ، در کانال شهید خواجه به عنوان کمک تیربارچی همراه ایشان بودم. هر روز این دانشجو لباس دیگر رزمندگان را میشست و اگر رزمندهای عمدا یا سهوا از مسولیت خود، مثلا در حمل آب به سنگر و یا تحویل غذا، شانه خالی میکرد، ایشان حتما آن کار را بدون ناراحتی انجام میداد. همسنگر دیگر ما در این سنگر شهید علی صمیمی بود.
روزی در سنگر نشسته بودیم و تقریبا همه گراشیها جلوی سنگر ما جمع شده بودند. ناگهان یک نفر آمد و گفت: پخش شوید که اگر خمپاره اینجا بخورد، گراش عزادار میشود. و خودش رفت. ما هم رزمندگان گراشی را متفرق کردیم و با آن شهید دانشجو به داخل سنگر رفتیم. همسنگر ما روی کاغذی در حال نوشتن آیتالکرسی بود و داشت کلمه و لایحیطون را مینوشت که دنیا تیره و تار شد و سقف سنگر روی سرمان خراب شد. بله، خمپاره ۸۰ فرانسوی مستقیم روی سنگر خورد و آن دانشجوی مخلص فقط یا الله و یاحسین میگفت و در همان حال، من فقط دنبال نوری و روشنایی بودم که از سنگر بیرون بپرم.
آن همسنگر دانشجو به شدت موجی شد و تمام بدنش سیاه و حالت فلجی پیدا کرده بود. او را به اصرار به پشت جبهه منتقل کردند. بعد از چند روز، دوباره علارغم مجروحیت، به جبهه برگشت و با جدیت تمام آن سنگر را از اول تعمیر کرد و میگفت ما نباید با انهدام سنگر و مجروحیت عقب بنشینیم. خدا رحمتش کند. نیکو مرد مخلص و شجاعی بود. آن شهید گرانقدر، شهید حسینعلی غلامی، دانشجوی ریاضی دانشگاه شیراز بود. نامش جاوید و راهش مستدام.