گریشنا: حجتالاسلام و المسلمین سیدرضا حسینی در یکی از خطبههای نمازجمعه چند ماه پیش و همچنین خطبه نماز عید فطر در سخنانی بر اولویت ازدواج نسبت به تحصیلات دانشگاه تاکید کرد. این سخنان بازتابهای مختلفی در میان گروههای اجتماعی به ویژه زنان داشت که یکی از این بازتابهای در نشریه شماره ۲۹ افسانه گراش منتشر شد. ۱۱ مرداد در نظری در سایت گریشنا نوشته شده است: «امام جمعه محترم در نماز جمعه میفرمایند نگذارید دخترانتان به دانشگاه بروند. این فرمایش در قرن ۲۱ بسیار عجیب و غریب است. من به عنوان یک دختر و دو دوستانم یکسال است که تمام تلاشمان را برای قبولی در رشته پزشکی به کار گرفتهایم ولی ماندهایم که چگونه به امام جمعه عرض کنیم فراگیری علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.»
امام جمعه گراش این هفته در ادامه مباحث مربوط به خانواده تعریضی به این نظر داشت و یک بار دیگر نظر خود را تشریح کرد. متن کامل این بخش از خطبههای نماز جمعه ۱۶ آبان را به نقل از سایت گراشنما بخوانید:
بنده دو یا سه ماه پیش در نماز جمعه صحبتی را ایراد کردم که گویی سوء برداشتی از سخنان من انجام شده است.که اکنون آنرا در دو یا سه دقیقه بازگو می کنم :
عزیزان عرض من این است،دختران ما در دبیرستان درس میخوانند. بعد از آن هم معمولا با سال اول (کنکور) قبول نمیشوند یا گاهی با فشار خیلی طاقت فرسایی به کلاسهای تقویتی بیجا میروند و در نهایت در کنکور شرکت میکنند و انگیزهای هم واقعا برای درس خواندن ندارند. ما اینجا نمیخواهیم سر خودمان را کلاه بگذاریم. به هر حال از این آمار قبولیهای دانشگاه و وضع درسی میبینیم که بعضا وضع مادی خوبی هم ندارند،تحت پوشش کمیتهی امداد هستند و آمدهاند که لیسانسی به زور بگیرند. بنده عرضم این بود: که این دختر که دختر همه ی ما است، چرا این قدر ما تبلیغ دانشگاه کنیم. من امروز رک حرفهایم را بیان میکنم. آنهایی که کارهای فرهنگی میکنند خوب به صحبتهای من دقت کنند.
بینی و بین الله امروز دانشگاه رفتن به صورت یک پز در آمده است، به صورت یک رقابت در آمده بسیاری هم اصلا انگیزهی دانشگاهی درستی ندارند که بعدا بخواهند کاری انجام بدهند.
بحث من این بود، این دانشجو می آید و یک هزینه ی دهها ملیون تومانی به خانوادهی خود و یا اجتماع تحمیل میکند. آخر سن این دختر میشود بیست و سه و یا بیست و چهارسال،درحالی که ازدواج هم نکرده و اکنون تبدیل به یک لیسانسه یا فوق لیسانس بیکار شده است. آخر سر در این ادارات راه میافتد، به امام جمعه، فرماندار و استاندار رو میزند و می گوید که «من کار گیرم نمیآید». یکی در دانشکدهی پزشکی درس میخواند و آمده میگوید که امام جمعه گفته درس نخوانید. کی به شما گفت درس نخوانید؟ این وصلهها به ما نمیچسپد. بنده خودم بیست سال است که با جامعهی دانشگاهی ـ چه در داخل و چه در خارج از کشورـ حتی در مقاطع بالای علمی ارتباط دارم.
بنده روی این عرض مصرم که دانشگاه، بهترین سن ازدواج را از دختران ما گرفته است. چه اشکالی داشت دختران ما در همان ۱۸،۱۹ و۲۰ سالگی ـ که بهترین سن ازدواج هم است ـ ازدواج میکردند ما خانمهای موفق(متاهل) بسیاری چه در حوزه و چه در دانشگاه داریم. خانمهایی داریم که مدرک دکترا گرفتهاند در حالی که ازدواج هم کردهاند و از این قبیل کم هم نداریم.
بنده بحثم این بود در جامعه ی اسلامی اصل بر این است که زنها تشکیل خانواده بدهند، ازدواج کنند. دانشگاه یک هدف فرعی است اگر واقعا ما می خواهیم علم و دانش داشته باشیم. مگر علم و دانش را نمی شود در حال ازدواج کسب کرد؟ این همه روحانیان ما در حوزه ها ازدواج میکنند و بعد هم تا زمان مردن برای رسیدن به مرجعیت درس میخوانند. بحث بنده این بود و لذا کمی مغلطه نکنید عزیزان. کار خوب را گاهی با حواشی پرداختن ضایع نکنیم.
هم بنده این حرف را هر جایی باشد عرض می کنم که دانشگاه آزاد، یک دانشگاه فرعی است و گاهی با گرفتن پول و شهریهها به هر صورتی که شده ـ من عرضم را صادقانه و رک میگویم ـ که به هر صورتی که شده مدرکی اعطا کنند. دیگر مدارک اینها زیاد است. افتضاحاتی که در دانشگاههای ما پیش میآید دیگر اینها را که نمیتوانیم بپوشانیم و واقعا بعضی سواد این کار را ندارند و فقط یک مدرکی در دست اینهاست. حالا ما میگوییم که در مردها اشکالش در جایی دیگر است که بحث پیرامون آن مجال من نیست اما دختران ما چه؟
متاسفانه الان شما بینید سن ازدواج چه قدر در شهرهای بزرگ ما به سن بالای ۲۵ ، ۳۰ و بعضا ۴۰ سال رسیده است.خب زنی که سن او به سن ۴۰ سالگی رسیده است انصافا امید ازدواجی برای این زن هست؟ کما اینکه آمار وحشتناکی را در چند روز گذشته دیدهام. این همه محصول همین کارها است که اکثرا هم تحصیل کرده هستند. شما بروید ببینید آمار تحصیل کردههای مجرد ما چه قدر هست؟ عدهای حرفهای بی حساب و کتابی میزنند که میگویند فلانی گفته درس نخوانید… کی گفته درس نخوانید؟ درس بخوانید منتهی با حساب و کتاب. ازدواج کنید درستان را هم بخوانید. و این که دانشگاه به صورت یک پز و رقابت در نیاید.