دکتر امیرحمزه مهرابی
اشاره: چند روز مانده به چهارشنبه آخر ماه صفر امسال، دکتر امیرحمزه مهرابی طی مقالهای، ضمن معرفی آیینهای چهارشنبه آخر ماه صفر در گراش و سایر مناطق ایران، به بررسی ریشههای تاریخی این مراسم پرداختند. (لینک بخش اول مقاله) سپس ارتباط بین چهارشنبهسوری و چهارشنبه آخر ماه صفر را مورد واکاوی دقیق قرار دادند و منشاء پیدایش هر یک را تشریح کردند. (لینک بخش دوم)
اینک با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال و در آستانهی برگزاری آیین چهارشنبهسوری در برخی از شهرهای ایران، بخش پایانی این نوشته تقدیم خوانندگان میشود.
در دو بخش اول این مقاله، نویسنده به پنج سوال از شش سوال مطرح شده در پایین پاسخ دادند:
۱. آیین چهارشنبه آخر ماه صفر در گراش چگونه است؟
۲. آیین چهارشنبه آخر ماه صفر در سایر مناطق ایران نیز یافت می شود؟
۳. آیا چهارشنبه سوری از آیین های ایران باستان است؟
۴. چه ارتباطی بین چهارشنبه سوری و چهارشنبه آخر ماه صفر وجود دارد؟
۵. منشاء پیدایش چهارشنبه سوری «کی» و«کجا » ست؟
۶. آیا چهارشنبه روز نحسی است؟
در بخش سوم و پایانی این نوشته، به نتیجهگیری از بخش پیشین و پاسخ به سوال ششم پرداخته شده است.
نتیجهگیری از بخش دوم
بر اساس آنچه در بخش دوم گفته شد، فرهنگِ یک ملت به مرور زمان شکل میگیرد و در طول تاریخ همچون آهنربا، بُرادههایی را به خود جلب میکند. آنان که با تمسک و توسل به بخشی از یک مجموعه و نادیده گرفتن سایر اجزاء، خواسته یا ناخواسته در صددند ماهی مراد خویش را صید کنند، مصداق داستان مولوی خواهند بود که در تاریکی با لمس یک عضو از اعضاء فیل، آن را به کل فیل تعمیم دادند. پس چهارشنبهسوری صرفاً متعلق به زمان یا مکان و فرهنگ خاصی نیست، بلکه ترکیبی از خردهفرهنگهایی است که به مرور زمان به شکل فعلی درآمده است.
وظیفهی فرهنگدوستان، مسئولین و رسانهها آن است که با پرهیز از یک جانبهگرایی، بیجهت به تقابل بین «ملیت» و «دین» دامن نزنند. مذهب و ملیت، دو رکن اصلی تشکیلدهندهی فرهنگ هستند که نشان دادهاند در طول تاریخ به طور طبیعی همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند. این اتحاد مبارک در همه آیینها و مناسک ایران اسلامی به روشنی قابل مشاهده است. دلسوزان جامعه باید تلاش کنند، پیرایههای خرافی و شرکآلود را که با اصول و اساس دین سازگاری ندارد از آیینهای مردمی بزدایند ولی ضرورتی ندارد نسبت به سایر مناسک که لزوماً منشاء دینی ندارد، ولی تعارضی نیز با اصول اساسی اسلام ندارند، حساسیت بیجا نشان دهند.
رسانهها و کسانی که تریبون در اختیار دارند در فرهنگسازی نقش بهسزایی دارند. این که بیجهت به مذمت یا مدح چهارشنبهسوری پرداخته شود، اقدامی مفید و اثربخش نیست. باید فلسفه شکلگیری و ریشههای تاریخی این آیین را هنرمندانه تبلیغ کرد؛ مثل یادآوری جشن ظفرمندی عدالتخواهان بر ضحاک و متوکل ظالم و تجلی آن در نورافشانی و آتشافروزیها، اعلام همبستگی با قیام مختار در شب چهارشنبه و افروختن آتش و جلوه آن در چهارشنبهسوری، حقانیت حضرت ابراهیم (ع) و یا بیگناهی سیاوش در گذر از آتش و ظهورآن در پریدن از روی آتش و …
البته لازم است جلوههای شرکآلود این مراسم همچون حاجت خواستن از آتش و خواندن شعرهای نامناسب را به تدریج با رفتارها و اشعاری با مضامین قابل قبول جایگزین کرد. قاعدتاً انجام رفتارهای خلاف اخلاق و امنیت و به خطر انداختن جان خود و دیگران با مواد آتشزا و معترقه، علاوه بر فرهنگسازی، وظیفه نیروهای انتظامی و امنیتی است که بدون هیچ مسامحهای با آن برخورد نمایند.
از نظر زمان ِ برگزاری این مراسم نیز به نظر میرسد با توجه به ماهیت متفاوت این دو چهارشنبه، قابل ادغام نباشد. چرا که چهارشنبه آخر ماه صفر به دلیل تقارن آن با ایام رحلت نبی مکرم اسلام (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) و ارتباط آن با نهضت خونخواهانه مختار، رنگ و بوی مذهبی همراه با حزن و اندوه دارد. در حالی که چهارشنبه آخر سال همراه با جشن و سرور و شادمانی است. هرچند گویا در ابتدا این دو چهارشنبه با هم بودهاند. ولی به دلیل چرخش سال قمری با شمسی این دو از هم جدا شدهاند. جالب است بدانید برگزاری دو مراسم چهارشنبه ب طور مجزا در بسیاری از شهرها و مناطق ایران از قدیمالایام رایج بوده است و یا حتی در بسیاری از مناطق ایران بهویژه جنوب، خبری از چهارشنبه آخر سال نبوده است و آنچه به عنوان آیین چهارشنبه رایج بوده، تنها چهارشنبه آخر ماه صفر بوده است.
پس رسانهها میتوانند ضمن پرهیز از دامن زدن و بزرگ کردن چهارشنبه آخر سال، به پالایش و خلوص آن کمک کنند و در زمان مقتضی به معرفی و گسترش فرهنگ چهارشنبه آخر ماه صفر نیز همت گمارند.
از فرصت پیش آمده برای یادآوری این نکته استفاده مینمایم که آیین جشن، آتشافروزی، آدمکسوزی و شعرخوانی و … در شب نهم ربیعالاول به بهانه تقارن با یک حادثه تاریخی صدر اسلام، اقدامی ناپسند است که از سوی مراجع عظام، امام راحل و مقام معظم رهبری، نهی شده است.
آیا چهارشنبه روز نحسی است؟
ضرورت بحث:
از قدیمالایام در باور عامه مردم بعضی از اعداد، حیوانات، ماهها و روزها مبارک و خوشیُمن و برخی نیز نحس و بدشُگون قلمداد میشوند. اعتقاد یا عدم اعتقاد به این مسائل، داراى آثار روحى و اجتماعى مهمی است که مطالعه و بررسی آن را ضروری میسازد. این که اگر در آغاز حرکت یا شروع کاری عطسه کردی باید از انجام آن منصرف شوی، موجب اختلال در زندگی روزمره بشر میشود. اعتقاد به این که اگر در مسیرت، کلاغ یا فلان حیوان را دیدی، آن سفر خوشعاقبت نخواهد بود، تاثیر روحی شدیدی بر فرد میگذارد. طبیعتاً حاکم شدن فضای سنگین ناامیدی و وحشت بر ذهن و روان انسان موجب میشود فرد عملکرد مفید و مطمئنی نداشته باشد.
از سوی دیگر اعتقاد به خوشیُمن بودن و با برکت بودن بعضی از پدیدهها، موجت تاثیر روحی مثبت میگردد. چنان که برخی معتقدند دیدن بلبل یا پروانه یا سید در مسیر راه و یا آغاز یک فعالیت، نشان از خبری خوب و پایانی خوش برای آن اقدام است. در تحقیقات روانشناسی نیز ثابت شده است که همین روحیه «مثبتگرایی» موجب بهبود ناخودآگاه عملکرد فرد میشود.
به عقیده بنده، جنبه جامعهشناسانه این پدیده از بعد روانشناسانه و رفتارشناسانه این باورها مهمتر و نقد و بررسی آن ضروریتر است.
اگر ملتی تبعات منفی و نتایج سوء حاصله از یک اقدام و فعالیت را به نوع رفتار و برنامهریزی خویش نسبت بدهد، برای پرهیز از حوادث ناگوار، به اصلاح برنامهها و اقدامات خویش مبادرت میورزد و در صورت عدم موفقیت، کسی را جز خود، ملامت نخواهد کرد. اما اگر قومی حوادث خوب و بد را به ایام، اعداد، چرخش افلاک و نجوم و بدکرداری روزگار نسبت دهد، چه اتفاقی میافتد؟ چنین جامعهای به جای توکل بر خدای لایزال و تلاش برای برنامهریزی صحیح و کاهش خطاها و اشتباهات خویش، به فرافکنی رو میآورد و کاهلی و تنبلی خود را به عوامل خارج از اختیار منتسب میکند و از قبول مسئولیت اشتباهات خویش، شانه خالی میکند.
از اینروست که میبینیم در چنین جوامعی، تمسک به خرافات و مناسک صوری بیشتر رواج و طرفدار دارد. برای سلامتی خویش از روی آتش میپرند و جهت فراهم شدن زمینه ازدواج، سبزه گره میزنند. این قوم نیازی نمیبینند با کاهش هزینههای غیر ضروری و پرهیز از چشم و همچشمیهای عجیب و غریب، شرایط ازدواج را تسهیل نمایند. اگر بیدقتی و سرعت غیر مجاز باعث تصادف شده است، به راحتی آن را به عطسه یا دیدن کلاغ یا نحس بودن آن روز و … نسبت میدهند!
در حالی که از نظر اسلام، هرکس مسئول عمل خویش است و برای اصلاح امور باید از خود شروع کند و حق ندارد ضعف و کمکاری خود را به نحس بودن ایام یا بد شگون بودن حیوانات زبانبسته نسبت دهد. چنان که در قرآن آمده است که:
إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد /۱۱) «بىتردید خداوند سرنوشت قومى را تغییر نمىدهد مگر آن که آنها خودشان وضع خود را تغییر دهند.»
بر این اساس، به هدف اصلاح رفتار اجتماعی مردم و از باب وظیفه، برآن شدیم تا به ریشهیابی و بررسی صحت و سقم یکی از باورهای عامه که در گراش نیز رواج دارد، بپردازیم. نحس بودن روز چهارشنبه یکی از این باورهاست. اعتقاد به نحوست ایام (بهویژه روز چهارشنبه) به حدی فراگیر شده است که علاوه بر فرهنگ عامه، جلوههایی از آن را در شعر شاعران بزرگ، گاهشمارِ منجمین و کُتب ادعیه و … میتوان یافت. در این زمینه مردمشناسان، محققین و نویسندگان، مطالب نسبتا زیادی به رشته تحریر در آوردند. یکی از این نوشتهها، حاصل زحمت برادر خوبام جناب آقای علی سپهر است که در سایت صحبت نو گراش منتشر گردید (لینک مقاله علی سپهر). اما در این مجال، به سبب طولانی شدن مقاله از یادآوری این مباحث پرهیز میکنیم و علاقهمندان را به منابع کتابخانهای و اینترنتی ارجاع میدهیم.
بنا بر آنچه معروف گشته، ماه صفر نیز ماه «نحسی» است، بهخصوص روز آخرین چهارشنبه این ماه که به نحس بودن بیشتر معروف شده است. در این که برخی از ماهها و ایام سال نحس و بد شگون است، بین نویسندگان و اندیشمندان اختلاف نظر وجود دارد. عدهای در صدد تایید این باور برآمدهاند و گروهی آن را بیاساس دانستهاند. اینان که مُهر تأیید بر این باور میزنند برای اثبات ادعای خویش دلایل و مستندات «قرآنی»، «حدیثی» و «تاریخی » را به شرح زیر ارائه مینمایند:
۱. آیات قرآن:
در قرآن کریم، واژه «نحس» دو مرتبه و در بیان ماجراى قوم عاد به کار رفته است:
اوّل، هنگامى که قوم عاد، به ناحق تکبّر و سرکشى نمود و عذاب خداوند بر آنان نازل شد.
فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَخْزَى. وَهُمْ لَا یُنْصَرُونَ (فصلت/۱۶) «ما هم براى هلاکت آن قوم (عاد) باد تندى در ایّام نحس فرستادیم تا به آنها عذاب ذلّت را در دنیا بچشانیم، [در صورتى که] خوارى عذاب آخرت بیش از دنیاست [و آنجا] هیچ کس آنها را یارى نخواهد کرد.»
دوم، هنگامى که قوم عاد، پیامبر خود حضرت هود (ع) را تکذیب کردند و گرفتار عذاب الهى شدند:
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ(قمر/۱۹).«ما بر هلاک آنها تندبادى در روز نحسى پایدار فرستادیم.»
این عده، ذکر روزهای نحس در قرآن را تاییدی بر نظر خود میدانند و نتیجه میگیرند که پس میتوانیم بگوییم: بعضی از ایام «نحس» هستند.
۲. حدیث:
برخی نیز به حدیث معروف پیامبر مکرم اسلام (ص) استناد میکنند که فرمودهاند: «هر کس مرا به خروج ماه صفر مژده دهد، او را مژدهی بهشت میدهم.» و از این فرمایش رسول گرامی اسلام (ص) استنباط میکنند که ماه صفر ماه نحسی است.
همچنین این افراد وجود روایاتی از معصومین (ع) و سفارش به اذکار و اعمالی در روزهای معروف به نحوست را، برای در امان ماندن از بدیها و شرور این ایام، دلیل صحه گذاشتن این حضرات (ع) بر این باور عامه میدانند.
۳. حوادث تاریخی:
برخی با یادآوری وقوع حوادث مهم و تلخ تاریخی در روز چهارشنبه، این روز را نامبارک و نحس معرفی میکنند و باور عامه نیز بر این اساس شکل گرفته است. در تاریخ آمده است که حوادث مهمی چون کشته شدن هابیل (ع) به دست قابیل، پی شدن ناقه حضرت صالح (ع)، میان آتش انداختن حضرت ابراهیم (ع)، به زندان افتادن حضرت یوسف (ع)، قتل عام فرزندان پسر بنیاسرائیل توسط فرعون، ویران شدن بیت المقدس، قتل حضرت یحیى بن زکریا (ع)، هلاکت قوم عاد، نمرود، قوم لوط، غرق شدن فرعون، مسخ طایفهاى از بنیاسرائیل به صورت خوک، ولادت معاویه، رحلت حضرت پیامبر (صلى الله علیه و آله) و شهادت ابا عبدالله الحسین (ع) و اصحاباش و … همگی در روز چهارشنبه بوده است.
بررسی دلایل سه گانه فوق:
۱. هر چند در آیه ۱۹ سوره قمر و ۱۶ سوره فصلت روزهایی که عذاب بر قوم عاد نازل شده به عنوان روزهای نحس معرفی شده است، ولی در این که مراد از نحس بودن چیست، بحثها و نظریات مختلفی وجود دارد.
شهید مطهری در کتاب «پانزده گفتار» خود مینویسد:
«کلمه «نحس» در این آیات را مفسرین دو جور معنی کردهاند؛ یکی اینکه نحس یعنی روز سرد و پر باد و غبار و چون آن روز، روز سرد و پر باد و غباری بوده است قرآن به آن «نحس» گفته است. بعضی نیز گفتهاند (این به نظر من جالبتر است) مقصود این است که در یک روز شومی [چنین کردیم.] خود قرآن در کمال صراحت اعلام میکند این مردم معذب شدند، چرا معذب شدند؟ به خاطر اعمال و افکارشان، به خاطر طغیانهایشان در مقابل امر الهی. آن روزی که مردم آن سرنوشت محتوم را از عمل خودشان پیدا میکنند و دچار نکبت و بدبختی میشوند، قرآن آن روز را روز نحس می داند. آن روز، دیگر نه چهارشنبه است نه پنجشنبه، نه جمعه، نه شنبه … و نه اول نه دوم نه سیزده … هر روزی که مردمی به کیفر اعمال خودشان گرفتار شدند و در عقوبت اعمال خودشان دست و پا زدند، بدانند در روز نحسی گرفتارند. »
پس میتوان نتیجه گرفت که بر اساس آموزههای اسلام، هر روزی که در آن معصیت خدا بشود و غضب خدا در پی داشته باشد، روز بد و نحسی است و هر روز که در آن معصیت خدا نکنیم، آن روز عید و خوب است؛ چنان که امام علی (ع) میفرماید:
کُلُّ یَومٍ لا یُعصَی اللَّهُ فیهِ فَهُوَ عِیدٌ. (نهجالبلاغه، حکمت ۴۲۸) «هر روزی که در آن خداوند نافرمانی نشود، عید است.»
و در حدیث دیگری با همین مضمون آمده است: قال علی علیه السلام: الیوم لنا عید و غدا لنا عید و کل یوم لا یعصی الله فیه فهو یوم (مستدرک / حدیث ۶۶۷۹) «امروز برای ما عید است و فردا نیز همینطور. هر روزی که در آن گناه صورت نگیرد عید است.»
امام صادق (ع) نیز در حدیثی میفرمایند: نَیروزُنا کُلُّ یَوم (من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص۳۰) «هر روز ما، نوروز است.»
از این کلام مبارک میتوان چنین برداشت کرد که برای ائمه (ع) هیچ روز نحسی وجود ندارد. برای آنان و پیروان واقعی آنها، همه روز، روز خدا و روز عید است.
۲- اغلب مفسرین و اندیشمندان اسلامی از جمله مرحوم علامه طباطبایی معتقدند که «سعد و نحس بودن برخی ایام، واقعی و ذاتی این روزها نیست بلکه به جهت حوادثی است که در این روزها اتفاق افتاده است. اگر این حوادث در هر روز دیگری اتفاق میافتاد، آن روز نحس و بد تلقی میشد.»
ایشان در تفسیر المیزان ذیل دو آیه فوق میفرمایند: «ما هیچ دلیل عقلی و نقلی بر نحوست ایام نداریم. اصولاً ایام و فصول، جز محصول حرکت وضعى و انتقالى زمین نیست و هیچ تفاوتى میان حرکت وضعى زمین (که سبب به وجود آمدن شبانهروز است) در روز جمعه با روز دوشنبه نیست، چنانچه هیچگونه فرقى میان حرکت انتقالى زمین در فصلها و ماههاى سال وجود ندارد و نمىتوان بر سعادت و نحوست ایّام، به این معنا، برهان عقلى ارائه کرد.
«در احادیث و روایات هم انتسابِ نحوست به ایام نهی شده است و اگر روزها هم تأثیری داشته باشند به فرمان خدا است، هرگز نباید برای آنها تأثیری مستقل قائل شد، و از لطف خداوند خود را بینیاز دانست، وانگهی نباید حوادث را که غالباً جنبه کفارهی اعمال نادرست انسان است، به تأثیر ایام ارتباط داد و خود را تبرئه کرد. پس شومی و مبارکی روزها در اثر اتفاقاتی است که در آنها میافتد. مثلا میگوییم روز بیست و هفتم رجب روز مبارکی است چون که بعثت خاتم الانبیاء «صلی الله علیه و اله» در آن بوده و یا بیست و هشتم ماه صفر شوم است چرا که آن حضرت در آن روز از دنیا رفتهاند؛ وگرنه وقت من حیث وقت، و زمان من حیث زمان به شومی و برکت توصیف نمیشود؛ و یا اینکه فرموده «لیلهالقدر خیر من الف شهر» از آن جهت است که قرآن در آن نازل شده و تقدیرات سالانه در آن شب است و یا عبادت آن بهتر از هزار ماه است.»
۳- در هیچ یک از روایات نقل نشده است که پیشوایان دینى ما به چنین امورى وقعى نهاده باشند؛ بلکه برعکس، یا آن را صراحتاً انکار کردهاند و یا با دادن دستورهایى، مردم را از تأثیرات روانی این موهومات و عادات ناصحیح نجات دادهاند. به عنوان مثال، در خـصـال بـه سـند خود از محمد بن احمد دقاق روایت کرده که گفت: نامهاى به امام ابـوالحسن دوم (علیه السلام) نوشتم، و از مسافرت در روز چهارشنبه آخر ماه پرسیدم. در پـاسـخام نـوشـتـنـد: کـسـى کـه در چـهـارشـنـبـه آخـر مـاه عـلىرغـم اهـل طیره (خرافه پرستان) مسافرت کند، از هر آفتى ایمن خواهد بود، و از هر گزندى محفوظ مانده، خدا حاجتاش را هم بر مىآورد. چنان که مشاهده میشود، امام (ع) نه تنها نحس بودن چهارشنبه را تایید نفرمودهاند، بلکه به نادیده گرفتن این باور عامه و مخالفت با این خرافات توصیه فرمودهاند.
در تحف العقول آمده است که یکی از یاران امام هادی (ع) میگوید: روزی خدمت حضرت رسیدم در حالی که آن روز در مسیر راه انگشتام مجروح شده بود. سواری از کنارم گذشت و به شانه من صدمه زد، و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباسام پاره شد. گفتم: خدا مرا از شر تو ای روز حفظ کند، عجب روز شومی هستی!
امام فرمود: با ما ارتباط داری و چنین میگویی؟! و روز را که گناهی ندارد گناهکار میشمری؟
آن مرد عرض میکند از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطای خود پی بردم. عرض کردم ای مولای من، من استغفار میکنم، و از خدا آمرزش میطلبم.
امام فرمود: «روزها چه گناهی دارند که شما آنها را شوم میشمارید؛ در حالی که کیفر اعمال شما در این روزهاست، که دامانتان را میگیرند»؟!
راوی میگوید: «عرض کردم من برای همیشه از خدا استغفار میکنم و این توبه من است ای پسر رسول خدا» ….
۴- اما در پاسخ کسانی که میگویند پس چرا در برخی از روایات، اعمال و عباداتی برای رفع بلا در ایامی خاص سفارش شده است، میتوان گفت:
اولاً، بسیاری از این روایات از نظر سند دچار مشکل هستند. بعضى از روایاتى را هم که احیاناً از نظر سند معتبر شمردهاند، برخی آن را حمل بر تقیّه کردهاند.
ثانیاً، اینگونه توصیهها برای کاهش اثرات سوء باورهای عامه مطرح شده است، تا به جای تعطیلی امور یا انجام کارهای خرافی، با دادن صدقه یا ذکر و یاد خدا از تاثیرات بد نفسانی این تطیرات (فال بد زدن) بکاهند.
ثالثاً، مطالعه روش تربیتی معصومین (ع) نشان میدهد که در مواردی، پیشوایان دینى به جای مقابله و نهی یک رسم و باور رایج بین اقوام، محتوای آن را اصلاح و به سمت صحیح هدایت فرمودهاند. چنان که امام صادق (ع) برای نوروز اعمال و دعایی را توصیه فرمودهاند: إذا کانَ یَومُ النَّیروزِ فَاغْتَسِل وَ البَسْ أنظَفَ ثِیابِکَ «هرگاه نوروز فرا رسید، غسل کن و پاکیزهترین لباسهایت را بپوش.»
نتیجه گیری:
به عقیده اندیشمندان اسلامی، هیچ دلیل عقلی و نقلی (آیات و روایات) مبنی بر نحس و بدشگون بودن ایام، اشیاء یا اعداد و … نداریم. آنچه در باور عامه به نحس بودن معروف شده است، خرافاتی بیش نیست که بیشتر ناشی از تلاقی اتفاقی یک حادثهی شوم با یک روز خاص یا عدد خاصی بوده است.
با نگرشی جامعهشناسانه میتوان گفت ترویج این نوع باورها در گذشته، بیشتر به هدف خام کردن ملتها و سست کردن روحیه تحولخواهی و نوگرایی مردم بوده است تا با انتساب حوادث به خارج از اراده انسان، نوعی باور «قَدَرگرایانه» در بین مردم رواج پیدا کند و افراد به جای تلاش و کوشش و عبرتگیری از شکستها و اصلاح روشهای غلط خود، ناکامیهای خویش را به نحس بودن پدیدهها نسبت دهند.
شیوع این باورهای تخدیرکننده و افیونگر به حکام جور و ظالم فرصت میدهد تا با سست کردن اراده مبارزهجویی مردم، به سیاستهای سلطهجویانه خود ادامه دهند. حتی رواج وسیع تفسیر غلط از اصطلاح «الخیرو فی ما وقع» در همین راستا قابل ارزیابی است. این اصطلاح در اصل به رضایت در مقابل رضای خداوند (پس از برنامهریزی دقیق و تلاش و انجام تکلیف) توصیه میکند، در حالی که در باور عامه از این عبارت، بیخیالی و پذیرش وضع موجود (بدون تلاش و علتیابی و عبرتگیری) برداشت میشود. به طوری که بیشتر افراد برای توجیه اِهمالکاری و قصور و ضعف خود در برنامهریزی و فعالیتها، این جمله معروف را به کار میبرند و میگویند: هر چه پیش آید خوش آید.
منابع:
- ابومحمد الحسن بن علی الحرانی، تحف العقول، به نقل از بحار الانوار، ج ۵۹، ص ۲.
- طباطبایی، سید محمد حسین. تفسیر نمونه،۴۱/۲۳.
- محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه ، ج ۵ ، ص ۲۸۸.
- ملکی تبریزی ، میرزا جواد. مراقبات (اعمال السنه). ترجمه علیرضا میرزا حکیم خسروانی، انتشارات نور فاطمه، ج ۱, ص ۴۹.
این یادداشت در سه بخش منتشر شده است:
بخش اول: واکاوی آیین چهارشنبه آخر ماه صفر و رابطه آن با چهارشنبهسوری
بخش دوم: «جشن چهارشنبه» در فرهنگ عامه
بخش سوم: چهارشنبهسوری و بررسی جنبههای جامعهشناختی نحوست ایام
گریشنا پیش از این نیز دو مطلب در مورد چهارشنبه آخر ماه صفر منتشر شده است.
- «ریشههای نحوست در چهارشنبه ماه صفر» نوشته علی سپهر
- چاردال در گراش: نشانهای از فرهنگ باستانی نوشته دکتر امیرحمزه مهرابی