هفتبرکه: مهمان سیاُمین شماره از هشتگ گپتریا، آقای حاج علیاصغر خوشخو است. نوحهخوانی او در دستههای زنجیرزنی و سینهزنی و نوای همیشگیِ صبح روز عاشورای گراش یعنی «یا حسین/ یا حسینِ» او و همراهانش را خیلیها شنیدهاند. او میگوید: «نوحه روز عاشورا که نوحه «یا حسین» است، باید دونفری خوانده شود. یعنی واقعا یکی دو سال سعی کردند آن را کنار بگذارند، اما من نمیگذارم. این نوحه مخصوص روز عاشورا است و واقعا هم غمانگیز است.»
علیاصغر خوشخو؛ ۸۰ سال حافظ میراث پدری
داستان نوحهخوانی آقای علیاصغر خوشخو، فرزند حاج عبدالعزیز، از سن کودکی شروع میشود و در جای جای این گفتگو، نوحهخوانی او در جریان است. آقای خوشخو به شوخی میگوید: «از اسمم هم مشخص است از همه کوچکترم!» آقای خوشخو متولد ۱۳۱۹ است و میگوید: «عمرم تمام است، اما خداوند برای چه ما را زنده نگه داشته، نمیدانم.»
حاج علیاصغر ما را به روزهای کودکیاش میبرد؛ سالهای دههی ۳۰ شمسی. روزهایی که در کنار پدرش که منبری بوده، نوحهخوانی را شروع کرده و تا به امروز شاید این بزرگترین میراثی است که از پدرش دارد. او میگوید: «زمانی مرحوم پدرم روضهی جوهری میخواند؛ هم برای مردانه و هم زنانه. از سن ۱۳-۱۴ سالگی در خانهی زنهای خودمونی مثلا خانهی عمهام، من هم همراه با پدرم میرفتم و قبل از اینکه پدرم روضه را شروع کند، نوحه میخواندم و زنها سینه میزدند. بعد رفتم سفر بحرین. اینجا هم نوحه میخواندم، اما بحرین در حسینیه بزرگ ایرانیها، نوحههای عجیب و غریبی شروع میکردند و به آن میگفتند «ماتم عجم».
او در مورد پدرش که از روضه خوانان قدیمی گراش بوده هم میگوید و از یکی از کتابهای تاریخی مذهبی به نام «طوفان البکا» که تقریبا منبع مشترک همهی روضهها در آن زمان بوده است. او میگوید: «مرحوم پدرم، حاج عبدالعزیز، روضهخوان گراش بود. آن زمان مرسوم بود روضهی کتاب جوهری میخواندند به نام «طوفان البکا: المتخلص به جوهری». خیلیها جوهری میخواندند، اما مرحوم پدرم با نوای دیگری میخواند، یعنی لحن کلام تاثیر دارد.» و آقای خوشخو با نوای پدرش، مصرعی از روضهی جوهری را میخواند و با بیت دیگری در وقت دیدار حضرت زینب با پیکر امام حسین (ع) ادامه میدهد.
او یک پسر به نام جعفر و شش دختر دارد که همگی ازدواج کردهاند. آقای خوشخو میگوید: «از بین نوهها، پسر جعفر دو سالی نوحه خواند، اما ادامه نداد. آدم اگر در هر کاری اشتیاق و پشتکار داشته باشد خوب است. محمدکاظم شبهای جمعه، دعای کمیل برای مردم میخواند.»
«نوحهی واحد» را ناخدا حسین بوشهری در بحرین میخواند
ریشهی نوحهی واحد از جنوب ایران و بوشهر است. حاج علیاصغر میگوید این نوحه از بحرین و یک نوحهخوان بوشهری به گراش آمده است: «مثلا آن نوحهی واحد، از بحرین به گراش آمده. آن زمان کسی بود به نام ناخدا حسین از بوشهر. او در ایام عاشورا مخصوص از بوشهر به بحرین میآمد، در حسینیه عجمیها، نوحهی واحد میخواند. یکی دو بیت هم از خودش داشت، مثلا میخواند: «ناخدا، وصف حسین است بکن شیون و شین / تا شفاخواه تو گردد به صف حشر حسین» و لحن کلامش هم خیلی مرتب بود. خدا رحمتش کند.»
آقای خوشخو میگوید: «ناخدا نوحه را که از عصر شروع میکرد، میگفت: «نوبت جنگ شد و شاه به میدان آمد/ شه دین با دل صد آه به میدان آمد.» چون آخر هر سطر به «آمد» ختم میشود.» و حاج علی اصغر، ابیات بیشتری از نوحهی واحد را میخواند و ادامه میدهد: «اصل ماتم، مشهور به ماتم بوشهری بود. مثل اینکه شخصی به نام حسین کل عوض که بوشهری بوده، در بحرین حسینیه ساخته است.»
نوحهخوانی در حسینیه حاجی شاجان
حاج علیاصغر از اولین خاطرات نوحهخوانیاش برای ما تعریف میکند و میگوید: «سفر دومم به بحرین بود در سن ۱۵-۱۴ سالگی. کمکم در گراش نوحه میخواندم و پدرم بعضی نوحهها را مینوشت. مخصوصا نوحهی «آفاق پر از غلغله و شیون و شین است / ای غمزدگان باز مگر قتل حسین است» یادم است پدرم برایم نوشته بود. حسینیه کول علینقی در پاقلعه، روز ۷ محرم خواندم و بعد آمدیم خانهی حاج احمد پورکریمی. فردا صبح دیدم یک خانمی آمده منزل و با مادرم داشت صحبت میکرد. پرسیدم کی است و مادرم گفت: «حاجی شاجان. که حسینیه مال آنها بالا بود. حاجی شاجان گفت آمدهام بگویم فردا هم همان نوحه را شروع کن.»
نوحهی حُر در منزل حاج حسین سلیمی
حاج علیاصغر خوشخو در مورد سفرهایش و شروع نوحهخوانی در گراش هم میگوید: «یک سال و نیم میرفتم بحرین و هنوز ازدواج نکرده بودم و بعد دو یا سه ماه هم گراش میماندم. بعضی سالها با محرم و صفر مصادف میشد و نوحهخوانی را شروع کردم. بیشتر سمت بلئلز بودم و نوحه هم از کنار مسجد صاحبالزمان شروع میکردیم.»
او یکی دیگر از خاطرات سالهای دورش را برای ما زنده میکند: «یکی دو سالی که هنوز خیابانکشی و آسفالت نبود، از سمت خیابان دروازه میآمدیم سمت کاروانسرا، و میرفتیم منزل مرحوم حاج حسین سلیمی. چون او شبهای اول محرم روضه میخواند. خانهاش خیلی بزرگ و باجلوه بود. یادم میآید سال اولی که زنجیرزنی راه انداخته بودیم؛ اصلش در حسینیه حاج فرامرز که سالن بزرگی داشت، تمرین میکردیم. من بودم و سید حسن خلیلی و حاج ابوالحسن خبازی. همه میگفتند امشب برویم بیرون. من به آنها گفتم چون سال اول است خودتان را سبک نکنید. از شب تاسوعا دیگر از حسینیه بیرون میرویم. شب تاسوعا شروع کردیم و آمدیم سمت دروازه. کمی من خواندم و بعد بلندگو را دادم دست حاج ابوالحسن و بعد او داد دست سید حسن خلیلی. آمدیم منزل حاج حسین سلیمی. حیاط بزرگی داشت. آن قدر زنجیرزنی سنگین بود که دو ردیف داخل آمدیم و باز هم حیاط پر شد و حدود هفتاد-هشتاد نفر هم در دالان خانه ایستاده بودند. یک بارگی یادم آمد که نوحهی حر را خواندم.» و حاج علی اصغر این نوحه را با هم صدای گرمش میخواند.
و ادامه میدهد: «نوحه را هنوز تمام نکرده و از در حیاط بیرون نرفته بودم که یک نفر دست گذاشت روی شانهام. دیدم حاج حسین است. گفت: کی هستی؟ خودم را معرفی کردم و شناخت. پرسید نوحه را از کجا آوردهای و گفتم از جایی پیدا کردهام. گفت: این نوحه زمانی که من سرباز بودم در پادگان مثل مشق میخواندیم.» و حاج علیاصغر همان را با لحن رژه رفتن میخواند.
تاریخچهی نوحهی «یا حسین، یا حسین» صبح عاشورای گراش
همدورهایهای او حاج حسن خلیلی و حاج ابوالحسن خبازی بودهاند. او به نوحهی معروف صبح روز عاشورا در حسینیه اعظم گراش برمیگردد. همان نوحه که مردها کاه بر سر دارند و به خیابان سرازیر میشوند و حزن آن، نشانی از لحظات آخر نبرد حسین با لشکر اهریمن و تنهایی او است. او میگوید: «نوحه روز عاشورا که نوحه «یا حسین» است باید دونفری خوانده شود. واقعا یکی دو سال سعی کردند کنار بگذارند اما من نمیگذارم. این نوحه مخصوص روز عاشورا است و واقعا هم غمانگیز است. نوحه باید حزن داشته و محتوایش غم و غصه باشد.»
حاج علیاصغر در مورد تاریخچهی نوحهی «یا حسین، یا حسین» روز عاشورا هم به حافظهاش رجوع میکند و میگوید: «خواندن این نوحه باید با حزن بیشتر باشد. شاید حدود صد سال قبل، شخصی به نام مرحوم رجایی که عالم بوده نوحه را نوشته و خوانده. نوحهی عجیبی است.» و حاج علی اصغر میخواند: «یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین / بر فلک میرسد از غمت شور و شین / ای شهید جفا شارق المشرقین/ یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین» و همصدایی جمعیتی که سیاهپوش و عزادار حسین است در برابر ما زنده میشود.
حاج علیاصغر خوشخو معتقد است این نوحه بخشی از میراث شفاهی و جدانشدنی روز عاشورا در گراش از گذشتگان است و نباید حذف شود. او در دفاع از ماندگاری این نوحه میگوید: «پارسال جلسهای بود و بعضی گفتند این نوحه باید حذف شود. هفت -هشت نفر سریع مخالفت کردیم. این نوحه مخصوص روز عاشورا است. چند تا جوان یک شعر برای گراش و عاشورا سروده بودند، اما گفتم محتوا ندارد.»
حاج علی اصغر خوشخو میگوید: «روز عاشورا گاهی با حاج عباس راهپیما و گاهی هر کسی که با هم همراه شویم، نوحه را میخوانم. هنوز بعضی شبها از من میخواهند بروم و میروم زنجیرزنی و میخوانم.»
نوحهخوانهای قدیم گراش
او نامهایی را از روضهخوانها و نوحهخوانهای قدیم گراش نام میبرد و میگوید: «زمان قدیمتر که نوجوان بودم، مرحوم قهرمانخان و حاجی محمدعلی معمار غلوم میخواندند و آن زمان بلندگو هم نبود. پنج – شش دسته، پنجاه – صد نفری که بودند و هر کسی چیزی میخواند و اصل خواننده این نوحه مرحوم حاج محمدعلی معمار غلوم هنرور میخواند و قهرمانخان.»
آقای خوشخو به ما تصویری بسیار قدیمی از نوحهخوانی و صفهای سینهزنی در گراش سالهای دههی ۳۰ و ۴۰ هجری شمسی نشان میدهد. او میگوید: «بعدها بلندگو باطریدار آمد و دو نفر میخواندند. بعد میدادند به دستهی دوم. بعد که بلندگو برقی آمد، همان یک دسته میخواند و این نوحه واقعا حزنانگیز است.»
آقای خوشخو تقریبا هشتاد سال است نوحه میخواند. خودش میگوید: «الان ۸۸ سال سن دارم و از سن ۸ سالگی شروع کردم. مردم هم احترام میگذاشتند و میگفتند تو فرزند روحانی هستی و بیا و برایمان بخوان.»
اینجا پایان گفتگوی مجید افشار، عکاس و خبرنگار هفتبرکه، با نوحهخوانِ قدیمی شهرمان، آقای حاج علیاصغر خوشخو است. دلبستگی او به نوحهی حزین «یا حسین، یا حسین» نشانی از وفاداری گپتریا به شان عزاداری برای امام حسین(ع) است. او میگوید: «روز تاسوعا، خانهی پورکریمی معمولا یک نوحه قبل از منبر میخوانم. نزدیک ساعت ۱۰:۳۰ و نشستنی هم میخوانم.» او در پایان گفتگو هم نوحهاش را میخواند و ما ساکت و خاموش گوش میدهیم.