نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

پناه سبز آدم‌ها در روزهای سخت: قصه‌هایی از ارتباط آدم‌ها و گلدان‌ها

هفت‌برکه – مریم مالدار: بعضی روزها در تقویم عمر، حال انسان خوب نیست. اضطراب، خستگی و یا بی‌حوصلگی و بی‌حسی عمیقی از درونش می‌جوشد. درست در همین روزهاست که یک گلدان کوچک، بی‌هیاهو و آرام، می‌تواند نجات‌بخش باشد. شاید به همین دلیل است که بسیاری از ما در روزهایی که کلافه‌ایم، بیشتر به گل و گیاه و فضای سبز پناه می‌بریم.

۲۵ خرداد، روز ملی گل و گیاه، امسال در میانه‌ی دود و آتش گرفتار شده است؛ اما باز هم فرصتی است تا یک حقیقت روشن را به خود یادآوری کنیم: گل و گیاه در کنار زیبایی، گاه پناه ما هستند.

 

گیاهان، پناه سبز آدم‌ها در روزهای سخت

تجربه‌ی چند سال کار در زمینه‌ی فروش و مشاوره گل و گیاه برای من پر بوده از خاطرات شیرین و جالب؛ خاطراتی که نشان می‌دهد انسان‌ها در برابر سختی‌ها و بحران‌های زندگی، گلدان خانه‌‌شان را محرم و مرهم می‌دانند. مراقبت از یک گلدان در اتاق کار یا گوشه‌ای از خانه، در واقع آهنگ ملایمی از امید و زیست است. آبیاری منظم، دیدن رشد و تولد یک برگ تازه، لمس برگ و بوی خاک چیزهای ساده‌ای است که حتی نگاه روان‌شناسان را به خود جلب کرده‌. مطالعات نشان می‌دهند: «ارتباط با گیاهان می‌تواند میزان استرس، اضطراب و حتی فشار خون را کاهش دهد. حضور سبزینگی، حتی در مقیاسی کوچک، کیفیت خواب را بهبود می‌بخشد و احساس کنترل و رضایت را تقویت می‌کند. گیاه، برخلاف بسیاری چیزها، نیازی به توضیح و توجیه ندارد؛ فقط هست، رشد می‌کند و یادمان می‌آورد که هنوز می‌توان زندگی را آرام‌تر و دقیق‌تر دید.»

قصه‌هایی از ارتباط آدم‌ها و گلدان‌هایشان

وقتی کسی به من می‌گوید «گیاه من بیمار شده»، بعد از پرسیدن وضعیت نور، تهویه و آبیاری، می‌پرسم: «احیانا این مدت مسافرت نبوده‌اید؟» اگر جواب مثبت باشد، دیگر دنبال علت‌های دیگر نمی‌گردم؛ علت بیماری گیاه، دوری است و دلتنگی.

شاید کمی عجیب به نظر برسد اما واقعیت این است که گیاهان تمام وضعیت محیط را دریافت می‌کنند و با کوچک‌ترین تغییر، واکنش نشان می‌دهند. این واکنش‌ها بسته به نوع گیاه متفاوت است: بنجامین برگ می‌ریزد، پتوس بی‌حال می‌شود و زاموفولیا چروک می‌شود.

گاهی به جای دلایل علمی و منطقی، به زبان گل‌ها با صاحبانشان حرف می‌زنم. گیاه یک موجود زنده است. طبیعی است که رفتارهای آشنا داشته باشد، دلتنگ شود، و حتی دست کسی که به آن آب می‌دهد را بشناسد. بارها پیش آمده که مشتری می‌گوید: «خودم که مریض شدم، گیاهم نیز مریض شد.» و من فقط تأیید می‌کنم و می‌گویم: «کاملاً درست است. گیاهان حس می‌کنند و با اسکن محیط دور و بر، حالشان خوب یا بد می‌شود.»

اینجاست که حالِ خوب و بد آدم به طبیعت گره می‌خورد. گاهی اوقات که از کار گل و گیاه خسته می‌شوم، دلم می‌خواهد همه‌چیز را رها کنم به حال خودش. اما وقتی به خودم می‌آیم می‌بینم دقیقا باز هم وسط گیاهانم که دارم نفس می‌کشم، با دستانی خاکی و لباس‌های خاکی‌تر.

خاطراتی از دلتنگی، سبزی و امید

با اکثر مشتری‌هایم حالا دیگر دوستم. بارها پیش آمده که با حال و هوای خاصی به سراغم آمده‌اند؛ گاه خسته، گاه مضطرب و گاهی غمگین. اینکه چرا گیاهشان دیگر مثل سابق رشد ندارد و رو به زردی و زوال است…؟ لابه‌لای حرف‌هایشان مشخص می‌شود خودشان هم درگیر روزهای سخت و ناامیدکننده‌ای بوده‌اند. بارها دیده‌ام که با تغییر احوال فرد، حال گلدان هم تغییر می‌کند.

گاهی تعویض خاک گیاه و هرس ریشه‌های مرده، شبیه به یک شروع تازه است. هم برای گیاه، هم برای صاحبش.

گاهی حتی همین رسیدگی‌های معمولی مثل؛ تمیز کردن برگ‌ یا کوددهی، بهانه‌ای است برای بازگشت به یک حال خوب. یک برگ جدید و یک لبخند و باقی ماجرای زندگی…

گاهی وقت‌ها بعد از اینکه به مشتری‌ها می‌گویم چطور به گیاهشان رسیدگی کنند، چطور نور و آبیاری را تنظیم کنند و یا چه زمانی و چه کودی استفاده کنند بعد از یک یا دو هفته با ذوق عکس گیاهشان را می‌فرستند و کیف می‌کنند از بهبود و سلامت گیاهشان. این لحظه‌ها برای من بسیار ارزشمند است چرا که خوب‌ می‌دانم آن‌ها علاوه بر خوب کردن حال گیاهشان، حال خودشان هم بهتر شده.

سبز و خُرم بِش

همه‌ی آن‌هایی که به گل و گیاه علاقه‌مند هستند می‌دانند گیاهان موجود زنده‌اند، و در واقع یک آینه از حال و روز خود انسان‌اند تا هرازگاهی به یادش بیاورد زندگی ارزش مراقبت و توجه را دارد.

شاید امروز بهانه‌ای باشد تا دوباره به برگ‌های گلدان خانه یا محل کار بنگریم و از آنان تشکر کنیم که در روزهای سخت و پرتنش، ما را به زندگی وصل کردند. اگر هنوز گلدانی در کنارتان نیست اکنون زمان خرید و کاشت گیاه است؛ نه فقط برای زیبایی بلکه برای ساختن پناهگاهی سبز در دل روزمرگی‌ها. تا ابد سبز باشید و خُرّم.

خروج از نسخه موبایل