هفتبرکه- غزاله شوری: مسیر ۱۲ سالهی دانشآموزی روزی تمام میشود و کنکور و دانشگاه اولین مواجهه و انتخاب یک دختر و پسر ۱۸ساله است تا مسیر چندسالهی آیندهی خود را بسازد. هرچند که دانشگاه و کنکور مسیر اصلی نیست، انتخاب مسیر دانشگاه تقریبا تمام زوایای زندگی را تحتالشعاع قرار میدهد و ممکن است خیلی از انتخابهای آیندهی او به نتیجهی کنکور و دانشگاه برگردد.

وقتی به مناسبتهایی همچون امروز، روز دانشجو، حرف از دانشجو بودن میشود، این تصویر در ذهنمان تداعی میشود که دانشجو یعنی دختر یا پسر جوانی که در شهر دیگری تحصیلات عالیه خود را میگذراند. اما این تعریف با واقعیت کمی تفاوت دارد. هر سال بعد از اعلام نتایج نهایی کنکور سراسری و اسامی قبولیهای کنکور، شاهد تعداد کمی از کنکوریهای دختر و پسر در شهر هستیم که در شهری غیر از محل سکونتشان و دانشگاههای معتبر کشور قبول شدهاند. تعداد زیادی از این قشر، بنا به دلایل مختلف، تحصیل در دانشگاههای شهر و یا شهرهای اطراف خود را در اولویت قرار میدهند. از طرف دیگر، قشر دانشجو لزوماً افراد زیر ۲۰ سال نیستند؛ چه بسا آدمهایی که در دهههای ۳۰ و یا ۴۰ و بالاتر زندگیشان، تازه مسیر دانشجویی را شروع میکنند.
گزینههای دانشگاههای منطقه محدود میشود به دو دانشگاه در گراش (دانشکدهی علوم پزشکی گراش که قبول شدن در آن فقط با رتبهی خوب کنکور ممکن است، و دانشگاه آزاد)؛ پنج دانشگاه در لار (مرکز آموزش عالی، دانشکدهی علوم پزشکی لارستان، دانشگاه آزاد، دانشگاه پیامنور و دانشگاه فرهنگیان) و سه دانشگاه در اوز (دانشگاه پیامنور، دانشگاه آزاد و دانشکده بهداشت اوز). هفتبرکه در این گزارش به طور مفصل دانشگاههای منطقه را معرفی کرده است.
ولی برای این گزارش، غزاله شوری در سال گذشته به سراغ دو دانشگاهی رفته است که دانشجویان گراشی زیادی بر روی صندلیهای آن مشق دانشجو بودن میکنند: دانشگاه آزاد گراش و دانشگاه پیام نور اوز. این گزارش پارسال تهیه شده است اما اکنون به مناسبت روز دانشجو منتشر میشود.
دانشگاه آزاد گراش
حلیمه راهپیما، مادر سه فرزند، دانشجوی دانشگاه آزاد گراش است. او بعد از چند سال تدریس در بعضی از پایههای ابتدایی، دوباره مسیرش به دانشگاه افتاده و دانشجو است. خوش میگوید: «من بعد از دیپلم وارد رشتهی مهندسی آیتی دانشگاه پیام نور لار شدم. دلیل انتخاب این دانشگاه و رشته این بود که از شانس من آن زمان خانوادهام کمی متعصب بودند و اجازه نمیدادند جایی غیر از شهر خودمان تحصیل کنم.»
راهپیما بعد از دو سال به دلیل ازدواج و یک سری مشکلات دیگر دانشگاه را رها میکند و بعد از چند سال تدریس در مدارس ابتدایی غیر دولتی، موسسات آموزشی و نهضت سوادآموزی، تصمیم میگیرد باز هم به دانشگاه برگردد و مسیر رهاشدهی قبل را در رشتهای و دانشگاه جدید تمام کند: «من هدفم تدریس ریاضی در مقاطع بالا است و برای اینکه بتوانم به این هدف نزدیک شوم باید رشتهای انتخاب میکردم که هم به هدفم نزدیک باشد و هم به محل زندگی، چون با داشتن سه فرزند نمیتوانم جایی دور برای تحصیل دانشگاهی اقدام کنم.»
راضیه صفرپوری، حافظ کل قرآن از ۱۳۷۹ و موسس مهد کودک و پیشدبستانی یاس نبی(س) است. او بعد از اتمام دورهی دبیرستان و گرفتن دیپلم در سال ۱۳۸۱، مسیر دانشجویی را شروع کرده است: «من بعد از دیپلم خیلی خیلی علاقه داشتم که ادامه تحصیل بدهم و وارد دانشگاه بشوم چون یکی از مهمترین دغدغههایم بود که متاسفانه آن زمان موقعیت دانشگاه رفتن نداشتم و بعد از دیپلم کار کردن را شروع کردم.»
صفرپوری در این مدت کارهای زیادی انجام داده است: «دو سال در قسمت بایگانی جمعیت هلالاحمر گراش مشغول به کار بودم و بعد از آن ۱۰ سال هم در مهد کودک و پیشدبستانی شکوفهها معاون و مسئول فرهنگی بودم و بعد از آن صبحها در مهد شکوفهها و در بعد از ظهرها در موسسه ریحانهالنبی کلاسهای قرآنی و تمرین سرود برگزار میکردیم و در سال ۱۳۹۰ با درخواست آقای بصیری وارد مجمعالقرآن فاطمیون شدم و مدیریت واحد خواهران و دارالتحفیظ آن به عهدهی من بود و بعد از ۱۲ سال استعفا دادم.»
صفرپوری از دلیل انتخابش برای دانشگاه گراش میگوید: «به دلیل تاهل و مادر بودن انتخابم دانشگاه آزاد گراش بود که در کنار همسر و مادر بودن بتوانم درس را هم ادامه دهم. پیامنور اوز هم نمیتوانستم بروم چون رفت و آمد به دانشگاه کمی برایم سخت است. الان از این تصمیم و انتخابم خیلی خیلی راضی هستم و پیشنهادم به علاقهمندان به درس این است که باتوجه به وجود دانشگاه آزاد و حوزه در گراش از این موقعیت استفاده کنند.»
اسحاق آذرآیین بعد از دبیرستان در رشته کامپیوتر به دانشگاه آزاد گراش رفت و سال ۱۳۸۷ مدرک کاردانی گرفت. او سال ۱۳۹۶ دوباره به دانشگاه آزاد برگشت و این بار در رشته معماری تحصیل کرد: «تعدادی از دوستانم در رشته معماری تحصیل کرده بودند و این که اگر بخواهم در سالهای بعد خودم به صورت مستقل کار کنم گزینه مناسبی بود. دو گزینه معماری و حقوق مدنظرم بود که در نهایت رشته معماری در دانشگاه گراش خواندم.»
از اسحاق میپرسیم پیشنهاد او به جوانها کار است یا دانشگاه؟ و جواب میدهد: «دانشگاه رفتن که لازم است چه برای مدرک باشد چه برای افزایش دانش اما باتوجه به شرایط فعلی ایران به نظرم اگر کار مناسبی دارند وارد بازار کار شوند و البته در فرصت مناسب برای تحصیل به دانشگاه بروند.»
برای اسحاق وجود رشته معماری در دانشگاه گراش امکانی بود که باعث شد دوباره دانشجو شود. میگوید: «کنکور ارشد هم شرکت کردم و برای دانشگاه دولتی رتبه آوردم اما چون شیراز بود به خاطر شرایط کاری نمیتوانستم بروم و برای آزمون عملی نرفتم.» او هچنان در همان شغل قبلی خود مشغول کار است و هنوز در رشتهای که تحصیل کرده است شاغل نشده است.
دانشجویان پیام نور اوز
دانشگاه پیامنور اوز از سال ۱۳۷۵ با همت خیرین اوزی و کمکهای دولت آغاز به کار کرده و تا الان حدود بیش از ۶ هزار دانشجو از این دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند. امکانات خوب این دانشگاه از جمله آزمایشگاه، سالن آمفی تئاتر، سالنهای ورزشی، استادسراها و خوابگاه باعث شده یکی از مراکز مهم پیام نور در کشور باشد و با استقبال دانشجوها هم روبهرو شود. ریاست این دانشگاه نیز بر عهدهی دکتر قاسمعلی مقتدری است که خود یک گراشی است.
اول از همه از خودم، غزاله شوری، شروع میکنم که دانشجوی این دانشگاه هستم. خبر پذیرفته شدنم در رشتهی هنر دانشگاه تهران و شیراز یکی از اتفاقهای خوب و دوستداشتنی زندگیام بود اما خانواده تمایل نداشتند که من برای تحصیل به شهرهای دور از گراش بروم. بنا به دلایلی، رشته گرافیک در لار هم نرفتم و انتخابم کارشناسی علوم تربیتی پیام نور اوز بود. دلیل این انتخاب بینالمللی بودن دانشگاه پیام نور و معتبر بودن مدرک آن است.
محدثه رنجبر، یکی از همکلاسیهایم در دانشگاه پیام نور اوز، هم میگوید: «به این دلیل دانشگاه پیامنور اوز را انتخاب کردم که نزدیک خانوادهام باشم و هم در حین تحصیل و دانشگاه شاغل باشم و سرکار هم بروم.»
مریم متدینی، دیگر همکلاسی ما هم میگوید: «من قصد دانشگاه رفتن نداشتم با اصرار دوستانم به دانشگاه پیام نور اوز آمدم. حتی تحقیقی هم راجع به دانشگاه انجام ندادم که چه دانشگاهی بهتر است. ولی الان میفهمم که چه خوب است وارد دانشگاه شدم. همین که یکی از امکانات شهری وجود دانشگاه در شهر است، باعث میشود که ما حتی اگر اول مسیر برای رفتن به دانشگاه رفتن تردید داشته باشیم میتوانیم از حداقل امکانات شهری استفاده کنیم و جایی در محل زندگی خودمان این انتخاب را داشته باشیم.» مریم ادامه میدهد: «دوران دانشجویی شبیه به هیچ دورانی در زندگی نیست، حتی آنهایی که میگویند دوران دبیرستان بهتر از همهی دورهها است من با این نظر مخالف هستم. بین دوران دانشجویی و دانشآموزی قطعاً انتخاب من دوران دانشجویی است.»

