هفتبرکه: پای داستان زندگی و حرفهی یکی از نوحهخوانهای شهر مینشینیم که نوای «یا حسین یا حسین» او در صبح عاشورای گراش، زنگ بیدارباش عزاداران حسین در همراهی با تراژدی حماسی کربلا است.
مرثیهخوانی، دستاورد یک عمر
حاج غلامعباس راهپیما، فرزند آهنعلی غلامعباس، متولد ۱۳۲۷ و پدر ۵ فرزند، سه پسر و دو دختر است که به قول گراشیها همه را سرانجام داده است. میگوید شغلش دامداری است و اجدادش هم همین شغل را داشتهاند.
مرثیهخوان مجالس عزاداری اهلبیت است و مردم صدای نوحههای او را شنیدهاند. معلمی نداشته اما شوق عجیبش برای این کار او را به این راه کشانده است. میگوید: «اینکه اگر الان چراغ یا بلندگویی نباشد و میتوانم پامنبری بخوانم، چیزی نمیدانستم که بخوانم و بنویسم و همه را از حفظ کردهام. بعضی نوحهها آنقدر قدیمی است که در هیچ کتابی نیست. بیشتر آنها را از بحرین آوردهام.»
او بیش از ۴۷ سال بحرین بوده، مثل بسیاری از همنسلانش. او از کودکی و حدود ۱۲سالگی راهی این کشور برای آغاز راه طولانی زندگی شده است. نوشتن و خواندن نمیدانسته است و هر چه میخواند را مدیون حافظهاش میداند. اشعارش از شاعر زبردست گراشی قهرمانخان است. میگوید: «اشعار حکاکیشده بر ضریح چوبی قدیمی بقعهی شیخ عبدالله، همه سرودهی قهرمانخان است و مردم این را نمیدانند.»
مرثیهسرایی ثمرهی دلبستگی به اهل بیت
حاج غلامعباس نقل میکند قدیم که ماشین نبود، شیخ عوض در روستای دنگز بوده و امامزاده میرمرتضی در آن روستا که بعدها حیدر غلامی برای آن گنبد و مناره میسازد و شیخ عوض او را نوحهخوان میکند. شیخ عوض نابینا بوده و یک دختر و یک پسرش او هم نابینا بودند. از شیخ عوض نوحهها را یاد گرفته است. میگوید گاهی با هاشم شرفویی و با الاغ تا آنجا میرفته و شیخ در ازای یک یا دو تومان به او نوحهای میآموخته است.
بعد از دوازده سال اقامت در بحرین و بعد برای اولین بار در ۱۷ سالگی در حسینیه برق روز که تازه برای بازسازی تخریب شده بوده نوحه میخواند. گراش آن زمان نوحهخوانهای انگشتشماری داشته است. طرف ناساگ حاجی رضا سبزواری و عباس رحمتی و سمت بلئلز حاج عباس خوشاب و آقای شریفی و آقا عباس سیدرسول میخواندند. وقتی حاجی غلامعباس نوحهخوانی را شروع میکند کسی حتی نمیدانسته او گراشی است چون سالها بحرین بوده است و حتی والدینش از استعدادش بیخبر بودهاند.
حاجی غلامعباس میگوید: «کمکم کوشش کردم و خواندن و نوشتن نمیدانستم و هر جا نوحهای برای یاد گرفتن بود خودم را میرساندم و شاید بزرگترین نعمت این است که آدم شوق کاری را داشته باشد. اگر شوق کاری را داشته باشی هر چه باشد به آن میرسی. از لطف خدا و مرحمت ائمه اطهار و دعای دوستان الان کارم را بلدم. وقتی نوحهای را جایی شنیدهام و قسمتی را دوست ندارم خودم ادامهاش را میسرایم.»
خودش طبع شاعری دارد و گاهی نوحه و مرثیهای میسراید و تازهترین آنها برای آیتالله رئیسی و سردار سلیمانی بوده است. میگوید: «از بحرین برای امام خمینی شعر گفتم وقتی به ایران آمد. برای حاج عوض خوشبخت فرستادم و او در گلزار و مراسمها میخواند. بعد به سبک چاسی [چاوشیخوانی] در حسینیه جماران در هفتم امام در میان آن جمعیت عظیم و موج موج انواع عزاداری من هم نوحه خواندم و جمعیت همراهی کرد. فیلم آن را هم ضبط کردیم و الان در اختیار آقا سید جواد معصومی است.»
نوحهخوانی که طبعش کلاسیک است و هنرش همهپسند
حاجی غلامعباس یکی از نوحهخوانان ثابت هیات سینهزنی حسینیه چهارده معصوم است. اما صدای خوب را همه دوست دارند و برای همین گاهی نیم ساعت هم که شده جای دیگری برای هیئت و تکیه و مسجد دیگری نوحه میخواند. میگوید حسین برای همه یکی است، هفتصد نفر یا هفت نفر، حسینیه، کوچه یا بیابان، نوحه یا روضه و واحد برای او فرقی ندارد و هرجا هر وقت بتواند و مردم بخواهند نوحهخوانِ حسین است. حتی چند بار قبلا اوز و کنار زیارت هم رفته است. هم واحد میخواند و هم سینهزنی و روضه؛ و روضهخوانی خانگی هم تنها برای آشنایان و فامیل.
در سالهای جنگ شیخ و روحانی اجازه ورود به بحرین را نداشته است و از روز ظهر هشتم محرم که آنجا بازارها تعطیل است، او آن سالها در حسینیه بحرین هم روضهخوان، هم آشپز، هم قصاب و هم نوحهخوان بوده و بالای ۷۰ نوار کاست یادگار آن روزها برای او مانده است.
میگوید: «خیلی وقتها بلندگو را به کس دیگری میدهم که میخواهد بخواند. از کجا معلوم بهتر از من نخواند؟ سفرهی امام حسین هزار جور برکت دارد و همه باید بهرهمند شوند. همهی نوحهها را دوست دارم و فرقی برایم ندارد. اما نوحههای جدید را پسند ندارم. گاهی نوحههایم را به بچههای جدید میدهم اما آن را درست نمیخوانند و تغییرش میدهند. نباید تغییرش دهند! خدا میداند این یک مصرع نوحه با چه خون دلی به دست ما رسیده است. مثلا یکی در بلئلز میخواند «دور فنا»، ولی «دار فنا» یعنی دنیا درست است و در خفا به خودشان تذکر میدهم.»
کارنامهاش را نشانمان میدهد و صدای دوربین یعنی این برگهی ارزشمند ثبت میشود. نوحهای نشانمان میدهد که بیش از چهل سال قبل و مال حاج حسن است. یکی دیگر که مربوط به ۵۰ سال قبل و روزگار بحرین است. حاج غلامعباس میگوید: «عاشق اشعار قدیمی هستم چون پرمحتوا و پرمغز است اگر کسی در معنای آن تفکر کند.»
نوحه را باید مناسب وقت و مقام خواند
حاج غلامعباس ما را مهمان روضهای سرودهی قهرمانخان اقتداری گراشی میکند که از حفظ است: «زینت آغوش زهرا دخت حیدر زینب است / گوشواره عرش را فرخنده خواهر زینب است…» و بعد با لحنی سوزناک نوحه میخواند و سینه میزند: «آه و واویلا از دل لیلا / کربلا گشته منزل لیلا» و ما گویی در صف سینهزنی و زنجیرزنی هستیم و صدای طبل و سنج برمیخیزد. حاج غلامعباس از نوحهخوانی سیر نمیشود و به ریتم و دستگاه دیگری تغییر صدا میدهد و تازه گرم شده است.
برای زائران با هر مقصد زیارتی، چاسی هم میکند و میگوید هر کدام سبک جدای خودش را دارد. او برای این ایام حج میخواند: «بخت فرخنده شبی بال و پری داد مرا / به طواف حرم دوست فرستاد مرا» و هر بار نفس میگیرد. بچههایش عبدالواحد، یونس و عبدالرسول هم نوحهخوانِ هیات سینهزنی و زنجیرزنی هستند. حاجی میگوید: «به آنها میگویم نوحه را مناسب وقت بخوانند. مثلا نوحهی شب اول محرم را شب هفتم نخوانند و اشعار بیمحتوا و چرت نخوانند. نوحه جدید هم میخوانند اما بیشتر نوحههای خودم است. الان نوحهها سبک است و وزنی ندارد. نوحه با محتوا و ضرباهنگ ترانه، مناسب عزا و مصیبت نیست. هر شخصیت کربلا مناسب حال و سن و مقامش باید با او و از او سخن گفت و برایش شعر خواند. باید شخصیت را در نظر گرفت.»
حاج غلامعباس، نوحهخوان صبح عاشورای گراش
حاج غلامعباس الان با دامداری و خرید و فروش چند راس گوسفند به امرار معاش مشغول است. قلیان میکشد و زیاد اهل چای نیست اما یک لیوان شیر صبح و شب نوشیدنی موردعلاقهاش است و داروهای بومی را به شکل دمنوش زمستانی دوست دارد.
مرثیهی آشنای «یا حسین یا حسین» صبح روز عاشورا با آن نوای حزین و آرام را هر ساله با رفیقش حاج غلامعباس عالمی و نوحهخوانهای دیگر همخوانی میکند و میگوید: «حاج غلامعباس هم گاهی نمیتواند و من هم مثل اوایل نیستم. منتها من کمی از حاج عباس زرنگترم. نفر دوم حاج علی اصغر عزیز است و نفر سوم حاج رضا یحییپور و شاعر آن شخصی به نام رجایی است. امسال سه بار با حاج رضا رفتهام. بعضی الان برای قدرت صدا قرص مصرف میکنند، اما من فقط داروهای قدیمی؛ و اینکه هر قدر بیشتر بخوانم، قدرت صدایم بیشتر و روانتر میشود.»
گفتگوی ما با نوایِ گوشنواز و خاطرهساز «یا حسین یا حسین» حاج غلامعباس که ما را دیگر بار مهمان اجرای خصوصیاش میکند، تمام میشود. ما از حیاط حسینیه اعظم با جمعیت غمین و آرام عزاداران، سینهزنان و کاهبرسر به خیابان میآییم و در تیزی آفتاب صبح تابستان، کاروان حسین(ع) را با صدای پیرمرد مرثیهخوان شهرمان در دل تاریخ همراهی میکنیم.