نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

پاسخ‌های بیمارستان به گلایه‌های مردم از اورژانس: «اورژانس» برای خدمات اورژانسی است

هفت‌برکه – فرشته صدیقی: راهروی سفیدی را تصور کنید پشت یک در برقی؛ پر از آدم‌های خسته و چهره‌هایی از درد و نگرانی درهم‌فشرده و مستأصل: کودکی در آغوش مادر، گریه‌اش به جیغ نزدیک شده؛ مادری گریان و نگران که سعی می‌کند کودکش را آرام کند؛ پسر جوانی که از درد شکم به خود می‌پیچد؛ مردی که از شدت دردِ میگرن فقط راه می‌رود و شقیقه‌اش را بی‌رحمانه‌ می‌فشارد؛ خانمی که فرزندش را تنها در خانه گذاشته و برای تزریقش عجله دارد…

آن سو، محیطی آبی‌رنگ را تصور کنید که در آن پزشکان و پرستارانی در حال دویدن هستند تا هم به بیماران روی تخت رسیدگی کنند، هم پانسمان کنند و بخیه بزنند، هم تزریقات را انجام دهند، هم گزارش و شرح حال هر بیمار را در پرونده‌ی پزشکی‌اش ثبت کنند. پرسنلی که حتماً کمتر از حق‌شان حقوق می‌گیرند و اضافه‌کاری نیز ایستاده‌اند. از هر سمت هم احضار می‌شوند.

چنین راهرو و محیطی هر لحظه مستعد انفجار از فشار و تنش است. اینجا اورژانس بیمارستان است.

یک سو بیمار و همراهان، سوی دیگر پزشک و پرستاران. هر دو طرف نیز خودشان را محقّ محض می‌دانند. مراجعین در بسیاری از مواقع نمی‌دانند حد و مرز حقوق‌شان تا کجاست. کجا خواسته‌شان حق است و کجا ناحق. کجا با پیش‌اندازی مطالبات‌شان حتی ممکن است جان شخصی به خطر بیفتد. و پرسنلی که شاید فراموش کرده با تلخی و تندی ممکن است چه ضربه‌ای به روح و روان و کرامت انسانیِ بیمار وارد شود.

طرح انتقادات در جلسه‌ای با مسئولان بیمارستان

اورژانس پرترددترین بخش بیمارستان و می‌توان گفت شاهرگ و شاید مهم‌ترین قسمت آن است. از آن‌جایی که شهر ما تنها یک بیمارستان دارد، انتخاب دیگری برای مراجعه در مواقع اضطراری وجود ندارد. همه‌ی ما تجارب مختلفی از برخورد پرسنل یا دریافت خدمات توسط ایشان داریم. تجاربی گاه شیرین و گاه تلخ. چه در جایگاه بیمار و چه همراه. در شرایطی که به درد و پریشانی و اضطراب دچاریم، ناگزیر رفتار بقیه به خصوص کادر درمان تاثیر عمیق‌تری بر روان ما می‌گذارد. و همین موضوع، حساسیت امر را بالا می‌برد.

پس تصمیم گرفتیم با همان حساسیت دو مسئله را بررسی کنیم: یک، مهارت‌های ارتباط حرفه‌ای و تعامل صحیح پرسنل با بیمار؛ دو، چگونگی ارائه‌ی خدمات توسط ایشان.

بارها شاهد انتقادات، شکایات و اعتراضات اشخاص مختلف با موضوعات متعدد نسبت به اورژانس بیمارستان بوده‌ایم. برای انتقال آن به مسئولین ذی‌ربط، با تعدادی از منتقدان در این‌باره گفتگو کردیم و در پی آن به دنبال توضیح در مورد هر یک از این انتظارات و انتقادات، به سراغ مسئولین و کادر مربوطه رفتیم و طی جلسه‌ای با حضور مدیر بیمارستان گراش و تعدادی از مسئولین و پرسنل، به طرح شکایات و مشکلات موجود پرداختیم و خواهان جواب شدیم. پرسنلِ حاضر، تماماً بومی و با خوشرویی، شنونده و پاسخگو بودند. انتقادات و انتظارات را به نمایندگی از مراجعین مطرح کردم.

مکررترین انتقاد: معطل شدن در اورژانس

زهرا ۳۰ ساله و خانه‌دار و دارای ۲ فرزند است. او انتقادش را اینگونه بیان می‌کند: «کودک یک‌ساله‌ام نیمه‌شب تبش بالا رفته بود. پاشویه و مسکن جواب نداد. می‌ترسیدم تشنج کند. جایی جز اورژانس نبود. سریع به آنجا مراجعه کردیم. کلی معطل شدیم. پرسنل بابت تعجیل‌مان شاکی بودند. من طفل بی‌حالم را می‌دیدم که در بغلم داغ‌تر می‌شود و به فرزند دیگرم فکر می‌کردم که در خانه تنها مانده ‌است. بالاخره پزشک او را دید و پرستار با اخم و اکراه تزریق را انجام داد. نیمه شب کجا باید می‌رفتیم؟ معرفی کنید تا آن تجربه‌ی بد برای خیلی‌ها تکرار نشود.»

مهدی، آقای ۴۶ساله و مهندس معمار، نیز چنین می‌گوید: «دم صبح بود و میگرنم عود کرده بود. از درد کلافه شده بودم. با هر مکافاتی بود خودم را به اورژانس رساندم. گفتند منتظر باش تا پزشک بیاید. درد آنقدر بی‌طاقتم کرده بود که اعتراض کردم. با تندی جوابم را دادند. به شماره‌ای که روی دیوار برای طرح شکایات بود زنگ زدم. هیچ کس جوابگو نبود! با حالی بدتر از قبل اورژانس را ترک کردم.»

زمان رسیدگی به مراجعه‌کنندگان، استانداردی دارد

مهندس هادی‌پور، مدیر بیمارستان امیرالمؤمنین گراش، در جلسه‌ای که برای همین موضوع با حضور چند تن از اعضای کادر درمان برگزار کرده بود، در مورد معطل شدن بعضی از مراجعه‌کنندگان به اورژانس می‌گوید: «ما بیشترین انتقادات و شکایات را از سمت بیماران سرپایی دریافت می‌کنیم. مواردی که هیچ فوریتی ندارند و تأخیر و انتظار خطر و ضرری را متوجه بیمار نمی‌کند.»

او در توضیح صحبتش می‌گوید: «به لحاظ استاندارد وزارت بهداشت، بیمار با هر سطح تریاژ، زمانی را لازم دارد که اقدامات و خدمات مورد نیاز را دریافت کند. بیمار در بدو ورود به اورژانس، باید به قسمت تریاژ مراجعه کند. پس از بررسی و معاینات، سطح تریاژ او ارزیابی و مشخص می‌شود. سپس پزشک اورژانس او را ویزیت می‌کند. گاهی نیاز است برای آغاز روند درمان با پزشک متخصص مشورت شود و اقدامات لازم برای او شروع می‌شود. فاصله‌ی تریاژ تا ارائه‌ی خدمات درمانی یک استاندارد زمانی دارد که برای هر یک از سطوح متفاوت است. تأکید می‌کنم، این سیر زمانی از جانب وزارت بهداشت مشخص و تعیین شده است. ما و تمام مراکز درمانی موظفیم طبق استاندارد‌های تبیین‌شده عمل کنیم.

«در این دستورالعمل، ۵ سطح تریاژ مشخص شده است؛ هر چه سطحِ شاخص، عدد بالاتری را نشان دهد، فوریت رسیدگی پائین‌تر و زمان انتظار بالاتر می‌رود. این فرآیند ارائه‌ی خدمات در اورژانس است.

«نکته قابل توجه این است که همچنان که از اسمش مشخص است، «اورژانس» محل مراجعه بیماران دارای فوریت است (تصادفی، اورژانسی، قلبی و…)؛ لذا ممکن است در زمان حضور برخی بیماران با سطوح تریاژ بالاتر، چنین بیمارانی به اورژانس منتقل شوند و اولویت قطعا با بیماران اورژانسی است. ولی مجدد تاکید می‌گردد دو ‌پزشک به صورت مجزا در اورژانس و بخش سرپایی به امور بیماران رسیدگی می‌کنند.»

مدیر بیمارستان در مورد حضور پزشکان در اورژانس نیز توضیح می‌دهد: «در اورژانس بستری، پزشک طب اورژانس از ۸ صبح تا ۸ شب حضور دارد. پس از آن، از ۸ شب تا ۸ صبح نیز پزشک عمومی جایگزین پزشک طب اورژانس می‌شود و در این بخش خدمات اورژانس را ارائه می‌د‌هد. در بخش سرپایی نیز یک «پزشک اسکرین» حضور دارد (به غیر از پزشک اورژانس) که بیماران را معاینه و رسیدگی‌های مورد نیاز بیماران را انجام می‌دهد. لذا این دو بخش جداست: بخش اورژانس و ویزیت سرپایی.»

تزریقات سخت: از معطلی تا سوراخ‌سوراخ شدن

در مورد تزریقات، مدت زمان انتظار و نحوه‌ی انجام آن نیز انتقادات زیادی را دریافت کردیم. نسرین، خانمی ۳۸ساله و شاغل، به برخورد برخی از پرسنل انتقاد دارد: «پزشک متخصص برایم آمپولی تجویز کرده بود که هر ۱۲ ساعت باید تزریق می‌شد. ساعت ۱ نیمه‌شب وقتش بود. اصلا حال مساعدی نداشتم. جایی جز اورژانس بیمارستان آن ساعت از شب باز نبود‌. کلی غر شنیدم که جای دیگر ویزیت می‌شوید، اما تجویز و تزریقش را این وقت شب ما باید انجام دهیم!»

مریم، ۳۸ساله و مادر ۳ فرزند، هم نقد جالبی داشت: «پزشک برایم سرم تجویز کرده بود. گفتند برو آماده شو برایت وصل کنیم. پس از کلی معطلی پرستار آمد و آن کش مخصوص (گارو) را جوری به بازویم بست که مسلمان نشنود کافر نبیند! همان موقع او را صدا زدند. گویا تماسی داشت از بخشِ بستری. حس می‌کردم هر لحظه ممکن است دستم از بازو بخشکد و قطع شود! تا بیاید ۱۰ دقیقه‌ای طول کشید. وقتی برگشت انگار آمده بود طلب چندساله‌اش را وصول کند. زیر لب غر می‌زد، نمی‌دانم به کی! و دست مرا مورد عنایت قرار می‌داد. جای سالم به دستم نگذاشت تا رگ مناسب پیدا کند.»

فرزانه، مادر ۲۹ساله‌ی گراشی، نیز گویا دل پری دارد: «طفل ۲ ساله‌ام استفراغ پی‌درپی داشت. هیچ مطبی باز نبود. سراسیمه از ترس اینکه طی کم‌آبی شدید، بچه‌ام از دست برود، به اورژانس مراجعه کردم. تا پزشک او را ببیند ۳ بار دیگر بالا آورد. با گریه به پرستارانی که در ایستگاه پرستاری نشسته بودند التماس کردم کاری بکنند. یکی از آن‌ها گفت عزیزم کاری از دست ما بر نمی‌آید، منتظر باش دکتر ویزیتش کند. پرستارِ دیگر اما لحنش به آن نرمی نبود. با تندی گفت خانم بچه‌ات را ساکت کن برو بیرون بنشین تا نوبتت شود. فقط شما که نیستی. ما هم اینجا بیکار نیستیم! حالا بماند که پس از آن همه معطلی، دست بچه را سوراخ‌سوراخ کردند تا برایش سرم وصل کنند.»

تزریقات را به نیمه‌شب موکول نکنید

مهندس هادی‌پور، مدیر بیمارستان گراش، در پاسخ به این انتقادات می‌گوید: «هیچ پرستاری دوست ندارد به قول عزیزان، بدن بیمار را سوراخ سوراخ کند تا رگ را پیدا کند یا به اصطلاح تخصصی آن، لاین بگیرد. قطعاً می‌خواهند با اولین اقدام موفق شوند. اما قبول داریم گاهی بی‌تجربگی و عدم تمرکز پرستار و اغلب اوقات شرایط جسمی بیمار باعث این موضوع آزاردهنده است. اگر نوزاد یا کودک باشد باز پروسه رگ‌گیری سخت‌تر می‌شود.»

او در ادامه می‌گوید: «در بخش تزریقات بیمارستان گراش، از صبح تا ۱۲ نیمه‌شب این خدمات انجام‌ می‌شود و پس از آن نیز با توجه به عدم حضور نیرو، تزریقات در اورژانس و توسط پرسنل اورژانس صورت می‌گیرد. با توجه به اینکه برخی از همشهریان عزیز کارهای تزریقات خود را به شب و یا دیروقت موکول می‌کنند معمولاً با حجم ترافیک کاری مواجه هستیم. لذا عزیزان در این مواقع با توجه به تعدد مراجعه‌کنندگان و شلوغی بیمارستان می‌بایست صبور باشند و یا انجام تزریقات خود را زودتر انجام دهند.

«مورد داشته‌ایم نیمه‌شب برای تزریق آمپول تقویتی مراجعه کرده‌اند. کارشان با تأخیر انجام گیرد، می‌شود شکایت. کاش مردم درک کنند که اولویت رسیدگی و ارائه خدمات با بیماران بدحال و شرایط اورژانسی‌ است.

«تزریقات نیز در اورژانس قدیم انجام می‌شود. ما مکانی را کم داریم که خدمات سرپایی ارائه دهد. کلینیکی ۲۴ ساعته که در آن خدماتی را که از جانب مطب‌ها و مراکز خصوصی توصیه و نسخه شده است، نیز برای افراد ارائه کند. اما همین امر نیز مستلزم داشتن نیروی انسانی است که در سیستم دولتی مقرون به صرفه نیست. لذا اگر به بخش خصوصی واگذار شود خیلی کمک‌کننده است و مانع از معطّلی مراجعین می‌گردد.»

کم‌توجهی پرسنل و فاصله‌ی تعویض شیفت‌ها

فاطمه، خانمی ۳۵ساله، نیز از تجربه‌اش از تأخیر و تعلل در رسیدگی می‌گوید: «پس از تریاژ، پزشک اورژانس مرا دید. با متخصص هم تماس گرفتند. باید بستری می‌شدم. اما دقیقا حوالی تعویض شیفت بود. با حال نامساعد  یک ساعت بی هیچ اقدامی روی تخت اورژانس معطل بودم. چون نیم ساعت آخر شیفت همه خسته بودند. داشتند کارها و پرونده‌ها و گزارش‌ها را جمع و جور می‌کردند تا ببندند و بروند. نیم ساعت هم تیم تازه رسیده خودشان را گرم می‌کردند تا شیفت را تحویل بگیرند. پزشک متخصص رسید و شاهد بودم که خطاب به پرسنل شاکی بود چرا آزمایش‌ها و اقدامات لازم را تا آن لحظه انجام نداده‌اند!»

خانم نظری که به نمایندگی از پرسنل اورژانس در جلسه حضور دارد، می‌گوید: «ما در هر شیفت ۵ نفر حضور داریم. بیمار با سطح تریاژ ۱ اقدامات آنی لازم دارد که در این مواقع معمولاً هر ۵ نفرمان درگیر رسیدگی به او هستیم. پس مراجعین با سطح تریاژ بالاتر باید شرایط را درک کنند و به اولویت‌ها با صبوری‌شان احترام بگذارند.

«بیمار با سطح تریاژ ۴ یا ۵ تا یک ساعت هم می‌تواند و ممکن است منتظر بماند، چون اولویت ما بیمار با شرایط اضطراری و دارای فوریت بالاتر است. به ما اعتماد کنید. باور داشته باشید شرایط شما را درک می‌کنیم و بیشتر از همراهان و حتی شخص بیمار دغدغه‌ی بهبود اوضاع و شرایط بد او را داریم، چون خود را موظف و مسئول می‌دانیم و اگر خدای ناکرده این میان برای بیمار در اثر نقصان یا تأخیر رسیدگی مشکلی رخ دهد این ما هستیم که در مظان اتهام قرار داریم نه همراهان او. پس با تجمع و دخالت در فرآیند درمان، مانع ارائه‌ی خدمات به موقع و مناسب نشوید.»

انتقاد آخر: درک شرایط روحی همراهان

عاطفه ۲۶ساله، گراشی و مجرد، تجربه‌ای تلخ و دردآلود مطرح می‌کند که همان موضوعی است که مدت‌هاست ذهن شخص من را درگیر کرده است. عاطفه تعریف می‌کند: «جوان‌مان طی حادثه‌ای مصدوم و به اورژانس بیمارستان منتقل شد. اما متأسفانه به یک ساعت نکشید که همان‌جا از دست رفت. ما داغ دیده بودیم. پریشان و بی‌تاب. دو نفر از پرستارها با تندی و پرخاش ما را از اورژانس دور کردند. کاش ذره‌ای همدلی و درک داشتند. قسم خوردم دیگر پایم را به اورژانس نگذارم.»

در گزارش قبلی‌ام با موضوع اهدای عضو (اینجا) گفته شد که اعلام خبر مرگ مغزیِ بیماری که در بخش ICU بستری است، «باید» در آرامش و توسط روانشناس بالینی به خانواده بیمار صورت گیرد، با این که احتمالا بیمار مدتی را در این شرایط گذرانده و طبیعتاً اندک آمادگی ذهنی و روحی برای خانواده و اطرافیان حاصل شده است. اما آیا اعلام همین نوع خبرها در مورد فردی که بر اثر حادثه، سانحه یا هر مورد آنیِ دیگر در اورژانس اتفاق می‌افتد، این «باید» را شامل نمی‌شود؟ در حالی که شوک و ضربه‌ی روحی وارده‌ی آن به نظر می‌رسد شدید‌تر باشد.

مهندس هادی‌پور این انتقاد را می‌پذیرد: «ایده‌ی خوب و کارآمدی است. از آن استقبال می‌کنیم. البته که زمان‌بر است اما در لیست برنامه‌های آتی قرار می‌دهیم. احتمالاً بتوان از افراد با رشته‌ی تحصیلی روانشناسی تحت عنوان گذراندن طرح در این موقعیت استفاده کرد.»

ما پررنگ‌ترین خدمت در اورژانس منطقه را ارائه کرده‌ایم / بحران کمبود نیرو داریم

مهندس هادی‌پور، مدیر بیمارستان، هم ضمن ابراز همدلی با مراجعین، در مورد تلاش برای رفع نارضایتی‌ها این‌گونه پاسخ می‌دهد: «در حال حاضر پررنگ‌ترین و جدیدترین خدمت در اورژانس منطقه را بیمارستان ما فراهم کرده است که استخدام و حضور متخصص طبّ اورژانس است. تمام همّ و غم ما ارتقاء دادن سطح کیفی درمان در این مرکز است که با افتخار از آن بارها به عنوان قطب درمانی منطقه نام برده شده است.

«اما اکنون در این سیستم درمانی با معضل جدیِ کمبود نیرو در تیم پرستاری مواجهیم. بهتر است بگویم بحران کمبود نیرو! قشری که در شرایط کنونی، بیشترین فشار را تحمّل می‌‌کند همین قشر پرستاری‌ست که می‌توان گفت حداقل استاندارد‌های رایج و معمول هم در موردشان اجرا نمی‌شود.»

مدیر بیمارستان تنها به بخشی از فشارها به جامعه‌ی پرستاری اشاره می‌کند: «استاندارد کاری هر پرستار ۶ شیفت در هفته است. که اگر شب باشد، ۲ شیفت محسوب می‌گردد. اکثر پرستاران ما ۹ و گاهی ۱۰ شیفت در بیمارستان فعالیت دارند! پرسنلِ حاضر، اکثر اوقات باید اضافه‌کاری کنند تا این کمبود تا حدودی جبران شود. همین بار و فشار مضاعف، طبیعتاً عامل خستگی و کلافگی این کادر است. شغلی که نه تعطیلات می‌شناسد نه مناسبت‌های خاص و نه حتّی بحران و شرایط بد جوّی.

«البته که توقع مردم بجا و منطقی‌ است. بیمار به اورژانس مراجعه کرده که خدمات مورد نیاز را دریافت کند. اطّلاعی از شرایط سخت و فشاری را که پرستار متحمّل می‌شود ندارد. از این‌ که پرستار خانه و خانواده و کودک چندماهه‌اش را در شهری دیگر گذاشته و دارد با نهایت توان خود، شیفت‌های پی‌درپی را می‌گذراند تا پس از مدت‌ها ۲ روز را کنار فرزندش باشد، مطّلع نیست.»

لطفا در شرایط غیر ضروری به اورژانس مراجعه نکنید

مدیر بیمارستان درخواست خودش و پرسنل بیمارستان را چندباره تکرار می‌کند: «من به نمایندگی از تمامی پرسنلم از مردم انتظار و استدعا دارم در شرایط غیر ضروری به اورژانس مراجعه نکنند. تعامل سالم و شایسته بین مراجعین و کادر درمان درکی دوجانبه را می‌طلبد. متأسفانه چیزی که فشارِ کار را اکثر اوقات دو چندان می‌کند، برخورد‌ همراهان بیمار است. لطفاً هر بیمار یک یا حداکثر دو همراه داشته باشد. از تجمع در اورژانس و ورودی آن جدّاً اجتناب بفرمایید.»

می‌پرسم نظارت بر عملکرد و تعامل پرسنل اورژانس با بیمار و همراهان بر عهده‌ی چه کسی است؟

مهندس هادی‌پور، مدیر بیمارستان، سلسله‌مراتب نظارتی را اینگونه خلاصه می‌کند: «رییس و مدیر، مدیر خدمات پرستاری، سوپروایزر، مسئول بخش. کادر ما به مهارت‌های حرفه‌ای پرسنل با بیمار و همراهان و تعامل صحیح با ایشان اشراف کامل دارند. اصلاً یکی از واحدهای درسی بوده است که گذرانده‌‌اند. اما بحث تاب‌آوری پرسنل نیز مطرح است. تمامی مشکلات و فشارهایی که ذکر شد باعث تضعیف و تنزل تاب‌آوری می‌شود.»

کمبود نیرو، بخصوص نیروی بومی

کاملا مشخص است که مدیر بیمارستان چه دل پری دارد وقتی از کمبود نیرو بخصوص نیروی بومی صحبت می‌کند. هادی‌پور می‌گوید: «باز تأکید می‌کنم مشکل اصلی ما کمبود نیرو است. و چه بهتر که این نیرو بومی باشد. اگر من و شما دل‌مان برای شهرمان نسوزد نباید انتظار داشته باشیم شخصی از بیرون بیاید و به قدر و اندازه‌ی خودمان دلسوز و به فکر ارتقاء و پیشرفت‌مان باشد. ما پرستارهای کم‌نظیری در مجموعه داریم، ولی پرستاری که دور از شهر و خانه و زندگی‌اش در بیمارستان ما مشغول به کار است، فشار مضاعفی را تحمل می‌کند. در نتیجه باید حق بدهیم سطح تاب‌آوری پائین‌تری نسبت به نیروی بومی داشته باشد.

«متأسفانه پرسنل بومی ما اکثراً تحت تأثیر جامعه و خانواده تنها تا مدتی خدمت می‌کنند که طرح‌شان بگذرد و بالاجبار بگذارند و بروند! ما در گراش تعداد زیادی نیروی تحصیل‌کرده و با سطوح عالی در رشته‌های پرستاری و مامایی داریم که دست از کار کشیده‌ و در منزل نشسته‌اند. چرا؟! افرادی که در سطوح بالا تحصیل کرده‌اند. زحمت کشیده‌اند. مانند نهالی که کاشته شده، با تلاش فراوان درختی تنومند گشته و درست زمانی که زمان ثمر دادنش رسیده از ریشه جدا گشته و در گوشه‌‌ی خانه مانده است. کمترین ثمرش می‌تواند تسریع در حرکت چرخ‌دنده‌های سیستم درمان شهرمان باشد. کاش جامعه به این زاویه‌ی مهم قدری بیشتر دقت و توجه کند.»

راه ارتباطی پیامکی با مدیریت بیمارستان

در اواخر جلسه‌ی سه‌ساعته که تنها بخش کوتاهی از آن در این گزارش بازگو شد، مدیر بیمارستان تاکید می‌کند: «سیستم و کادر درمان در خدمت مردم است‌. تمام سعی ما ارتقای سطح کیفیت و رضایت‌مندی مراجعین است. در همین راستا با اهمال‌کاری یا تعلل پرسنل برخورد می‌شود. انتقادات، شکایات و پیشنهادات خود را به این شماره پیامک کنید. در کوتاه‌ترین زمان پیگیری‌های لازم انجام خواهد شد: ۰۹۱۷۱۸۰۶۰۳۰»

به ساعت نگاه می‌کنم. از وقت اداری گذشته است. جلسه تمام می‌شود. به نظر می‌رسد انتقال انتقادات مراجعین تاثیر مطلوبی داشته است. حرف‌های زیاد و مهمی مطرح شد که کاش در یک گزارش می‌شد همه‌ی آنها را انتقال داد.

چکیده‌ی «منشور حقوق بیمار» را پرینت گرفته و با خود به جلسه برده بودم. به دست هر نفر یکی از برگه‌ها می‌دهم. قصدم یادآوریِ حقوق مسلّم بیمارانی ‌است که خود انتخاب نکرده‌اند اینجا و در این شرایط سخت باشند. همه منشور به دست جلسه را ترک می‌کنند و آقای مدیر نیز با لبخند ‌می‌گوید: «این را به یادگار از جلسه نگه می‌دارم.»

من هم همدلی مدیر و پرسنل با منتقدان و حس و حال مثبتی را که از این جلسه گرفته‌ام به یادگار می‌برم. با خودم می‌گویم قطعا این آخرین گزارش ما از بیمارستان و کادر درمان نخواهد بود.

خروج از نسخه موبایل