گریشنا: در یکی از روزهای اردیبهشتی امسال حاج علیاکبر رایگان درگذشت. خاطرات ما از او با جدول گره خورده بود. نسل قدیمتر او را بیشتر میشناختند. میانسالها پسراناش حمید و مجید را به عنوان معلم قرآن و نوازنده ویولن میشناختند و جوانترها با او را از طریق نوههایش مثل سعید رایگان آشنا بودند.
نوروز هشتاد و هشت بود و صادق رحمانی در دفتر نشریه صحبتنو گراش با حاج علیاکبر گفتگو کرد. این گفتگو نیمه اول خرداد ۸۸ در شماره ۳۶ نشریه صحبتنو گراش منتشر شد. چهار سال بعد و در روزهایی حاج علیاکبر به خانههای سیاه جدول کوچ کرده است خواندن این مصاحبه خالی از لطف نیست.
صحبت نو: علی اکبر رایگان، فرزند غلامحسین متولد ۱۳۰۸ ، در حدود سال ۱۹۶۰ میلادی، حل کردن جدول را آغاز کرده است. او فقط جدول روزنامه کیهان را حل میکند و اظهار میدارد از طریق دوستی که الان در انگلستان زندگی میکند با این سرگرمی مفید آشنا شده است. هاشم آتشکار چون از من مطلعتر و باسوادتر بود، مرا در این کار کمک میکرد. رایگان میگوید: علاوه بر جدول مطالب دیگر و حوادث را هم میخواندم. الان هم علاقه به خواندن حوادث دارم.
او به گذشته باز میگردد و میگوید: سواد را از طریق کلاسهای مرحوم کربلایی سیف الله صالحی یاد گرفتم. او به ما فقط الفبا تعلیم میداد و چهار جزء اول قرآن که من پس از آن توانستم تمام قرآن را بخوانم. کل سیف الله به ما مشق هم میداد و با این که من کوچکتر از دیگر هم شاگردیها بودم، به من عنایت خاصی داشت و مرا مبصر کلاس کرده بودند. باغ او در مقابل درمانگاه فعلی قرار داشت و خیلی برای آموزش بچهها احترام قائل بود وقتی از او میپرسیم در طول چه مدتی جدول را حل میکند، میگوید: بستگی به سختی و آسانی جدول دارد. من معمولاً پس از شام و نهار و پس از اخبار ساعت ۹ شب، به سراغ جدول میروم و تا دو ساعت با آن مشغول هستم.
علی اکبر رایگان از سختی کار حل جدول نیز میگوید: گاهی یک کلمه آدم را خسته میکند، ولی وقتی آن را پیدا کردی، خیلی دلنشین و لذت بخش است. مثلا همین چند روز پیش کلمه «ملامت» آمده بود، اما هر چه فکر کردم، ذهنم یاری نمیداد، اما فکر کردم و به آیات قرآن کریم مراجعه کردم. حرف دوم «ث» بود. ناگهان این آیه قرآن یادم آمد: «لا تثریب الیوم علیکم.» در سوره یوسف، وقتی یعقوب به پسراش می گوید: امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست.»
او از اطلاعات امروزین، به ویژه سینمایی و هنری کمتر سر رشته دارد و آن را از مجید، فرزندش کمک میگیرد. به طور کلی جدول سرگرمی خوبی است به دلیل این که هم اطلاعات عمومی را زیاد میکند و هم سرگرمی سالمی است. او میگوید اگر در صحبت نو، جدول ساده و کوچکی طراحی شود، بد نیست. او باور دارد که جدول به گویش گراشی جواب لازم را نمیدهد باید عمومیت داشته باشد.
وقتی از او میپرسیم که آیا حاضر هستی با جوانان برای حل جدول مسابقه دهی میگوید: اطلاعات جوانان از من بیشتر است، ولی حاضرم با حاجی شامحمدی که ایشان استاد من هستند، مسابقه بدهم. حاجی که در اواسط گفت و گو به ما ملحق شده است، می گوید: من چشم خود را برای حل کردن جدول عمل کردهام. حاجی شاهمحمدی علاوه بر کیهان، تهران مصور، ترقی و خواندنیها را هم خوانده و جدولهایش را حل کرده است.
حاج علی اکبر رایگان، پیش از این در کویت بهترین زندگی را داشته است و با این که به راحتی میتوانست جدولهای مشکل را حل کند، اما به دلیل جنگ تحمیلی و تعطیل شدن فروشگاههای ساحلی در ایام جنگ ، دچار مشکل شد و طلبهای او وصول نشد و نتوانست در حل جدول زندگی موفق باشد. او برای وصول طلبهایش از جاشوان به بنادر گناوه و آبادان و لنگه و ریگ نیز رفته است و از بس مراجعه کرده است این شعر را هم برای او کوک کردهاند:
حاج علی اکبر اومده / با کیف و دفتر اومده / بندری ها فرار کنید / که حوزه از سر اومده / و منظور از حوزه ، حوزه سربازگیری بوده است.
او در پایان به جوانان توصیه می کند، برای سرگرمی و کسب اطلاعات عمومی جدول حل کنند و میگوید همین الان هم پای پیاده به مغازه آقای رضا ایزدی (نوردانش) برای دریافت کیهان میروم و به خانه برمیگردم همچنین گفتنی است که در جدول روزنامه کیهان، گراش، لار و اوز نیز به صورت معما و سؤال طراحی میشود. او آرزوی میکند جوانان بتوانند در زندگی موفق باشند و در حل جدول سخت روزگار پیروز.