هفتبرکه: یادداشتهای یکی از خوانندگان نهچندان پیگیر هفتبرکه که از اسم مستعار «دکتر الفبچه» استفاده میکند، با کمترین ویرایش در ستون «شارگ» منتشر میشود.
دکتر الفبچه:
«دکتر چو جورش میکشی نزدیک او دیگر مرو / من میروم؟ ای بیبصر؟ او میکشد قلاب را.» (بعدی شیرازی)
یکی از بزرگان اهل تر و تمیز، استاد ما در رشتهی مدیریت گلهای (به انگیسی Cowcow menagerie) بود. ایشان یک نظریهی مدیریتی داشت که به اعتقاد من باید در تمام دانشگاههای خارج و داخل تدریس شود. میگفت: مدیر جدید باید همچون یک فردی باشد که تازه وارد یک مکان عمومی شده است. او باید در اولین مرحله، از وضعیتی که مدیر قبلی به جای گذاشته ناله سر بدهد و روشنگری کند و خلقالله را آگاه نماید که این دیگر چه وضعیت خفقانآوری است. اما در این راه نباید پافشاری و تاکید زیادی کند، چون بالاخره آن وضعیت برای خودش هم آزاردهنده میشود. پس اقدام بعدی این است که خودش نیز شروع به تولید کند تا بر آن بیمدیریتی قبلی غلبه نماید. چون گفتهاند «هر کسی بوی مدیریتش برای خودش خوش است.»
حالا که بحث انتخابات گرم است و طبق مشاهدات میدانی بنده (و بر خلاف نظرسنجی هفتبرکهی گریشنا که مرضانه است) پیر و جوان برای مدیریت شهر دست به کمر صف کشیدهاند، این زمان را مناسب دیدم که این نظریهی مدیریتی را به رایگان در اختیار عموم قرار بدهم.
و در ادامه، برای کسانی که قابلیتهایی در خود احساس میکنند اما هنوز محل مناسبی برای مدیریت خود پیدا نکردهاند، چند تپهی مناسب را طبق تجربهی چندین ساله در سوابقهای کارشناسانه خودم به خدمت این دوستان معرفی میکنم:
یک: کلات. کلات از دیرباز محل مناسبی برای انواع و اقسام مدیریت بوده است؛ از مدیریت آبشاری گرفته تا پارکسازی. اولین پیشنهاد من به علاقهمندان به خدمت این است که از ظرفیت این تپهی نزدیک که در دسترس هم میباشد غافل نشوند. همنسلان ما یادشان هست که یک زمانی یک کاندیدای محترمی وعده داده بود کلات را از وسط شهر برمیدارد و میگذارد یک جای دیگر. ببینید گذشتگان ما چه دیدگاه کلانی داشتهاند؟ شما از چه میترسید؟
دو: تپهی بئر گال. این بر خلاف ظاهر فریبندهاش، برای مدیریت به لعنت خدا هم نمیارزد. اصلا شما بگو تپهای به این کوچکی را چرا و چطوری اینقدر تاریخی جلوه میدهید که چی بشود؟ این تپه اگر خیلی به درد بخورد، برای مدیریت سرپایی و سریع است، و برای مدیریت بلندمدت ارتفاع مناسبی ندارد.
سه: کوه سیاه. اما کوه سیاه یک تپهی بسیار مناسبی برای مدیریت کردن میباشد. پدر من از مرحوم پدرش شنیده بود که قرار است این کوه سولاخ شود و ما را به سرزمینهای خوش آب و علف آن سمت وصل کند. اگر هر کدام از کاندیداها از این کوه نسلاندرنسل شعارپرور غفلت کنند، مایهی حسرت بنده حقیر خواهد شد.
چهار: بال سرخ. و وای پرههای بال سرخ. های از تنگهی بال سرخ. برادران و خواهران. از ظرفیت این تپههای بال سرخ در هیچ انتخاباتی غافل نشوید. فقط کافی است به لیست کسانی که در این تپه مدیریتشان را اعمال کردهاند بنگرید تا به عرض بنده حقیر برسید. از بنده حقیر بشنوید و باور بفرمایید که اگر شما هم کمربند همت بگشایید و به مردم نشان بدهید که قصد چه مدیریتی در این تپهها دارید، عنوان سردار دوم برازنده شما خواهد بود.
امیدوارم که این رهنمودها به کار جوانان برومند شهرم در این انتخابات بیاید و بهتر از گذشتگان، هیچ تپهی مدیریتنشدهای را باقی نگذارند.
کوچک خدوم مردم
دکتر الفبچه
یادداشتهای دیگر دکتر الفبچه در ستون شارگ را در این صفحه بخوانید.