هفتبرکه – راحله بهادر: این روزها به دلیل همهگیری ویروس کرونا، بحث بر سر دوگانهی علم پزشکی و طب اسلامی-سنتی جان دوبارهای گرفته است. برای مقابله با ویروس ناشناختهای که هر روز اطلاعات جدیدی دربارهاش کشف و منتشر میشود، طرفداران هر دو جبهه نسخههایی برای تجویز دارند. از طرفی دیگر، بحث در مورد تفاوت بین طب اسلامی و طب سنتی، ارتباطشان با هم، گستردگی هر کدام و مورد تایید بودنشان نیز همواره وجود داشته است.
برای تهیهی گزارشی دربارهی این موضوع، نزدیک به دو سال پیش به سراغ فعالان در این دو حوزه رفتیم. حجتالاسلام اسکندری و حجتالاسلام هرمی، دو تن از مروجان طب اسلامی-سنتی در گراش؛ و دکتر عبدالرضا ایزدی و دکتر مرتضی فتحی، دو پزشک عمومی گراشی. این گزارش را اکنون به بهانهی همهگیری ویروس کرونا، بهروز کردهایم اما نقل قولها را بدون تغییر گذاشتهایم.
مخالفان و موافقان طب سنتی-اسلامی
ابتدا به سراغ مخالفان طب اسلامی رفتیم. پزشکانی که برای سلامتی بخشیدن به بیمار، سالها عمرشان را گذاشتهاند و مویی سفید کردهاند. دکتر ایزدی، رئیس نظام پزشکی گراش و پزشک عمومی، یکی از مخالفان سرسخت این موضوع است. دکتر ایزدی میگوید: «شخصا اعتقاد دارم چیزی به اسم طب اسلامی نداریم و وزارت بهداشت هم این را صریحا تایید کرده. فقها و اساتید حوزه هم وجود چنین چیزی را رد کردهاند اما این وسط یک عده با سوءاستفاده از نام ائمه و به نام دین، به حوزهی سلامت، که خطرناکترین حوزهی حیات انسان است ورود کردهاند و متاسفانه این مسئله ابعاد پیچیدهای پیدا کرده است. دکان زدهاند و از راههایی که نه علمی است و نه شرع اسلام با آن سازگار است، کلاشی میکنند.»
دکتر مرتضی فتحی، پزشک عمومی، هم با عدم تایید طب اسلامی میگوید: «بخشی از طب و درمان، توصیههای امامان و بخشی از فرهنگ خودِ ماست. طب سنتی موجود است، اما طب اسلامی نداریم. فرهنگ ایرانی-اسلامی است. در ده-پانزده سال اخیر، بخش زیادی از داروها که گیاهی است به شکل کارشناسی و مورد تایید وزارت بهداشت وارد بازار شده و خوب است و ما هم گاهی برای بیمار تجویز میکنیم و این طب سنتی است. اما باید توجه داشت که همین هم باید کارشناسی شده باشد که برای همه مفید نیست. مثلا جنسینگ که الان خیلی معروف شده یا شربت گل ختمی که برای یک نفر ممکن است خوب باشد و برای دیگری مضر. به طبع افراد بستگی دارد. کسی که تجویز میکند باید به فواید و مضرات آن کاملا واقف باشد.»
دو سال پیش، مدیر کل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت، دکتر محمود خدادوست، نیز وجود چیزی به نام طب اسلامی را رد و اظهار کرد این موضوع به هیچ وجه مورد تایید وزارت بهداشت نیست. بر اساس قانون اساسی نیز طبابت افراد غیر پزشک خلاف قانون است.
اما حجت الاسلام اسکندری، کارشناس طب اسلامی، که به گفتهی خودش اولین فردی است که طب اسلامی را در گراش معرفی کرده، نظر دیگری دارد. او میگوید: «وزارت بهداشت رویکرد منفعتطلبانه دارد؛ به خاطر طب غربی که منفعت زیادی به آنها میرسد، میگویند طب اسلامی وجود ندارد.» او با اشاره به بخشی از صحبتهای دکتر عبداللهی در همایش پیشگیری از سرطان در بهمن ماه هشتاد و پنج، میگوید: «مخاطب صحبتهای دکتر عبداللهی هم بنده بودم که گفتند برخی در لباس روحانی میآیند و از مردم کلاشی میکنند. من اولین فردی بودم که طب اسلامی را در گراش معرفی کردم.» در حالی که دکتر ایزدی مرجع قانونی برای تصمیم در مورد طب اسلامی را تنها وزارت بهداشت میداند، اسکندری با ارجاع به سخنان رهبری در مورد لزوم احیای طب اسلامی، معتقد است چیزی که فرمایش رهبری باشد، خودِ قانون است: «کل علمای ما، مراجع و در صدر همه مقام معظم رهبری گفتهاند دغدغهی اصلی من در این عصر طب اسلامی است. پزشکان محترم حداقل به بیانات مراجع توجه کنند.»
حجت الاسلام هرمی، یکی از فعالان طب اسلامی در گراش، در حوزه مشغول تدریس همین رشته است. او هم نظری مشابه حاج آقا اسکندری دارد. او فرمایش مقام معظم رهبری را فصلالخطاب میداند و میگوید: «اصول کلی نظام و برنامههای اقتصاد مقاومتی و اسناد بالادستی که از سوی رهبر انقلاب بیان شده، همان فراقانون است. متاسفانه ما چون در قانونگذاری پشتوانه نداریم و خلاء قانونی داریم، نمیتوانیم صحبت کنیم و فعلا قانون علیه ماست. اما وجود یازده هزار حدیث در طب اسلامی، و منابع اسلامی دیگر، و همچنین پانزده بند از بندهای اصول اقتصاد مقاومتی در مورد احیای طب اسلامی و سنتی، دلیل سندیت حرف ماست.» هر چند هرمی حرف زدنِ بیشتر را در شرایط کنونی مصلحت نمیداند.
حجتالاسلام اسکندری هم وجود احادیث و روایات بیشمار را پشتوانهی وجود این طب میداند و میگوید: «طب اسلامی صد در صد وجود دارد و یازده هزار روایت و حدیث، سندیت موجودیت طب اسلامی است. حالا از این یازده هزار روایت و حدیث بر فرض نُه هزار تا جعلی باشد؛ باقی چه؟! طب اسلامی وجود دارد، اما قبول داریم ایراداتی دارد.» اسکندری مشاور یکی از مغازههایی است که در گراش به فروش داروهای مرتبط با این طب مشغول است.
دکتر ایزدی در ادامه میگوید: «اینها عملا بدیهیات پزشکی را هم زیر سوال بردهاند، در حالیکه صلاحیت ندارند. مسائل قانونی و مورد تایید مراجع مثل پیوند عضو و واکسن را قبول ندارند. اینها تکلیفشان معلوم است و عدهای برای پول از مردم سوء استفاده میکنند.»
اسکندری هم با انتقاد شدید از وفور قطع انگشت و پا به دلیل دیابت و همچنین عوارض جبرانناپذیر شیمیدرمانی در درمان سرطان، طب اسلامی را درمان قطعی بسیاری از بیماریهایی میداند که به گفتهی او طب غربی از درمان آن عاجز است: «بارها گفتهایم بیمارانی که شما داشتهاید و درمانی نداشته، ما صد درصد درمان کردهایم و نمیآیند ببینند، چون منافعشان در خطر است. آیا قطع پای مردم علمی است، اما درمان در یک روز با پودر یا قرص غیر علمی است؟ اگر شک دارید که طب اسلامی میتواند هپاتیت یا سرطان را درمان کند، بیایید اثبات میکنیم. آزمایش کنید تا اثبات شود.»
در مورد برخی روشهای درمانی طب اسلامی و داروهای آن نیز حاج آقا اسکندری میگوید: «دارویی داریم به نام قرص جامع امام رضا (ع). خود امام رضا فرموده و حدیث آن هم هست. هشت گیاه در آن مخلوط وجود دارد، از زعفران گرفته تا فلفل سفید که با عسل مخلوط میشود و روش ترکیب و استفاده از آن هم دقیق فرمایش کرده. که برای بسیاری از امراض از سرفه تا فلج و عفونت مفید است. یا پودر امام کاظم (ع). میگویند باید علمی باشد. خب بسمالله! روی آن کار کنید. اگر شک دارید با آزمایشها، علمی یا غیرعلمی بودن آن را اثبات کنید.»
طب اسلامی یا طب سنتی یا طب اسلامی-سنتی؟
از سوی دیگر، ارتباط بین طب اسلامی و طب سنتی مطرح میشود. طب اسلامی و طب سنتی یکی نیست. در بسیاری موارد، فعالان این دو حوزه به طور همزمان از آن استفاده میکنند. یک پایی که در متافیزیک و اسرار ناشناخته است و پایی دیگر که به انواع و اقسام داروها و گیاهان وصل است. دکتر ایزدی در مورد طب سنتی میگوید: «بنده معتقدم طب مدرن امروز ادامهی طب سنتی است و طب سنتی الان دیگر تمام شده است. هرگونه فعالیت باید در چارچوب قانون باشد و در مورد ضایعات برگشتناپذیر برخی از این درمانهای سنتی به مردم آگاهی داده شود. من اسم طب سنتی را طب ایرانی میگذارم. افرادی مثل ابن سینا بسیار قابل احتراماند و امروز هم اگر تحت نظر پزشک متخصص باشد و دخالت در امور پزشکی نباشد، با مجوز و به صورت محدود، مانعی ندارد. الان دنیا در طب ایرانی خیلی جلو است و ما عقب افتادهایم در حالی که ایرانیان از دوران کهن در امر درمان سرآمد بودهاند. ذکر این نکته هم لازم است که طب سنتی جوابگوی تمام حوزهها نیست.»
دکتر فتحی نیز نظری مشابه دکتر ایزدی دارد. در صحبت هر دو، هم تاکید بر تفکیک طب اسلامی از طب سنتی است و هم تایید نکردن اولی. دکتر فتحی میگوید: «موافقم که طب سنتی مجموعهی تجربیات گذشتگان ایران، هند و اعراب است که در دوران قدیم به واسطهی روابط تجاری گسترش داشته و بعد چین هم به آن اضافه شده است. چیزی که باید روشن شود سوءاستفاده از آن و چیزی به نام طب اسلامی است که به دین ربط میدهند. در اینکه مزاجشناسی وجود دارد و مزاج گرم و سرد و حساسیتها در افراد مهم است، حرفی نیست. الان هم در اروپا تقریبا سهم طب مدرن و طب سنتی نصف نصف است. آنها خواص آن را میفهمند مثل بابونه که خیلی معروف است. طب سنتی پارامدیسین است اما درمان نیست.»
حجتالسلام اسکندری میگوید بین این دو ارتباط وجود دارد اما طب سنتی در واقع زیر شاخهی طب اسلامی است: «در طب سنتی بعضی کثیفات و نجاسات مثل فضلهی حیوان وجود دارد، اما طب اسلامی اینها را قبول ندارد. داروهای شفابخش و طیب و طاهر را قبول دارد.»
موارد درمان در طب اسلامی-سنتی
اما دلیل روی آوردن بسیاری از افراد به چیزی که پزشکان و صاحبان تخصص آن را قبول ندارند چیست؟ شاید دلیل آن، جدای از میزان علمی بودن و نبودنشان و هزینهی کمتر، فقط یک چیز است: جستجوی سلامتی. درد و تضعیفِ سلامتی آنقدر رنجآور و سخت است که فرد بیمار برای بهبود به هر سویی که کورسویی از امید به سلامتی باشد، خواهد رفت.
پیشتر گفته شد که دکتر ایزدی هرگونه صلاحیت فعالان طب اسلامی را برای درمان بیمار رد میکند. او در مورد یکی از مراجعین خود که برای درمان به طب اسلامی متوسل شده، توضیحاتی میدهد: «خانمی را که سرطان سینه داشت، به شیراز ارجاع دادیم و آنجا بعد از طی چند جلسه شیمی درمانی، از اطرافیانش شنیده بود که به قم برود و آنجا طب اسلامی معجزه میکند. این خانم بعد از استفاده از داروهای عجیب و غریب و طی یک دورهی درمانی با وضعیتی بسیار بد و نگرانکنندهتر از قبل، به پزشک خودش مراجعه میکند و پزشک حتی حاضر نبود به دلیل درمان خودسرانه و غیر علمی و بدون مشاوره با وی، ایشان را مجدد قبول کند. عوارض زیادی که بخشی از آنها جبرانناپذیر بودند برای این خانم به وجود آمد.»
حجتالاسلام اسکندری در زمان تهیهی این گزارش در قم است و گفتگوی ما تلفنی است. او از چند باری که به گراش آمده و مراجعینش میگوید: «آنطور که ما فهمیدیم استقبال مردم خوب بود. خودِ همین دکترها آمار بگیرند و ببینند مردم چند درصد راضی هستند. درصد خوبشدهها بالا بود. البته بیست تا سی درصد از درمان عاجز بودیم اما یک سری از بیماریها درمانشان صددرصد بود اما دکترها حاضر نیستند قبول کنند. جلسه یا کنفرانس بگذارند و ما هم شرکت میکنیم و نظرخواهی مردمی کنند. اما چون منافعشان در خطر است، این کار را نخواهند کرد.» از سوی دیگر، حجتالاسلام هرمی نیز معتقد است: «ما درمان نمیکنیم؛ بیماران درمان میشوند.»
در شرایط کنونی، شاید اگر طب اسلامی و طب سنتی (و ترکیب اینها که حتی در نامگذاری هم مورد نزاع اصحاب آن است) در علم پزشکی و در ابتدا با استفاده از روشهای آزمایشی انجام شود، بهترین گزینه باشد. به نظر میآید حرف مخالفان طب اسلامی هم همین است: که اول باید از فیلتر آزمایش و تحقیقات علمی گذشت، بعد دست به درمان زد. اگر چه یکی از فعالان این حوزه که در شهر به تازگی به شهرت رسیده است میگوید: «با وجود یازده هزار حدیث از ائمه، برای ما حرف فلان مسئول اصلا اهمیتی ندارد.»
حاج آقا اسکندری نیز پزشکان طب غربی را به مناظره دعوت میکند: «وسط بیایند و روی آن کار کنیم. البته هر کس نباید به صرف اینکه چند تا کلاس رفته طب اسلامی کند. مطالعه کنند، بحث کنند و در حضور رسانهها و مردم مناظره میکنیم. اما مساله این است که آنها ما را در حد و اندازهی خودشان نمیبینند؛ همین دکتر عبداللهی که متخصص سرطان است بیاید و ما از طریق احادیث و هم علمی برایشان اثبات خواهیم کرد. بارها هم دکترها را دعوت کردهایم اما نمیآیند. اگر شما راستگو هستید، بفرمایید مناظره. تا الان نمیدانستند اما الان میدانند مثلا برای قطع پا درمان وجود دارد.»
حاجآقا اسکندری همنظر با حاج آقا هرمی میگوید: «ما طب اسلامی را راه میاندازیم و انقلابی در این طب وجود دارد. طب مدرن به نام درمان، مواد مخدر در قرصها تجویز میکند. پنهان هم نیست و در داروخانهها به وفور یافت میشود و همه عوارض کشنده دارند. دکترها میگویند ما نمیخواهیم به مردم ضرر برسد. ما هم دقیقا همین را میگوییم اما به روش خودمان. هدف طب اسلامی این است که از استعمار یهود و غرب که بر درمان و دارو در مملکت اسلامی سیطره دارند رها شویم.»
حجتالاسلام هرمی هم میگوید: «طب اسلامی با این حرفها از میدان به در نخواهد شد و ما ادامه میدهیم.» و معتقد است «مردم نهایتا خودشان انتخاب میکنند».
سوءظن و نگرانی مردم نسبت به وفور داروها و مواد شیمیایی در مواد غذایی، صرف هزینههای زیاد در درمان پزشکی مدرن و در بسیاری موارد نتیجه نگرفتن، باعث گسترش طب اسلامی یا طب سنتی شده است. دکتر فتحی میگوید: «بسیاری از این افراد معتقدند داروی گیاهی اگر سودی نداشته باشد، پس ضرری هم ندارد». آنچه ضروری به نظر میآید بالا بردن سطح آگاهی مردم است. علمیتر برخورد کردن مردم و استفاده از مشاورهی پزشک حداقل میتواند عوارض را –اگر وجود داشته باشد- کم کند یا از خطر پیشگیری کند.
طب سنتی – اسلامی و علم پزشکی تا به امروز: مطالعه موردی کووید-۱۹
مروری کوتاه و کلی بر بروز یک مورد گسترده از یک بیماری که زندگی عادی را در تمام دنیا برای ماهها متوقف کرد، این فرصت را فراهم کرد تا بار دیگر رویارویی دو سوی این بحث را دقیقتر بررسی کنیم. از همان ابتدای شیوع کرونا در ایران، تقابل طب اسلامی-سنتی و پزشکی دوباره خبرساز شد. اما ناشناخته بودن ابعاد بیماری کووید-۱۹ کفه را باز هم به سمت علم پزشکی سنگین کرد.
در آغاز شناسایی این ویروس در چین توسط پزشک جوانی به نام لی ون لیانگ که در مورد این ویروسِ نوظهور هشدار داد، تا شناسایی تدریجی علائم بیماری توسط متخصصان در سرتاسر دنیا و اخیرا تایید و تجویز دو دارو در آمریکا و اروپا برای موارد وخیمِ بیماری، نشان داد علم پزشکی بیش از آنکه بخواهد بر تئوریهای روی کاغذ تکیه کند و نسخهای بپیچد، با تحقیق و بررسی مداوم و عملی بیماران و شرایط وابسته به آن که بسیار زمانبر است، در مسیر علمی و مستند به پیش میرود. بر طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی WHO از زمان شیوع این همهگیری، نزدیک به هشتاد گروه تحقیقاتی و آزمایشگاهی در سرتاسر جهان در تلاش برای ساختن داروی موثرتر و واکسن این بیماری هستند و این عزم پزشکی برای کنترل و توقف یک همهگیری در جهان، در تاریخ این علم بیسابقه است. البته میتوان گفت درهمتنیدگی بحث انسانی و نجات بیماران و خسارتهای شدید اقتصادی به کشورهای جهان، محرک اصلی این تلاش گسترده است و حتی دولتها را برای پشتیبانی از این تلاشها مصمم کرده است. تاکنون نیز خبرهایی از آزمایش موفقیتآمیز دو نوع واکسن در مراحل اولیه در چین و دانشگاه اکسفورد انگلستان منتشر شده که البته به گفتهی همین پژوهشگران، هنوز راه درازی تا کشف واکسن باقی مانده است و همه چیز در مرحلهی آزمون و خطا قرار دارد.
اگر بخواهیم بحث درمان و مراقبتِ این بیماری را نیز به این فهرست اضافه کنیم، دست علم پزشکی پر است. ماهها گذشت و از ابتدا پزشکان و پرستاران سربازانِ جنگی شدند که آمار تلفات آن از نیم میلیون نفر گذشته و البته آمار بهبودیافتگان رقمی چند برابر تلفات آن است. جان باختن صدها پرستار و پزشک در سرتاسر دنیا بر اثر ابتلا به این ویروس و مبتلا شدن بسیاری دیگر از کادر درمان، سنگ محک واقعی و راستیآزماییِ دوبارهای برای جبههی علم پزشکی است. اکنون نیز پزشکان توصیه میکنند کمهزینهترین و موثرترین راه برای کنترل این بیماری استفاده از ماسک و شستشوی مکرر دستها است و این دستآورد ارزان و عملی به خصوص برای کشورهای فقیر، موهبت بزرگی است تا بتوانند موارد ابتلا را کاهش دهند.
از سوی دیگر، طب اسلامی-سنتی از همان ابتدا بدون در نظر گرفتن نوظهور بودن این بیماری و عدم آگاهی کافی از منبع انتشار آن و چگونگی رفتار ویروس در بدن انسان، که حتی برای علم پزشکی با مشاهدات علمی و تدریجی پیش رفت، نسخههای متعددی تجویز کرد. در بحث عملیِ مقابله با این بیماری، به یاد میآوریم که از همان آغاز استفاده از روغن بنفشه و خوردن مواد غذایی با طبع گرم که تجویز طب سنتی یا اسلامی بود در شبکههای اجتماعی و گروههای مجازی دستبهدست شد. اما گسترش سریع بیماری در دنیا و تغییر علائم بیماری نشان داد این ویروس از آنچه در ابتدا تصور میشد خطرناکتر است و طب اسلامی-سنتی با فقدان بزرگی به نام تحقیق و پژوهش روبهرو است و خوشبینی سادهانگارانه برای مقابله با این بیماری، به درمان و حتی کنترل و پیشگیری از آن کمکی نکرد. بههمپیوستگیِ زنجیرهی پیشگیری، کنترل، تحقیق و درمان نشان میدهد طب سنتی و اسلامی در نسل جدید خود حلقههای گمشدهی بسیاری دارد. حتی اگر اهمیت منافع اقتصادی در علم پزشکی که موافقان طب سنتی و اسلامی آن را مذمت میکنند را کنار بگذاریم؛ همین حلقههای خالی تحقیق بر مبنای مستندات و بهروزرسانی منابع و دستآوردهای درمانی در این طب کافی است تا قدرت عملی آن مورد تردید جدی قرار بگیرد.