هفتبرکه – گریشنا: فراغت تابستانی و فاصلهگذاری اجتماعی، فرصت و بهانهای برای انجام کار هنری در خانه است. آرزو، دختر احمدخان اقتداری، از این فرصت برای ساختن مجسمهای از پدر سود برده است. در کنار مجسمهسازی، او آبرنگ و پاستل را برای خلق صحنههایی از طبیعت و انسانها به کار گرفته است. در ستون گالری گریشنا، به آثار فرهنگی و هنری آرزو اقتداری میپردازیم.
آرزو چهارمین و آخرین فرزند احمدخان بعد از افشین، امید و میترا است. او خودش را اینطور معرفی میکند: «من در رشتهی زبان و ادبیات ایتالیایی در کشور ایتالیا، شهر ونیز به سال ۱۹۹۴ میلادی فارغالتحصیل شدم و به ایران بازگشتم. به مدت ۲۸ سال مشغول تدریس زبان و ادبیات ایتالیایی در دانشگاه تهران بودم و سپس فقط در دانشگاه آزاد اسلامی به تدریس ادامه دادم. بعد از ۲۸ سال، به علت خستگی و کسالت، تقاضای بازنشستگی کردم.»
اما دل آرزو اقتداری جای دیگری میتپید: «حقیقتا علاقهی قلبی من رشته طراحی و نقاشی بود و متاسفانه در ایتالیا به علت مشکلات مالی و… موفق به تحصیل در این زمینه نشدم. ولی از کودکی دست به طراحی و نقاشی داشتم و کلاسهای گوناگون میرفتم و نزد اساتید مختلفی هنر آموختم، مثل استاد ایوب امدادیان که استاد دانشکدهی هنرهای زیبا بودند و اکنون ساکن فرانسه هستند.»
او میگوید هنوز هم دست از آموختن نکشیده است: «من در تمام این سالها همیشه نزد خود به کار طراحی و نقاشی پرداختم. اکنون از سال ۱۳۹۳ شمسی در پاساژ قائم در میدان تجریش هنرجوی طراحی و نقاشی هستم. استاد نقاشی من خانم نسیم کیوانکیا هستند که بسیار نقاش خوب و قابلی هستند. و من نزد ایشان آبرنگ و طراحی و سیاهقلم و پرداز و مدادرنگی و پاستل کار میکنم.»
آرزو از عشق جدیدش، مجسمهسازی، نیز با شوق صحبت میکند: «یک سال و نیم است که مجسمهسازی را هم در پاساژ قائم شروع کردهام نزد استاد پارتین باستان. ابتدا با خمیر و بعد با گل مجسمهسازی کردهام. چهرهی پدرم استاد احمدخان را نیز ساختهام. این مجسمه قالبگیری شده با سنگ فشرده سپید است. باشد که با کار هنری-فرهنگی، ادامهدهندهی راه پدر عزیز و نازنینم باشم.»
آرزو اقتداری دربارهی سبک کارهایش میگوید: «سبک کار من چه در نقاشی و چه در مجسمهسازی، رئال است، یعنی بازتاب واقعیت. شبیهسازی و رئال کار میکنم. هم در آبرنگها و هم طراحی و هم مداد رنگی. استادهای من هر دو شبیهساز هستند.»
اما نقاشی و مجسمهسازی تنها حیطههای فعالیت فرهنگی هنری آرزو اقتداری نیست. او در ادبیات و ترجمه ادبی هم کارهای منتشرشدهای دارد: «من در زمان تدریس در دانشگاه، مقداری کار ترجمه نیز انجام دادهام و پایاننامهی خود را به ترجمهی هزار بیت از دیوان کبیر یا دیوان شمس مولانا محمد جلال الدین رومی بلخی اختصاص دادم با تجزیه و تحلیلی در اشعارش. کتابهای چاپ شدهی من به شرح زیر است: ۱- «گزیدهی هزار بیت از دیوان کبیر مولانا و ترجمهی آن به ایتالیایی»؛ ۲- ترجمهی کتاب «ابر آلودگی و آقای پالومار» از داستاننویس معاصر ایتالیایی، ایتالو کالوینو؛ ۳- ترجمهی رمان «اقیانوس-دریا» از نویسندهی معاصر ایتالیایی، الساندرو بریکو؛ ۴- ترجمهی «افسانهی هزار و نهصد» از الساندرو بریکو.»
همراه با این شرح احوال، او عکسهایی از نقاشیها و طراحیها و تعدادی از مجسمهها با گل را برایمان ارسال میکند، که در ادامه میبینید.