نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

فقر پشت در است، صدایش را بشنویم

هفت‌برکه – گریشنا: ۲۵مهر (۱۶ اکتبر) روز جهانی ریشه کنی فقر است، در کنار گزارش‌هایی مانند گزارش از سلطان‌آباد یا گزارش از محله پاقلعه گراش، از دکتر ابراهیم مهرابی خواستیم که در مورد ریشه‌های فقر و خطر افزایش شکاف طبقاتی در گراش بنویسد. 

ابراهیم مهرابی: در جوامع برخوردار و هوشمند، گرچه بین اقشار مختلف مردم، پدیده دوقطبی شدن وجود دارد، اما نظام بیمه، تامین اجتماعی و نیز حمایت‌های مستقیم دولت‌ها، عرصه را بر تهیدستان چندان سخت نمی‌کند. در جوامع پریشان و رها، هم جامعه به شدت دوقطبی شده است و هم تهیدستان در تدارک حداقلِ معیشت، ناتوان بوده و هر روز بر تعدادشان افزوده شده است. متخصصین امر، دلایل متعددی را برای این پدیده  ذکر کرده‌اند که علاقه‌مندان می‌توانند به آن مراجعه کنند.

۷ عامل دو قطبی شدن گراش

در گراش در دو دهه اخیر، پدیده دوقطبی شدنِ مردم با شدت هرچه تمام‌تر رخ داده و باعث بروز مشکلات اجتماعی، روحی، روانی و … زیادی شده است. برخی از عواملی که در ایجاد و  تشدید روند دوقطبی شدن جامعه گراش دخیل‌اند عبارتند از:

۱- ضعف در مدیریت سرمایه‌های متمولین: مدیران مرتبط استانی و شهرستانی در جهت‌دهی مناسبِ دارایی مردم به سمتِ تولید، کارآفرینی و اشتغال، ناکارآمد بوده‌اند. گرچه گراش طبق آمارهای ارایه شده از طرف مسئولین، رتبه اول کاهش بیکاری در استان فارس را دارد ولی واقعیت میدانی جامعه با این ادعا همخوانی ندارد. دلیل این تناقض، فقر فزاینده و بیکاری بخش عظیمی از نیروی کار است، آفتاب آمد دلیل آفتاب!

۲- نبود زیرساخت‌های لازم برای اشتغال پایدار: تمایل سرمایه‌داران گراشی در چهار دهه گذشته برای ایجاد واحدهای تولیدی، چندان با موفقیت همراه نبوده است. امروزه تعدادی از واحدهای احداثی تعطیل شده‌اند و آن دسته که هنوز فعال هستند، با سختی و مشقت همراه شده‌اند و در آینده‌ای نزدیک در صورت بی‌تفاوتی مسئولین، همین واحدهای فعال نیز در معرض تعطیلی هستند.

۳-تمایل پولدارها برای خرید زمین و خانه و رهاسازی آن: به دلیل نوسانات شدید در بازار پول و سرمایه، سرمایه‌داران برای حفظ ارزش دارایی خود زمین، خانه و… را خریده، رهاکرده و در زمان مناسب با چند برابر قیمت به فروش می‌رسانند؛ در نتیجه جوانی که در ابتدای راه سخت زندگی قرار دارد، از پس خرید خانه و زمین بر نمی‌آید و گروه گروه به لشکر فقرای شهر افزوده می‌شوند. ناگفته نماند، فقیر، در تعریف جدید، کسی نیست که درآمد ندارد، بلکه افرادی که سطح درآمدشان با هزینه‌های معمول زندگی‌شان همسانی ندارد نیز فقیر قلمداد می‌شوند؛ چه بسا کسی خانه و ماشین داشته باشد، اما از رفاه حداقلی در حوزه خوراک، پوشاک، بهداشت، آموزش و‌… برخوردار نباشد.

۴- کاهش حس نوع‌دوستی : در کنار رشد فقر، میل به تکاثر به شدت افزایش یافته است و متاسفانه شمارش اعداد و ارقام ریالی در پایان هرماه از سود سپرده‌های خود، مشغله برخی از افراد متمول شده است. چه بسا این جماعت، کمک اندکی نیز به دیگران بکنند اما این کار علاوه بر القاء  تحقیر، اشتغالی را به همراه نداشته است. البته نباید ناسپاسی کرد و از خدمات عام المنفعه برخی از متمولین شهر غافل ماند؛ در جای خود باید به نحو شایسته از این گروه قدردانی شود.

۵-  کاهش شدید ارزش پول ملی: وقتی ارزش واحد پول ملی کاهش یافت، طبقات اجتماعی به سمت پایین‌تر لیز می‌خورند. مثلا قشر متوسط جامعه، فقیر, فقیر و فقیر می‌شود.

۶- تلاش برای همانندسازی: متاسفانه صفت زشت چشم و هم‌چشمی، آتش مهلکی را به خرمن آرامش خانواده‌ها انداخته است و با تراشیدن هزینه‌های گزاف، خود را در سراشیبی قرض و وام قرار می‌دهند و تقریبا پس از هر مراسم ازدواج، مسافرت، فوت و… بر فقر خانواده‌ها افزوده می‌شود! 

۷- شغل‌های با درآمد بالا:  برخی از افراد با ورود به شغل‌هایی مانند مدواخ‌فروشی و… در مدتی کوتاه به سرمایه‌های هنگفتی رسیده‌اند. برخی از این افراد در حکم اطفال ثروتمندی هستند که نمی‌فهمند با سرمایه بادآورده خود چه کار کنند! افزایش ارزش ارزهای خارجی نیز به انباشت سرمایه‌های برخی از این افراد کمک کرده و دوقطبی شدن را تشدید کرده است.

۷ راه حل برای کاهش فقر در گراش

امروزه بر خلاف گذشته، محلات گراش دارای هویت اقتصادی شده‌اند، لذا ما در حال تجربه و مشاهده محلات فقیرنشین و غنی‌نشین هستیم، حاشیه‌نشینی در حال وقوع است و در آینده‌ای نه چندان دور، ارزش و اعتبار خانواده‌ها به محل سکونتشان گره می‌خورد. اگر فکری اساسی نشود، این نقیصه اجتماعی خود باعث بروز مشکلات و بزه‌های متنوع دیگری خواهد شد؛ همچنان که در شهرهای بزرگی مثل تهران، مشهد، شیراز و… شاهد آن هستیم.

راه حل:

۱-  ایجاد مراکز و بنگاه‌های اقتصادی و تولیدی: این مراکز می‌تواند به اشتغال پایدار و ارتقاء سطح برخورداری منجر شود.

۲-  آموزش عمومی برای کاهش هزینه‌های بی‌ثمر در ازدواج، زیارت، فوتی و…

۳- نذر اشتغال:‌ سوق دادن بخشی از کمک‌های موسسات خیریه به سمت مهارت‌آموزی و ایجاد اشتغال. آمار خانواده‌های تحت پوشش موسسات خیریه آنقدر زیاد است که مصلحتا تعداد آن را در اینجا ذکر نمی‌کنم ولی بسیار نگران‌کننده است. یقینا باید غیرت هر گراشی در مقابل این آمار، به خود بیاید و چاره‌اندیشی کند، اکثر مسئولین هرچند در کاهش این آلام دستی تکان می‌دهند، اما گویا متوجه نیستند که باید به آب و آتش بزنند تا مساله عمیق‌تر و بغرنج‌تر از این که هست نگردد.

۴- ارایه تسهیلات اداری در ایجاد مراکز اقتصادی: هرنوع بنیادی که به اشتغال پایدار کمک می‌کند مانند پروژه گراش‌مال، گراش‌لند و مراکز مشابه می‌تواند در اشتغال بخشی از جامعه موثر باشد. کاری که فرمانداران فراشبند و لار برای پروژه پرورش شتر قطری‌ها انجام داده و می‌دهند و لامردی‌ها در بخش صنعت در برنامه دارند، می‌توانست در گراش نیز اجرا شود.

۵- نقش رسانه‌ها:  تریبون‌داران، وعاظ، کانال‌های مجازی، نشریات و… به صورت دایم درباره فقر و راه‌حل های کاهش آن، به مردم و مسئولین یادآوری کنند تا شاید با این تکرار رسانه‌ای اولویت این موضوع از یاد برده نشود.

۶- ایجاد صندوق خیریه حمایت از اشتغال برای حمایت از بنگاه‌های موجود و ایجاد بنگاه‌های جدید

۷- تعیین استراتژی معطوف به هدف در انتخابات پیش رو: پیشنهاد می‌گردد کاندیدایی عَلَم شود و یا به کسی رای داده شود که اولا طرح و برنامه عملیاتی برای ایجاد اشتغال داشته باشد؛ ثانیا برنامه‌های پیشنهادی‌اش، امکان اجرا داشته باشد. امروزه به جز نفت و صمت، وزارتخانه دیگری توان اشتغالزایی در منطقه ما را ندارد.

امید است کاخ‌نشینانِ خودی به برادران کوخ‌نشینِ خود رحمی کنند تا گراش مانند گذشته، همچنان در سخاوت و همیاری زبانزد عام بماند.

 

خروج از نسخه موبایل