نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

گزارش اختصاصی گریشنا: روز خوب دختران آزادی

هفت‌برکه – گریشنا: ۱۸ مهرماه بیش از آن که به خاطر سومین برد پرگل تاریخ تیم ملی فوتبال در یادها بماند، به دلیل حضور زنان در ورزشگاه آزادی تاریخ‌ساز شد. حضور زنان در آزادی چه برای موافقان چه برای مخالفان یک اتفاق مهم بود. افسانه نادرپور در گریشنا این روز را برای گراشی‌ها روایت می‌کند.

افسانه نادرپور: ‎همه چیز از چند ماه پیش مشخص شده بود. بازی با کامبوج در مقدماتی جام جهانی باید با حضور زنان و با بلیت‌فروشی برگزار می‌شد و اگر تردیدی در این تصمیم بود، منجر به تعلیق فدراسیون فوتبال ایران می‌شد.

در حالی که زنان آماده خرید بلیت نبودند، ‎سایت فروش بلیت فدراسیون بدون هیچ اطلاع قبلی از ساعت ده شب تا ده صبح با در نظر گرفتن دو جایگاه A6 و A7 برای بانوان شروع به فروش بلیت کرد. تا ساعت هفت صبح، هر دو جایگاه پر شده بود. ‎این در حالی بود که سیل عظیمی از بانوان صبح از این اتفاق باخبر شدند. اما مرغ فدراسیون یک پا داشت تا سهم بانوان از ورزشگاه ۱۰۰هزار نفری، در روزی که مردان هم از این بازی استقبال نکردند، فقط ۴ هزار صندلی باشد.

موافق‌ها و مخالف‌ها و خیلی موافق‌ها

بحث‌هایی که چهل سال ادامه دارد، ‎از عصر همان روز بلیت فروشی تکرار شد. مانند بسیاری رویدادهای اجتماعی دیگر، موافق‌ها و مخالف‌ها بر سر درست یا غلط بودن این تصمیم شروع به بحث و مجادله کردند. سر دیگر این داستان رشته‌ توییت‌هایی با مضامین جوک و دست انداختن بود که حتی گاهی خود زنان هم با این طنزها همراهی می‌کردند و می‌خندیدند.

رفته‌رفته و با نزدیک‌تر شدن به روز مسابقه، همه چیز شکل جدی‌تری به‌خودش گرفت. باید قبول می‌کردیم که بالاخره قرار است این اتفاق در کشورمان بیافتد. پس توییت‌‌جوک‌ها جای خودش را به پیام‌های آموزشی برای بانوان داد. ‎اینفوگرافیک‌هایی برای آموزش بانوان ساخته می‌شد و دست به دست می‌گشت. ‎بانوان چگونه خودشان را به درب شرقی ورزشگاه آزادی برسانند؟ ‎چه اقلامی را نباید همراه خود بیاورند؟ ‎نحوه‌ی شعار دادن‌ها و غیره که همه و همه نشان از آن بود که یک اتحاد دارد شکل می‌گیرد، یک اتحاد بزرگ.

همه با هم در ون

در ‎روز مسابقه، ‎خبرها حاکی از آن بود که ابتدا زنان وارد ورزشگاه خواهند شد و سپس آقایان. باید خودمان را زودتر به ورزشگاه می‌رساندیم. درب ورزشگاه از ساعت ۱۳:۱۵ باز شده بود. ‎در ایستگاه‌های مترو و اتوبوس نزدیک به مجموعه ورزشی آزادی تاکسی و ون‌هایی بود که رایگان بانوان را تا درب ورزشگاه می‌رساندند. ‎همه از حضور زنان صحبت می‌کردند. ‎انگار همه دست به دست هم داده بودند تا این اتفاق به بهترین شکل ممکن بیافتد. ‎از مردمی که با صورت خوشحال دختران و حتی زنان مسن ذوق می‌کردند و در پیاده‌رو و هرجا که آن‌ها را می‌دیدند، تبریک می‌گفتند و با احترام آن‌ها را راهی می‌کردند.

گروه‌های کوچک در کنار هم، ‎دختر کوچکی با مادرش، ‎دو زن میان‌سال، ‎و دو مادر و دختر دیگر، پدر، مادر و فرزند ‎مسافران ونی بودند که من را به سمت آزادی می‌برد.

به سمت تونل آزادی 

‎در کنار درب شرقی افرادی بودند که QR بلیت چاپ شده را چک می‌کردند و اجازه ورود صادر می‌شد. ‎فردی آن طرف‌تر در بلندگو همان‌طور که در پایین بلیت‌ها هم نوشته بود بر حفظ حجاب تاکید می‌کرد و از کسانی که بلیت نداشتند درخواست می‌کرد به خانه برگردند.

‎چند متر که مسیر را طی می‌کردی با خواهش و راهنمایی بانوانِ مسئول و سربازان به پذیرایی هندوانه، شربت و آب توسط موکب علی بن موسی الرضا در عمود ٧٠٧ دعوت می‌شدی.  ‎پس از آن، سوار بر اتوبوس و چک کردن مجدد QR بلیت‌ها به ورودی جایگاه مورد نظر هدایت می‌شدی.

‎برای آخرین‌بار در کنار گیت بلیت را چک می‌کردند و بعد از عبور از گیت توسط بانوان نیروی انتظامی بازرسی و به سمت تونل آزادی حرکت می‌کردی.

همه چیز خوب بود

‎هنوز بازی شروع نشده بود که مشخص شد تعداد صندلی‌ها کم است، در واقع بسیاری از افراد هم بدون بلیت و با کارت ملی وارد شده بودند. پس جایگاه پشت دروازه به جایگاه زنان اضافه شد.

 اگر در آنجا سرت را می‌چرخاندی، چند رنگ خودنمایی می‌کرد. زنان نیروی انتظامی با رنگ سبز و ستاره‌هایی بر روی آستین، حفاظت فیزیکی و حراست مجموعه آزادی با پوشش سبزرنگ اما با روبانی بزرگ بر گردن از شرح وظایف، کاور نارنجی لیدرها، روپوش‌ها و جلیقه سبز هم‌یار هوادار. ‎تمام این افراد با خوشرویی هرچه تمام‌تر از بانوان استقبال و آنها را راهنمایی می‌کردند.

بازی با خوش‌آمدگویی گوینده ورزشگاه شروع شد و ما با ۱۴ گل کامبوج را راهی کردیم. اما اوج لذت این مسابقه، احترام بازیکنان و کاپیتان مسعود شجاعی به بانوان بود که همه را جمع کرد و به سمت جایگاه بانوان آمدند و از حضورشان تشکر کردند.

اگر بخواهم در یک جمله ۱۸ مهرماه در آزادی را توصیف کنم: ‎همه چیز خوب بود. ‎پیر و جوان و کودک و خردسال همه در کنار هم بودیم.

خروج از نسخه موبایل