هفتبرکه: امروز ۱۷ مرداد روز خبرنگار نامیده شده است. یادداشت دکتر ابراهیم مهرابی به مناسبت این روز را بخوانید.
دکتر ابراهیم مهرابی:
به نام خدا
اِنّا سَنُلقی علیک قولا ثقیلا (مزمل ۵)
ما بر تو حقیقتی سترگ را بر میافکنیم!
جهان بشری به مثابه کُرهای پرآشوب است که اتمسفر آن خبر است. گَرد و غبار خبر، این کره را تیره و تار کرده، به طوری که تشخیص سَره از ناسره بسیار سخت شده است. خبر، چه راست و چه دروغ، در «ساختِ» هویتِ آدمی موثر افتاده است.
امروزه هر کسی (یا گروهی) که در تولید و انتشار خبر و مالکیت رسانه موفقتر باشد، دامنه سیطرهاش بر ذهن و ضمیر انسانهای دیگر بیشتر و به تبع آن، قدرت استعمار و استخدام دیگران و نیز درآمد و سیطره اقتصادیاش بیشتر خواهد شد. خبر، همچنان که عفریت فقر را به پرواز در می آورد، بُراقِ غنا را نیز خوب میتازد و میراند! خبر آنقدر مهم شده است که کسب خبر (اینجا یعنی رانت خبری و اطلاعاتی) نیز موجبِ کسب سرمایههای آنچنانی میشود. این یک در بلاد ما، کارکرد فوقالعادهای داشته است به نحوی که با اتصال به کُرِ خبر، کوخ برخی کاخ، کوزهی خیلی از افراد، اقیانوس و دوچرخهی عدهای، پورشه شده است! خبر و دارایی، دو مولفهای هستند که در زیستنهادِ کنونی، عاملِ نیرومندی و مانایی شده است. چه زیبا از حُسنِ اتفاق، در کشور ما، مرداد*ماه(ماهِ مانایی)، فصل و ماه خبرنگار نامیده شده است!
بیشک بنگاههای خبرسازی و خبرپراکنی بیشترین نقش در تحریک ملتها را دارند؛ به نحوی که گاه از کاهی، کوه و گاهی از کوه، کاهی را میسازند؛ گاهی با سانسور و سکوت، امر مهمی را کماهمیت جلوه میدهند و گاهی امری مهم را بیاهمیت جلوه میدهند! گاهی با شانتاژ ، امر موهومی را واقعی و گاه با شامورتیبازی، امری واقعی را موهوم معرفی میکنند! عجب معرکهبازاری شده است بازارِ خبر! امروزه جنگ و صلح نیز نه براساس واقعیتها و ضرورتها، بلکه بر اساس خبرسازیها و خبررسانیهای هوشمند شکل میگیرد.
افسرانِ این رویکردهای دوگانه، همانا خبرنگاران هستند. لذا باید پذیرفت که در جایگاه حساسی همچون پل صراطِ مشهور قرار دارند. در گذر از این پل، خبرنگاران همه از یک طایفه نیستند، آنان یا اهل نانند و یا اهل جان! برخی خبرنگاران از سرِ نیاز و وابستگی، خود را فروخته و نان میخورند و بعضی دیگر از سرِ تعهد، خون میخورند و جان میدهند. تبارِ گروه اول، شیطانی و جنسِ طیفِ دوم، رحمانی است. خبرنگار شیطانی، کارش مدح و تعظیم و خبرنگار رحمانی، کارش نقد و تصحیح است. آن یک به جهنم راه میگشاید و این یک به جنت!
در کشور ما در نسبت با برخی بنگاههای جهانی، خبرنگاری از رونق و رمق کمتری برخوردار است. اما با همه تنگناها، گاهی اوقات، رحمانیون موفق به ایجاد موجهای سینوسی سیایی و اجتماعی بالنده شدهاند و صد البته تاوانش را نیز دادهاند. در سرزمین زیبای ما، خبرنگار مادِح، رها است اما خبرنگارِ آزادمنش و رها، قلم و گردنِ خود را زیرِ تیغِ گیوتین میبیند! گیوتینِ خواست مردم و الزامات حکومتی، به نحوی که اگر جانب یکی را رها کنند به دام و بلایی مبتلا میشوند که بسی مردافکن است. معمولا اگر به آهنگِ حکومت برقصند، از چشم و دل مردم میافتند و اگر به ساز و نازِ مردم برقصند، مغضوب حکومت واقع میشوند! هم از این روی است که من دوست دارم کارِ خبرنگاریِ مسئولانه را کاری سخت بنامم. لذا لازم است حق سختی کار را بگیرند و زودتر از موعد بازنشسته شوند.
در شهر ما اما کار خبرنگاری بسی سختتر و طاقتفرساتر از اطراف و اکناف شده است، چرا که سفلهترینها، بدترین و زشتترین سخنها را نثارشان میکنند و آنان نیز مجبورند در برابر این تهاجم جاهلانه، یا سکوت کنند و یا به سلام و صلوات پاسخ دهند! (و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما / فرقان ، ۶۳). این شرایط روحی و روانی، خبرنگار را دچار پیری زودرس میکند؛ تصور کنید حالتی که یک خبرنگار در آن واقع میشود، وقتی میداند چیزی درست است ولی نمیتواند راستش را بگوید و از طرف دیگر میداند چیزی درست نیست اما باید بگوید که درست است! این تردیدِ ذهنی و تعلیقِ شخصیتی، کشندهترین حالت برای یک انسان آزادمنش از جمله یک خبرنگار بامسئولیت است.
روز خبرنگار را به تمامی خبرنگارانِ بامسئولیت و آزادمنش خصوصا خبرنگاران همشهری، تبریک و تهنیت عرض میکنم. امید است اَمُردادی (نامیرا= جاویدان) بمانید و باد خزانِ فرودستان، سروِ وجودتان را مکدر نسازد!
ابراهیم مهرابی
۱۴ مرداد ۹۸
___
* ا+ مرداد = نا+ میرا=جاوانه