هفت برکه (گریشنا): از شغلم لذت نمیبرم هر چند آن را دوست دارم و درآمد آن هر چقدر کم، زندگیام را میگذراند اما رتبهی شغلی من در سطح جامعه بالا نیست. من فقط یک کارگر سادهام. این جملهای است که ممکن است ذهن خیلی از کارگران را به خود مشغول کند.
کارگران در طیف وسیعی از شغلها فعالیت دارند اما در گراش اسم کارگر که میآید اولین گزینهای که به ذهن میرسد، کارگران ساختمانی است. این شد که ما نیز در روز کارگر به سراغ چند استاد کار ساختمانی رفتیم تا پای حرفهای آنها بنشینیم.
به ما میگویند عمله
رضا، ۴۲ ساله است و ۳۰ سال سابقهی کار دارد. او کارگران ساختمانی را به دو دسته تقسیم میکند و میگوید:«کارگران ساختمانی دو دسته هستند کارگرانی که روزمزد کار میکنند و کارگرانی که به صورت قراردادی،(کنترات) کار میکنند. اما فرق این دو، آن است که کارگران قراردادی برای انجام کاری که به آنها محول میشود قبل از شروع کار با صاحب کار در مورد دستمزد به توافق میرسند و بدون قید و شرط و محدودیت ساعت کار، کار را انجام و یا تحویل میدهند اما کارگران روز مزد باید طبق قانون کار روزانه تا زمان اتمام کار از ساعت ۶ صبح تا ساعت ۲ یعنی ۸ ساعت، کار کنند و حقوق تعیینشدهی آنها به صورت روزانه در حال حاضر ۷۰ هزار تومان است.»
سخت کوشی، لباسهای ساده و خاکی، حرف زدن و رفتارهای بدون تعارف از ویژگیهای اغلب کارگران است. مشخص نیست سرچشمهی نوع نگاه مردم به کارگران از کجا آب میخورد اما من به هر کارگری که رسیدم و از نوع نگاه مردم به شغل او پرسیدم، پاسخ داد:«کارگر، کارگر است. مردم کارگر را به چشم کارگر میبینند و زیاد برای او اهمیت قائل نمیشوند.» مهدی ۴۴ ساله است و ۲۵ سال سابقه کار دارد. او این سوال را اینطور جواب میدهد:«حتی زمان هم در بهتر شدن نوع دید مردم نسبت به کارگران کاری از پیش نبرد. و من فکر میکنم نوع نگاه مردم بدتر شده است که بهتر نشده. اما من به شغل خودم میبالم. دستم پیش کسی دراز نیست و نانم را از دسترنج خودم میخورم.»
مرتضی ۳۲ ساله با ۱۵ سال سابقه کار میگوید:«هر کسی نمیتواند کارگر باشد. کارگری فوت و فن خودش را دارد. چندین ساعت به صورت متوالی انجام کارهای سنگین بدنی، هم تن سالم میخواهد هم سختکوشی و اراده، راحتطلبان از پس این کار برنمیآیند. هر کسی قادر به تحمل داغی تیرچه در تابستان و سردی آن در زمستان نیست. گاهی مردم با گفتن کلماتی مثل عمله یا جملات دیگر یا حتی با رفتارهایشان ما را تحقیر میکنند اما چه اهمیتی دارد؟ وقتی من از کاری که میکنم راضیام و امکان پیشرفت در آن را نیز میبینم اگر من کارم را خوب انجام دهم میتوانم استاد کار باشم و به حقوقهای بالاتر برسم.»
ایرانیها و افغانستانیها
از رضا که استادکار بنایی است میپرسم برای انتخاب کارگران، انتخابش کارگر ایرانی است یا افغانستانی؟ میگوید:«من به عنوان استاد کار ترجیح میدهم کارگر ایرانی را استخدام کنم اگر نبود کارگر افغانستانی. چون اولا پول گیر ایرانی و هموطن خودم میآید. دوم ارز از کشور بیرون نمیرود. اما مردم گراش معمولا کارگر افغانستانی را ترجیح میدهند. نه به خاطر این که فکر میکنند کارشان از کار ایرانی بهتر است به خاطر این که فکر میکنند کار را زودتر تحویل میدهند و سرعتشان زیاد است.»
رضا در ادامه کار کارگران ایرانی و افغانستانی را با هم مقایسه میکنم و نظرش را این طور بیان میکند:«کارگر افغانستانی زیاد کار روزمزد انجام نمیدهد و بیشتر کارهای کنتراتی را میپذیرد و خیلی سریع کار را تمام میکند. البته با کم شدن ارزش پولی کشور بیشتر افغانستانیها از کشور خارج شدهاند، اینهایی که ماندند هم بیشتر با خانوادهاند و مجبور هستند که بمانند. همین کم شدن تعداد کارگران افغانستانی هم باعث شده که کمتر به حرف باشند. کار و استاد کار زیاد است و کارگر کم همین موضوع باعث شده که بعضی از کارگران زیاد از استاد کاران حرفشنوی نداشته باشند. ایرانی کار را تمیز به صاحبکار تحویل میدهد. مثلا اگر در عین کار سیمان روی زمین ریخته شد کارگر گراشی و ایرانی آن را تمیز میکند و تحویل صاحب کار میدهد اما افغانستانی زیاد توجهای به این بخش ندارد و فقط کارش را انجام میدهد.»
مهدی از نحوهی انتخاب کارگران در گراش میگوید:«کارگران معمولا سرفلکهی شهرداری جمع میشوند تا صاحب کار یا استاد کار سروقتشان برود. عدهای که معروفتر هستند هم از طریق تماس تلفنی سفارش کار میگیرند. معمولا کارگران گراشی سرفلکه نمینشینند آنهایی که سر فلکه هستند بیشتر کارگران شهرهای دیگر ایران و افغانستانیها هستند. بعضی از کارگران نیز با استادکارها قرارداد میبندند به این صورت که هر زمان که استاد کار، کاری را تحویل بگیرد آنها به عنوان زیرگروه آن استاد کار، کار را شروع میکنند و معمولا این کارگران بیشتر وقتها سرکار هستند و کار دارند.»
مرتضی با اشاره به این که کار یا تحویل استاد کار داده میشود یا مهندس میگوید:«استادکارها به صورت روزمرد و متری و زیربنایی کار را تحویل میگیرند. یعنی کار را از شالوده شروع میکند و تا سقف و انجام فرش و سیمان میرساند و تحویل صاحب کار میدهد. کار استادکارها متری ۸۰ تا ۸۵ هزار تومان است. کار پیمانکاری نیز بیشتر دست مهندس است. مهندسها کار برمیدارند و میگویند، انتخاب استاد کار و کارگر با خودم اما آنها متری ۱۲۰، ۱۳۰ تومان محاسبه میکنند و با صاحب کار قرارداد میبندند مثلا تا اتمام کار به ازای هر یک میلیون خرج، ده درصد بردارند.مثلا اگر بالا بردن خانهای صد میلیون خرج داشته باشد، ۱۰ میلیون گیر مهندس میآید.»
کارگران نیز برای پیشرفت در کارشان باید مهارتشان را افزایش و به روز کنند. رضا میگوید:«کار ساختمانی هم مثل تمام کارها با گذشت زمان یک سری تغییرات دارد. مثلا قبلا بادگیر و برکه میساختند اما حالا چیزهای دیگری جای آن را گرفته است. الان کسی به شکل قدیم کار نمیکند. قدیم من و پدرم خیلی بر اساس متر و سانت کار نمیکردیم و ۱ الی ۲ سانت کم و زیاد در اجرای کار زیاد مهم نبود اما حالا همه چیز دقیق است. مثلا از شلنگ تراز استفاده میشود یا مترهایی است که لیزری هستند و سانت به سانت دقیق و حساب شده کار انجام میشود. البته معمولا مهندسها از دستگاههای پیشرفتهتر استفاده میکنند. اگر کارگر خودش را به روز کند روی پیشرفت کارش تاثیر زیادی دارد.»
خانه نفس میکشد
مهدی در ادامهی صحبت رضا با بیان این که به جز آمدن دستگاههای پیشرفته و جدید نوع سازه و مصالح نیز تغییر کرده است، میگوید:«قبلا بیشتر خانهها با چوب و مئر ساخته میشد بعد به تیرآهن و آجر و گچ تغییر پیدا کرد و الان بیشتر یا تیرچه بلوک است یا تیرچه با فوم یا هم کاملا بتون است. البته از سقف کاذب هم زیاد استفاده میشود الان حمام و دستشویی بیشتر ساختمانها سقف کاذب است. سقف کاذب از لحاظ امنیت خیلی ضعیف است اما همین که مد شد مردم بیشتر ترجیح میدهند از آن استفاده کنند. خانههایی که با خشت و شُل در زمان قدیم ساخته میشدند، تابستان خنک بود و زمستان گرم و این خاصیت خود آن مصالح بود. اما حالا زیبایی و تجمل حرف اول را میزند.»
او ادامه میدهد:«چند روز پیش رفتم مسکن مهر طلاب را دیدم بیشتر ساختمانها ترک خورده بود. دلیل آن، این است که در ساخت ساختمانها عجله دارند. ساختمان مثل انسان نفس میکشد،ترکهای توی ساختمان بیشتر مال نفس زدن ساختمان است. ساخت ساختمان باید مرحله به مرحله و منظم پیش برود مثلا پی که گذاشته شد باید صبر کنند خشک شود دیوار که گذاشته شد باید صبر کنند ولی معمولا کار با عجله پیش میرود و خانه مثل نوزادی میشود که نمیتواند بار زیادی را تحمل کند و این موضوع از امنیت کار میکاهد.»
هیچ کدام از این سه استاد کاری که با آنها صحبت کردیم بیمه نبودند دلیل آنها این بود که از عهدهی پرداخت هزینهی ماهیانه آن برنمیآیند. اژدری، مسئول ادارهی کاریابی گراش میگوید:«بیمه تامین اجتماعی شکلهای مختلفی دارد مثلا بیمه کارگران ساختمان، بیمه زنان خانه دار، بیمه رانندگان، بیمه کارفرما و بیمه کارگر و…فرق بین بیمه کارگر و کارفرما در این است که در بیمه کارگر اگر کارگری بیمه تامین اجتماعی باشد و بعد از مدتی بیکار شد. بیمه برای افراد بیکار تا سقف زمانی خاصی مثلا شش ماهه حقوقی را واریز میکند اما بیمه افراد کارفرما شامل بیمه بیکاری نمیشود و کارفرمایان معمولا تمایلی برای بیمه کردن کارگران نیز نشان نمیدهند زیرا که باید بخشی از آن را خودشان پرداخت کنند مثلا امسال هزینه بیمه کارگر ۵۵۰ هزار تومان است. کارفرمایی که حقوق کارگرش ۶۰۰هزار تومان است چطور راضی میشود ۵۵۰ هزار تومان هزینهی بیمه را بدهد؟ با وجود کار پرریسک و پرخطر کارگران ساختمانی معمولا به خاطر هزینهی ماهیانهی که باید به بیمه بپردازند خودشان را بیمه نمیکنند. اما کارگران در دیگران مشاغل برای بیمه شدن اشتیاق بیشتری نشان میدهند.»
این آخرین جملهای بود که مرتضی گفت:«من یک کارگر سادهام و به آن افتخار میکنم و امیدوارم روزی دیدگاه مردم نیز به کارگران عوض شود.»