هفتبرکه – گریشنا: در ادامه واکنشها به امضای طوماری در لار علیه شهرستان شدن اوز (خبر در گریشنا)، محسن مهرابی، فعال فرهنگی و اجتماعی گراش، نیز در یادداشتی که برای گریشنا فرستاده است، این اقدام را با واژهی «خودکامگی» توصیف کرده و برای مقابله با این دیدگاه، راهکار فرستادن یک نماینده غیر لاری به مجلس را پیشنهاد داده است.
محسن مهرابی: خبری که چند روز قبل و پس از نماز جمعه شهر لار در سایتهای خبری منطقه پیچید، دست کم برای افرادی که اخبار و اوضاع تغییر و تحولات در منطقه را پیگیر هستند، بسیار عجیب بود: «طومار علیه شهرستان شدن اوز»، آن هم در شرایطی که تغییر و تحول خاصی در منطقه رخ نداده و اساسا بحث تقسیمات کشوری به دلیل حساسیت بالای آن و مخصوصا پس از اتفاقات رخ داده در کازرون، در اوضاع کنونی کمتر مطرح خواهد شد. از طرفی هم تقسیمات کشوری یک قانون مشخص است. اگر بخشی، الزامات و مقدمات ارتقاء را دارد، طبق همان قانون میتواند ارتقاء یابد.
اما سوال و ابهام شکل گرفته چیزی فراتر از این و ریشه در یک کلمه دارد: «خودکامگی»!
چند سال قبل و در روزگاری که دولت دهم سال اول خود را به نیمه رسانده و درست در زمانی که کشور کمی از آشوبهای ۸۸ فاصله گرفته بود، در روز ۱۱ بهمن ماه ۱۳۸۸ خروجی جلسه هیات دولت وقت با یک مصوبه تقسیمات کشوری همراه شد: ارتقاء بخش گراش فارس به شهرستان با بخش های مرکزی، اوز و بیرم. خبری که چیزی فراتر از یک بمب را در منطقه منفجر کرد و صبح روز ۱۲ بهمن ماه همان سال و چند ساعت بعد از اعلام این مصوبه، شهر لار شاهد آشوب و اعتراضات گسترده مردم علیه این مصوبه قانونی هیات دولت بود و این تجمعات تا چندین روز بعد نیز ادامه داشت و نهایتا با دخالتهای رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی و با متوقف شدن روند الحاق اوز و بیرم به گراش، غائله پایان یافت. از آن روز به بعد کمتر کسی راجع به اتفاقا آن زمان صحبتی مطرح می کند و یا تحلیلی مینویسد و در واقع موضوع مسکوت ماند.
جدای از اینکه اجرای کامل مصوبه هیات دولت در خصوص تقسیمات کشوری خواسته به حق مردم گراش میباشد و این موضوع باید به صورت جدی مطرح و پیگیری شود، اما در روز تحریر این یادداشت فاصله ای قریب به یک سال تا انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره یازدهم باقی مانده و بهتر است کمی بیشتر راجع به این اتفاق پراهمیت نوشته شود.
اتفاقات سال ۸۸ لار و اعتراضات گسترده به ارتقاء گراش و البته این خبر اخیر جمعآوری طومار، سندهای واضح و آشکاری است به ادعای خودکامگی لار. واقعیتی که سالهاست تمامی شهرها و بخشهای منطقه را رنج داده و همیشه این منطقه بوده که در برابر پیشرفت خود، سدی بزرگ به نام لار را می بیند. اگر تصویر منتشر شده از طومار نماز جمعه این هفته لار را مشاهده کنید، به نامهای جالبی میرسید: دفتر امام جمعه، شورای شهر و شهرستان، رییس اصناف، رییس حوزه علمیه و تعدادی از مردم و شهروندان لاری. این معنایی جز همسویی مردم و مسئولین لار در جهت جلوگیری از رسیدن مردم دیگر نقاط این شهرستان به حق قانونی خود ندارد.
با توجه به جایگاه سیاسی بالای نماینده مجلس و اثرگذاری مستقیم مقام نمایندگی در تخصیص و تقسیم عادلانه اعتبارات دولتی و اختیارات نماینده در جهت انجام امور مختلف، به نظر میآید انتخاب نماینده مجلس در این حوزه انتخابیه از مسائل برجسته و مهم در عرصه سیاست محلی میباشد.
اما با فرضیه کاندیدای لاری/غیر لاری و با تحلیل آمار رای مردم در انتخابات گذشته که جعفرپور ۵۰ درصد رای خود را از غیر از شهر لار (بخش های لار مرکزی، اوز، بیرم، بنارویه، جویم، شهرستان خنج و…) به دست آورده و اقبال نسبی مردم منطقه به کاندیدای لاری، ایراد کار را نه در برخورد مسئولین و مردم لار، بلکه باید در رای مردم و عملکرد بزرگان و افراد تاثیرگذار در صحنه سیاست دانست. آنها تاکنون نتوانستهاند در منطقه به وحدت رویه و اتفاق نظر بر یک کاندیدا برسند و این چنددستگی که ما در هر دوره شاهد چندین کاندیدا در سطح منطقه و هرکدام با تعداد معدودی رای هستیم، بیشتر ما را به یاد سیاست معروف «تفرقه بیانداز و حکومت کن» میاندازد. اما این با با این فرمول: «کاندیدا بساز و رای بیاور.»
تمامی این سطور تحریر شد تا این نکته را مطرح کنم؛ مردم شریف شهرها و روستاهای لارستان، گراش و خنج، اگر میخواهید در برابر پیشرفت و رسیدن به خواستههای به حق خود، سدی بزرگ را که پیشرفت دیگران را منوط به پیشرفت خود میداند و تحمل پیشرفت شما برایش سخت است از پیش رو بردارید، از امروز باید به فکر انتخابات و رسیدن به اتفاق نظر و وحدت در آرا باشید. طومارها نوشته میشوند، کارشکنیها انجام میشود، اگر ارتقاء یافتید تجمعات شکل میگیرد؛ اما این تصمیمگیری و اتحاد مردم منطقه در انتخابات است که میتواند اصلیترین ابزار ارتباط با نهادهای حاکمیتی و تصمیمساز را در جهت منافع خود و یا در جهت سنگاندازی در مسیر پیشرفت خود به کار گیرد.
تصمیم شما را آیندگان قضاوت خواهند کرد و اگر امروز با تصمیمات نابجا زمینه پیشرفت و آبادانی شهر و روستای خود را نابود ساخته، پاسخگویی به آیندگان سخت و دشوار خواهد بود.