هفتبرکه – امیرحسین نوبهار: دوست شاعری داشتم که میگفت: «مهم است که شاعر با چه زبانی بیاندیشید تا شعری بسراید، چرا که بهترین شعر آن است که به زبان مادری شاعر سروده شده است!» و بعد منظومه «حیدربابایا سلام» را مثال میزد که از ماندگارترین آثار استاد محمدحسین شهریار است.
این سوال که اچمی زبان است یا گویش بماند برای اهل فن تا دربارهاش نظر بدهند. هرچه که هست، اچمی با لهجه گراشی برای ما تنها نوع سخن گفتن نیست؛ بلکه ما با آن تفکر میکنیم. اندیشه و ادبیات نیز به عنوان دو محصول تفکر ما با زبان مادریمان به حساب میآید.
حماسه عاشورا و داستان شهادت سیدالشهداء بخش مهمیاز ادبیات ماست. گواه این مهم، اشعار شیدای گراشی است. بخش مهمی از سرودههای شیدا به عنوان شاخصترین شاعر کلاسیک گراش، دربارهی حوادث عاشورا است. امروز هم بسیاری از شاعران همشهری، مضمون عاشورایی را رها نکردهاند و بخش مهمی از شعر امروز گراش در مدح اهل بیت(ع) به خصوص امام حسین علیه السلام است؛ چنان که عمدهی مداحیهای ماه محرم در گراش، از سرودههای مداحان و شعرای شهر است.
شعرای گراشی اما به جز شعر فارسی، عرصهی دیگری از شعر را هم گشودهاند که میتوان آن را شعر گراشی خواند. مجموعهی شعر «انار و بادگیر» استاد صادق رحمانی که میتوان از آن به عنوان آغازگر شعر گراشی یاد کرد و یا شعرهای علی سپهر، مصطفی خورشیدی و مصطفی کارگر، و به عنوان نمونههای جدیدتر، عاشقانههای زیبایی مثل «یَک رِز که بَرو اُنت» یعقوب فیروزی یا «شاوِ تاریک» که توسط هنرمندان گراشی تبدیل به موسیقی هم شدهاست بخشهایی از این ادبیات هستند. اما میتوان گفت شورانگیزترین و عمومیترین این سرودهها، مداحیهای گراشیست، مداحیهایی که بیشتر مردم، بخصوص نسل جوان، با آن مانوس است.
شاید در نگاه اول، این گونه از ادبیات مانند دیگر آثار تلقی شود، اما چند نکته اساسی موجب تمایز مداحی گراشی از بقیه مداحیها میشود. اول اینکه رواج مداحی گراشی موجب غنای ادبی زبان و فرهنگ ما میشود. دوم، بومی بودن اندیشهای است که بنیاد شعر قرار گرفته، یعنی مضمون چنان در تفکر شاعر نهادینه شده تا زبان مادریاش را که با آن میاندیشد، وسیلهی اظهار احساسش قرار دهد. دیگر عاملی که این نوع از مداحی را ارزشمند کرده، شاخص شدن عزاداریهای گراشی است. این نوحهها موجب شده که عزاداریهای شهر یک نوع خاصّیت و ویژگی پیدا کند تا آن حس استثنایی محرم را در عزادار امام حسین علیه السلام به وجود بیاورد که برایش هیچ کجا حال و هوای محرم گراش را نداشته باشد. و مهمترین نکته اینکه این اشعار بازتابی از هویت مردم گراش است. به عبارتی، مداحیهای گراشی سندی است از عشق و دلدادگی مردم گراش به اهل بیت علیهم السلام.
به خاطر دارم چند سال پیش در جلسه انجمن شاعران و نویسندگان گراش، از یکی از شعرای توانمند عاشورایی هممنطقهای سوال شد که چرا به زبان مادری شعر عاشورایی نمیسراید. او در پاسخ به این سوال اظهار کرد: زبان ما آن حس لازم را ندارد و امروزه بیشتر دستمایهی طنز قرار گرفته است! شاید حس آن شاعر دربارهی زبان ما چندان هم بیراه نباشد، اما اختصاصا دربارهی گراشی نمیتوان این گزاره را تایید کرد؛ چرا که سرودههای گراشی بیش از مضامین طنز شامل مداحیهای ماندگار است؛ نوحههایی مانند «نَنَه جوُنم« و «عزیزِ دلُم، لالا بُکو» احمدرضا تاجبخش؛ یا «دَسِ حیدر کِه شوبَس» از مصطفی خورشیدی یا نوحههای امیرحمزه مهرابی گواه این مهم است.
امسال هم مانند چند سال اخیر، اشعار گراشی زیبایی در هیئتها خوانده شد که شاید در سالهای آینده بخشی از مداحیهای ماندگار محرم گراش شود. از این جهت به نهادهای متصدی دولتی و غیر دولتی فرهنگ در گراش پیشنهاد میشود با جمع آوری، ثبت و انتشار این اشعار، موجبات حمایت از این آثار را فراهم کنند.