هفتبرکه – گریشنا: «از حرف تا عمل مسئولین فاصله زیاد است.» این گلایه از زبان هر کسی تقریبا عادی است و جای تعجب زیادی ندارد. اما شنیدن این جمله از زبان حاج رضا فدایی، خیری که تاکنون چندین سرمایهگذاری و فعالیت عامالمنفعه برای گراش انجام داده است، سنگین است. او با گفتن این حرف، تایید میکند که حدود یک ماه است که عملیات احداث پارک فدایی در خیابان شاهد را به خاطر سنگاندازی مسئولین شهرستان متوقف کرده است. او ادامهی این کار، و همچنین احداث همراهسرای بیمارستان امیرالمومنین علی(ع) گراش را، مشروط به همکاری مسئولین کرده است.
خود حاج رضا هم از این ابراز تعجب میکند که با وجود این همه کمک به نیروی انتظامی (از جمله ساخت اداره راهنمایی و رانندگی و کمک به ساخت ستاد فرماندهی) و همچنین شهرداری (از جمله ساخت بازار مرکزی و شروع عملیات پارک محلهای در خیابان شاهد) و حتی دانشکده علوم پزشکی (از جمله تقبل ساخت همراهسرای بیماران بیمارستان گراش) حالا با سنگاندازی مسئولین مواجه شود. او میگوید: «در حرف میگویند از خیرین و سرمایهگذاران حمایت میکنند، ولی نوبت به عمل که میرسد، انگار یادشان میرود. حتی کارهایی که برایشان کردهاید هم یادشان نمیماند.»
داستان توقف کار: دستگیری کارگرها
کلنگ احداث پارک محلهای فدایی در خیابان شاهد در ابتدای خرداد ۱۳۹۷ با حضور مسئولین شهرستان به زمین زده شد (خبر در گریشنا). قرار بود حاج رضا فدایی ۵۰۰ میلیون تومان در آن هزینه کند، که با توجه به افزایش قیمتها، این مبلغ به مراتب بیشتر هم شده است. با این وجود، نقشهی پارک آماده شده، زمین هم خطکشی و بخشی از مصالح نیز خریداری شده است. اما این تمام داستان نیست.
فدایی میگوید: «حدود دو ماه پیش، نیروی انتظامی کارگرهای افغانی را که در پارک کار میکردند دستگیر کرد.» فدایی یادآوری میکند که به کار گرفتن کارگرهای افغانی در گراش مرسوم است، و دلایل مختلفی را در مورد تمایلش برای بهکارگرفتن این کارگرها ابراز میکند.
او بقیه داستان را اینطور شرح میدهد: «در دومین مرحله، ما شش کارگر افغانی را به کار گرفتیم، و در خانهی کوچکی در کنار پارک اسکان دادیم. به فرمانده نیروی انتظامی هم خبر دادیم و حتی او را به محل بردیم تا با قیافهی کارگرها آشنا شود. او هم قبول کرد که دستور بدهد که تا اتمام کار، با آنها کاری نداشته باشند.»
دلخوری اصلی فدایی نیز از همینجاست: «تنها یک شب بعد، در حالی که در مراسمی بودم، پسرم محمد به من خبر داد که نیروی انتظامی کارگرها را گرفته است. خودم به پاسگاه رفتم، و جانشین فرمانده نیروی انتظامی هم آمد و به من قول داد که قضیه را حل میکند. من هم به مراسم برگشتم، اما پسرم آنجا ماند. تا ساعت یک نیمهشب همه به هم پاسکاری کرده بودند، و سرآخر هم کارگرها را به مرز فرستاده بودند.»
شرط ادامه کار: تامین نیرو
حاج رضا فدایی میگوید در مورد این مساله به فرمانداری، شورای شهر و نیروی انتظامی شکایت برده است، ولی هنوز کاری انجام نشده است. او ادامهی کار پارک و همچنین شروع کار همراهسرا را به تامین نیرو مشروط میکند: «ساخت این پارک که در یک ماه و دو ماه تمام نمیشود. بعد از آن، ما ساخت همراهسرا را هم داریم که چندین ماه طول میکشد. من به مسئولین گفتهام اگر اجازه اقامت و کار را برای کارگرهای افغانی به تعداد مورد نیاز آماده میکنید، من کار را ادامه میدهم.»
حاج رضا به صورت غیرمستقیم میگوید به قول مسئولین اعتماد ندارد، و باید اجازه رسمی و کتبی صادر شود تا او دست کم نگران این مورد نباشد. اما پافشاری او و تعطیلی یکماههی کار، دلیل بزرگتری هم دارد: «ما نباید اجازه بدهیم که به خاطر بدقولی مسئولین، بقیهی خیرین و سرمایهگذاران برای کار در این شهر دلسرد بشوند. باید مسئولین را مجبور کنیم پای حرفشان بایستند.»