هفتبرکه – گریشنا: از کتاب «سال دردی»، خاطرات اللهقلی خان مقتدری، اولین شهردار گراش، با حضور صادق رحمانی در موسسه فرهنگی هنری هفتبرکه رونمایی شد. رحمانی، شاعر، پژوهشگر و مدیر رادیو فرهنگ، خاطرات دستنویس اللهقلیخان را یک ماه پیش ویرایش و در انتشارات همسایه منتشر کرده است.
در مراسم رونمایی کتاب که روز یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ برگزار شد، مهدی آینهافروز، رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش؛ احمد حسننژاد، رییس اداره ورزش و جوانان؛ اکبر باقرزاده، عضو شورای اسلامی شهر؛ و چند تن از فرهنگدوستان گراش، لار و خور حضور داشتند.
تکمیل خبر: فرمت الکترونیکی این کتاب برای مطالعهی علاقهمندان به تاریخ محلی و در ایام نیمه تعطیل کرونایی در فروردین ۱۳۹۹ به رایگان از طرف انتشارات همسایه و گریشنا به اهل مطالعه هدیه میشود. (دانلود کتاب سال دردی از گریشنا)
محمد خواجهپور، میزبان جلسه، ضمن خوشآمدگویی به مهمانان، دربارهی انتشار کتاب «سال دردی» توضیح داد: «این کتاب یک ماه پیش منتشر شده، اما تازه به دست ما رسیده است.» او از مهمانان دعوت کرد به بخشهایی از کتاب با خوانش صادق رحمانی گوش فرا دهند تا با فضای کار آشنا شوند.
در فایل صوتی که در زیر میشنوید، صادق رحمانی حساسترین برهههای زندگی اللهقلیخان را در کتاب خاطراتش میخواند، از جمله بخشهای دستگیری زادانخان، خداحافظی اللهقلیخان با شهرداری به خاطر فشار فرماندار لار، دستگیری و انتقالش به شیراز، داستان بازپرسی از او در شیراز و در نهایت آزاد شدنش با تلاش آیتالله آیتالهی.
صادق رحمانی، ویرایشگر «سال دردی»، روند ویرایش و انتشار کتاب را اینگونه توضیح داد: «من در پیشگفتار سوابق انتشار این کتاب را نوشتهام. در حقیقت باعث و بانی نوشته شدن این خاطرات، دکتر محمدباقر وثوقی است، که اللهقلیخان را تشویق کرد و به نوشتن خاطرات واداشت. او هم چون فراغت داشته، با دستخط خودش خاطراتش را نوشته، که با نثر و سبک خاصی است و من سعی کردم همان سبک را در کتاب نگه دارم. پایان نگارش کتاب سال ۱۳۷۳، و دستنوشتهی اصلی نزد دکتر وثوقی است.»
رحمانی میگوید قرار بود این خاطرات در کتاب «تاریخ مفصل لارستان» که به کوشش دکتر وثوقی و سه تن دیگر منتشر شد، بیاید. «اما قبل از انتشار تاریخ مفصل لارستان، کتابی با عنوان «نگاهی به گذشته گراش» چاپ شد که همان خاطرات اللهقلیخان بود که پسرش زادانخان آن را منتشر کرده است. البته در این کتاب، هم در قضایا حذف و اضافه اتفاق افتاده و هم سبک نگارش تغییر یافته است. در نهایت ما به این نتیجه رسیدیم که بهتر است این کتاب را نیز در فرصتی مناسب چاپ کنیم تا حق نویسنده اصلی ادا شود.»
این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ دربارهی روند ویرایش کتاب نیز توضیح میدهد: «من دستبردی در کتاب نداشتم و فقط از لحاظ فنی آن را ویرایش کردم. سعی کردم امانتدار و وفادار به متن اصلی باشد. اسم کتاب را هم تغییر دادم، چون «سال دردی» سال تولد اللهقلیخان است و این عنوان جذابیت بیشتری داشت.»
او بعد از باز کردن گوشهای از ارتباط ذهنی خودش در نوجوانی با اللهقلیخان، گفت: «امیدوارم انتشار این خاطرات، گوشهای از تاریخ سرزمین گراش و لار و اطراف آن را روشن کند. این یک پازل است از تاریخ محلی. امیدوارم که مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد، هرچند برای مردم عادی هم این خاطرات خواندنی و داستانمانند هستند.»
بعد از سخنان رحمانی، از کتاب رونمایی شد و رحمانی آن را برای حاضرین در جلسه امضا کرد.
پس از این، محمد خواجهپور دربارهی کتاب و اهمیتش در تاریخ گراش صحبت کرد. او با این جملهی متناقضنما شروع کرد: «تاریخ را کسانی مینویسند که مینویسند.» و سپس توضیح داد: «وقتی چیزی نوشته میشود، ثبت میشود و آیندگان به آن استناد میکنند. الان ما تاریخ آن مقطع را با روایت اللهقلیخان داریم. اگر کسی بخواهد درباره تاریخ دوران پهلوی کتابی بخواند، به همین کتابهای زادانخان درباره پدرش استناد باید کرد.»
خواجهپور کتاب «سال دردی» را شامل سه بخش دانست: بخش اول، شکلگیری شخصیت و روابط خانوادگی اللهقلیخان را روشن میکند. او نیز اعتقاد داشت این کتاب تصویر دقیقتری در مقایسه با تصویری روتوششدهای کتاب «نگاهی به گذشته گراش» از اللهقلیخان میسازد، ارائه میکند. بخش دوم، پیشینهی خدمات این مرد؛ و بخش سوم، ارائه کارهای عمرانی برای رساندن شخصیت توسعهگرای خودش و توجیه شهردار شدنش را باز میکند.
او در انتقاد از کتاب نیز گفت: «بخشی از جزییات روابط در کتاب نیست و خیلی گذرا از روی روابط رد میشود، مخصوصا روابط منفیاش. اگر این روابط بهتر توصیف میشد، روابط سیاسی آن زمان بهتر مشخص میشد. راه حل این کمبود هم این است که بقیه افرادی که در این روابط هستند، در این زمینه صحبت کنند.»
او سپس بخش جالبی از کتاب را خواند که اللهقلیخان در آن از آرزویش برای خیابانکشی به کلات و ساخت خانه و ویلا بر بالای آن نوشته است!
مهدی آینهافروز، پژوهشگر و رییس اداره ارشاد، نیز در ادامه صحبتها گفت: «من فکر میکنم خاطرات اصلی آقای مقتدری بعد از انقلاب تمام میشود، چون نقش اجتماعی و سیاسی و کشاورزی او در آن مقطع به پایان میرسد. ضمن این که باید توجه شود ایشان همیشه افتخار میکرد که من زراعتپیشهام. حیدرقلی بذرافشان کتابی دارد که عبدالعلی صلاحی اکنون در دست انتشار دارد، و میتواند متممی بر این کتاب باشد.» او سپس به شرح خلاصهای از کتاب «وقایع اتفاقیه» که کتابی تاریخی از دوران قاجاربه است، میپردازد.
مهندس باقرزاده، عضو شورای شهر، نیز در انتقاد از کتاب گفت: «بخشهایی از کتاب با واقعیت کاملا منطبق نیست. مثلا در مورد آب در گراش. بزرگترین تحول در گراش در آن زمان، آبرسانی به خانههاست. با لولهکشی آب، هم مشکل بهداشت و هم مسایل دیگر حل میشود. اما متاسفانه در این کتاب هیچ اشارهای به کلیت این قضیه نشده است. هنوز کسانی که در این زمینه نقش داشتهاند، زندهاند و میتوان پرسید.»
باقرزاده سپس به نقش پدربزرگش، حاج احمد پرهیزگار، در این قضیه اشاره کرد: «چیزی که اینجا نوشته شده است، با واقعیت تفاوت دارد. قبل از تشکیل تعاونی توسط اللهقلیخان و دیگران، پدربزرگ من با پول خودش مهندسانی از قطر و دستگاه از هند آورد و دو چاه حفر کرد. چاه اولی به آب نرسید، اما چاه دومی که ۲۲۰ متری حفر کرد، به آب شیرین هم رسید و مردم را هم بسیار خوشحال کرد. ولی متاسفانه یک سری افراد سنگاندازی کردند و تیرآهن به داخل دستگاه چاه انداختند! از این مسائل اسمی برده نشده است. بعد از این قضایا، وقتی که دیدند آب در گراش موجود است، تعاونی تشکیل شد. اما پدربزرگ من در سال ۱۳۵۷ از فشار این قضایا سکته و فوت کرد.» او در نهایت تاکید میکند: «البته این صحبتها به منزلهی کماثر کردن خدمات اللهقلیخان نیست. او زحمت زیادی برای شهر کشیده است.»
این برنامه به عنوان سین شصت و پنجم انجمن شاعران و نویسندگان گراش، و با همکاری موسسه فرهنگی هنری هفتبرکه و انتشارات همسایه برگزار شد.