نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

حق ما مطالبه‌گری است و وظیفه نماینده پیگیری

هفت‌برکه – گریشنا: پیش از این مجموعه یادداشت‌های یک گراشی از دبی در گریشنا منتشر شده است که می‌توانید در این نشانی بخوانید (+) در یکی از این مطالب «گراشی از دبی» خواهان حذف عوارض خروج از کشور برای فرودگاه لارستان و یا اختصاص این عوارض به شوراهای محلی شده بود. این مطلب واکنش یکی از نویسندگان به نام «لارستانی دلسوز» در میلاد لارستان را در پی داشت. در ادامه گراشی از دبی در مقدمه‌ای طولانی یادداشت «دکتر! خر ما از کره گی دم نداشت» را نوشت و در این یادداشت سعی کرده اخیر سعی کرده است مستقیم‌تر وارد موضوع شود. 

 یادداشت‌های یک گراشی از دبی هر چند طولانی است اما همراه با مطایبه و کنایه سعی در بیان برخی واقعیت‌های اجتماعی دارد. او در پایان این مطلب قول داده است که یادداشت‌های بعدی او در موضوع «آب و برق منطقه» کوتاه‌تر باشد.

یک گراشی از دبی: دکتر جان نوشته قبلی‌ام «دکتر! خر ما از کره گی دم نداشت» را حتماً خوانده‌اید، طولانی و شاید هم دور از انتظار دکترجان و اندکی از خوانندگان کم حوصله در کش دادن مطالب طنز و جدی آن هم فقط در اطراف و حواشی مقدمه عریضه‌تان به نماینده محترم مجلس که امیدوارم تا امروز جواب مثبت از ایشان گرفته باشید. در این نوشته کوشش و تلاش می‌کنم کمی کوتاه و مختصر بنویسم، ولی باز هم با جاشنی طنز، لغز و داستانک‌های کوتاه همراه خواهد بود. بخشیدن از شما و تمامی خوانندگان محترم .

چندین رویداد «مروِ َتئری»

در فاصله انتشار نوشته قبلی و این نوشته یک سری رویدادهای تلخ و شیرین یا بهتر باشد به زبان خودمونی بگوییم مروِ تَئری پیش آمده که تمامی آنها به گونه‌ای به موضوع بحث ما ارتباط مستقیم و یا غیر مستقیم دارد. و جا دارد پیش از پرداختن به ادامه بحث عوارض خروج و ایرادهای دکترجان دلسوز! لارستان قهرست‌وار به این رویدادها اشاراتی داشته باشم.

«مروِ تَئر» دارویی است گیاهی، بسیار تلخ. به خوبی به یاد دارم در شصت و چند سال قبل اگر ما بچه‌ها و کودکان آن روزگار دل دردی، باد شکمی، دل پیچکی و یا هر درد بی درمانی دیگری در اندرون‌مان پیدا می‌شد و اعلام می‌داشتیم بلافاصله نصف لیوانی از شیره جوشیده و صاف شده سبز رنگ این گیاه که تلخی آن هنوز بعد از شصت سال در دهان و حلقوم‌مان حتماً احساس می‌کنیم، توسط چند نفری و کمک عده دیگری از ابواب جمعی خانه برای محکم گرفتن دست و پا و به زور باز نگهداشتن دهان‌مان  با دستان نیمه لرزان بی‌بی، نم‌با و یا عمه گَپه چنان به خوردمان می‌دادنند که هیچ وقت فراموشمان نشود که مروِ تَئر یعنی چه! ولی در عوض چنان معجره آنی و گوارایی داشت که همه دردها و گریه‌ها و به خود پیچیدن‌هایمان در ثانیه‌ای بر طرف می‌شد. بی بی می‌گفت شفا و بهبودی در تلخی‌اش است. گراشی‌ها قدیم‌تر مثلی دارند برای برادر ناتنی از زن دوم بابا، می گویند «پُسِ زِن با آ چونِ مروِ تَئرن، تَئریش مونِ نَنهِموئن، شفا و فایدَش مونِ اما»  البته شاید خاصیت‌های فراوان دیگری هم داشته باشد که ما عوام الناس از آن بی خبریم، مثلا اگر این داروی گیاهی خودمونی کاشتنی باشد و توسط جهاد کشاورزی لارستان کاشته شود راهی خواهد بود برای توسعه اقتصاد مقاومتی و حتماً دل پیچه‌های ناشناخته اقتصاد این کشور را بر طرف خواهد کرد. (خبر از میلاد لارستان شماره ۱۱۹۶)

۱- تصویب شد:‌ بی‌ کم و کاست

ازدیاد عوارض خروج طبق پیشنهاد تنظمی بودجه سالیانه کشور توسط دولت و تصویب مجاس به همان شکل، فرم و مقدار که در بودجه تنظیمی آورده شده بود از تاریخ بیست فروردین ۱۳۹۷ در کل کشور اجرایی شده است. برای سفر اول ۲۲۰ هزار تومان، سفر دوم ۳۳۰ هزار تومان، و برای هر سفر بیشتر ۴۴۰ هزار تومان. شفا و فایده‌اش برای حکومت و دولت و یا به قول دکترجان مالیات دهندگانی مثل ایشان و تلخی‌اش برای ما مردمان این سه شهرستان لارستان، خنج و گراش و البته بستک هم فراموش نشود. به خصوص تلخی‌اش شدیدتر است برای جوان‌های نامزددار و تازه دامادهای شاغل در کشورهای جنوبی خلیج فارس که به هر بهانه ای در هر یکی دو ماه سفری داشتند به ولایت و یا به عشق دیدن یار و همسر آینده از خاله و عمه دعوت سفر به دبی می‌کردند.

۲- خرج اضافه برای گواهی‌نامه شغلی

«به اطلاع کلیه هم وطنان عزیز مقیم و شاغل در خارج از کشور (علی الخصوص افراد شاغل در کشورهای حوزه خلیج فارس) می‌رساند به منظور ارائه راهنمایی جهت صدور گواهی‌نامه شغلی به معاونت اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی لارستان واقع در لار، شهر جدید، سی متری هلال احمر بلوک ۶ مراجعه و یا با شماره تلفن ۲- ۵۲۲۴۰۴۴۱ تماس حاصل نمایند. روابط عمومی معاونت اداره کل تعاون ، کار و رفاه اجتماعی لارستان»

با صدور گواهی‌نامه شغلی افراد شاغل در خارج از کشور از عوارض خروج از کشور معاف خواهند شد. علاوه بر آن این افراد از بیمه اختیاری تامین اجتماعی استفاده خواهند کرد که هر زمان قصد برگشت به ایران را داشتند می‌توانند از بیمه خود استفاده کنند. این اطلاعیه و خبر به عینه از سایت ستاره‌های اوز در اینجا کپی کرده‌ام امیدوارم که این اداره اطلاع‌رسانی دقیق‌تر و بیشتری در این چهار شهرستان انجام دهد که همه افراد از این موضوع با خبر شوند و بتوانند کارنامه شغلی از این اداره دریافت کنند تا حداقل از پرداخت عوارض خروج معاف شوند.

دوست دارم به این اداره یاد آوری کنم که خیلی مثل وزارت کار و رفاه در تهران ایراد نگیرند که کپی فلان صفحات گذرنامه، مهر فلان و بهمان و یا کپی و ترجمه قرار داد کار و اقامت کشور مربوطه به تایید سفارت جمهوری اسلامی در آن کشورها رسیده باشد، بیاورید تا پرونده تشکیل دهیم. همه این صفحات که تاییدیه سفارت لازم باشد باور کنید به نرخ درهم امروز برای هر صفحه حدود ۱۷۵ هزار تومان باید پرداخت شود. فرض کنیم فقط چهار صفحه از مدارک ثبوتی شغل در خارج از کشور بخواهند به تاییدیه سفارت برسد، بایستی در مجموع ۷۰۰ هزار نومان پرداخت کنیم. این مبلغ برابر است با سه عوارض خروجی در سال، اگر اعتبار کارنامه شغلی هم طبق اعتبار تاریخ اقامت در خارج صادر کنند دیگر کارنامه شغلی ارزشی نخواهد داشت و بی معنی خواهد بود (چون اعتبار اقامت در دبی برای کارگران دو ساله و برای شریک سه ساله است)

من فکر کنم کار آسان‌تر از آن است که این همه دنگ و فنگ داشته باشد و هزینه‌تراشی کنید و یا سئوالهای بی‌مورد پرسیده شود، خودتان استاد هستید کافیست از همان کارمند گراشی که سال‌های پیشین در دبی این کارنامه‌های شغلی را صادر می‌کرد کمک بگیرید در یک دقیقه وضعیت کار و اقامه افراد این چهار شهرستان را با یک نگاه به گذرنامه آن‌ها ردیف می‌کند و آگاه است. خوب این هم خبر مروِ تئری دوم . شفا و فایده اش برای اندک افرادی که شاید کارنامه شغلی بگیرند و تلخی‌اش برای کارگرهای ویزای سه ماهه، همسران و فرزندان غیر مقیمی افراد شاغل در دبی، نیازمندان و بازنشسته‌هایی که سالیانه پیش از رمضان برای گرفتن زکات و یا کمک از دوست وآشنا به دبی سفر می‌کنند و در آخر مردمان این چهار شهرستان که به هر دلیل هر ساله به دیدار دوستان، وابستگان و آشنایان خود به دبی و دیگر شیخ‌نشین‌ها سفر می‌کردند.

۳- برکت رانت

دولت نرخ دلار را ۴۲۰۰ تومان اعلان کرد و گفت به افراد واجد شرایط پرداخت خواهد شد تا هر سقفی که بخواهند. غیر واجدها مورد نطر دولت هم لج کردند و دلار را رسانیدند به بالای ۷۰۰۰ تومان اگر به ۸۰۰۰ نرسد، در عرض چند روز هر یک درهم از حدود ۱۱۰۰ رسید به درهمی ۱۷۵۰ تومان یهویی ۶۵ درصد تومان ارزان شد. تلخی‌اش برای همه ما که غصه سقوط ارزش پول ملی و گرانی اقسار گسیخته داریم و شفا و شیرینی‌اش برای افراد واجد شرایطی که به دلارهای ۴۲۰۰ تومانی دسترسی خواهند داشت و در کمتر از یک ثانیه از هر دلار دریافتی سه هزار تومان کاسب خواهند شد. به حرمت این ماه مبارک، خدا بدهد برکت به این رانت عظما.

۴- تلخی سی میلیارد دلاری

ترامب بچه میلیونر خوشگذران و پرکار سال‌های پیش که حالا رییس‌جمهور امریکا شده و تازگی‌ها هم پروژه ساخت و ساز میلیارد دلاریش در دبی کلید خورده و به سرعت در حال ساخت است، نه گذاشت ولی برداشت و برجام را با پر رویی تمام پاره کرد آنهم چند روز قبل از موعد انتظارش.نمایندگان محترم مجلس هم با آتش زدن برجام پاره شده و مرگ بر امریکا گفتن در جلو صحن علنی مجلس چنان کوبنده بر دهانش زدند و پاسخش دادند که نگو و نپرس.

راستش بخواهید من هر چه در فیلم‌ها و عکسهای منتشر شده از تجمع نمایندگان انقلابی در صحن مجلس دنبال چهره خاموش و عاری از لبخند جناب دکتر جعفرپور نماینده خودمان بودم نتوانستم ایشان را در آن مجموعه از نمایندگان انقلابی و آتش‌زن برجام پیدایش کنم. از ولایت خبر دادند جناب نماینده محترم در راه افتتاح تونل بالگستان بین فداغ و ارد در منطقه تشریف دارند. گفتم این تونل که قرار بوده در سال ۱۴۹۷ افتتاح شود یعنی در زمانی که ایشان در کسوت نمایندگی مجلس خبرگان رهبری از استان لارستان بزرگ تشریف خواهند داشت، افتتاح کنند. گفتند درست است ولی مسئولین منطقه اشتباهاً جهار را سه به عرض‌شان رسانیده‌اند و ایشان را به زحمت انداخته‌اند.به هر حال ایشان در خدمت منطقه بوده‌اند و در زمان مشت کوبیدن به دهان ترامپ در تهران تشریف نداشته‌اند. این مَروِ تَئرِ ترامپ چنان تلخ و جگر سوز برای اقتصاد کشور است که تلخی و سوزش آن را هیچ گاه ملت ایران فراموش نخواهد کرد. به خصوص هزینه‌های سی میلیارد دلاری صنعت هسته‌ای (آقای احمدی نژاد رئیس جمهور قبلی کشور اخیرا این مبلغ اعلام کرده‌اند) که سوخت و رفت هوا.

کاش فقط ده میلیاردش بیست سال پیش داده بودیم به جهار شرکت زیمنس المان، میتسوبیشی ژاپن، آلسوم فرانسه و جنرال الکتریک امریکا، هر کدام دو میلیارد برای ساخت چهار نیروگاه کاملاً ترکیبی تولید آب و برق در سواحل دریا عمان با هر سوختی که امروزها فروش‌اش به مشتریهای خارجی مشکل داریم. بهترین راندمان نیروگاههای حرارتی امروز کشور بین ۴۰ تا ۴۵% است که فقط برق تولید می‌کنند و تا دلت بخواهد آب تلف می‌کنند و به هوا می‌فرستند ولی این نیروگاه‌ها می‌توانستند هر کدام با راندمان بالای ۸۵% برای تولید ۱۲۰۰ مگاوات برق و حداقل ۴۲۵ هزار مترمکعب  آب شیرین در هر روز  استفاده شود. برقش را عوض فروش نفت و گاز به پاکستان و افغان می‌فروختیم و در مجموع  روزی یک میلیون و ۷۰۰ هزار متر مکعب هم آب شیرین و سالم می‌فرستادیم به سرزمین لب تشنگان سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و کرمان تا دلشان خنک شود و تا دوست داشته باشند زعفران، موز و پسته بکارند و در آخر هم این چهار شرکت غول از این چهار کشور صنعتی دست و پایشان حنا می‌گذاشتیم (منظور بند می‌کردیم) که نمک‌گیر شوند و در تحریم شرکت نکنند. تلخی این مرو تئر بد جوری اشک آدم را در می‌آورد. نمی‌دانم اصلا این یکی شفا و شیرینی در بر دارد یا همه‌اش زهر هلاهل است. نمی‌دانم شاید هم زقومی نصیب حروم تیشه‌های خارج کشور و یا دولت‌ها و کشورهای دیگر می‌شود و شاید هم اندک چیزی باز از جیب این ملت نصیب مخالفان دلوابس داخلی برجام شود.

بهایا کیسائه، مطلب پیسه ئِه

این نیم‌بیت مانند شوخ و مهربانانه یک گونه چاق سلامتی کردن معمول و متداول بین خودمونی‌های بازار دبی و همکاران هندی‌شان بوده در آن سال‌هایی که دبی هنوز دبی مدرن و معروف امروزی نشده بود.  دو کلمه اول خودمونی‌ها می‌گفتند و بقیه جواب هندی‌ها بود،

شما بخش اول را با لهجه تاجر خودمونی بخوانید که بخواهد به زبان هندی با دوست هندیش خوش و بش کند و نیم دومش را با لهجه غلیط هندی. به خصوص مطلب پیسَه ئِه را با تن و صدای هندی آهسته تکرار کنید. چرا؟ برای این که همه با هم و حتی دکترجان دلسوز لارستان زودتر به اصل مطلب برسیم و قبل از شرح و بسط موضوع بدانیم اصل مطلب چیست؟ و دعواها و بد و بیراه گفتن‌ها سر چیست. من ترجمه این نیم‌بیت مانند را به عهده خود خوانندگان محترم می‌گذارم ولی اگر برایشان مفهوم و یا گویا نباشد می توانند از هر فردی که چندسالی در شیخ‌نشین‌ها کار کرده باشد بپرسند.

دکترجان دلسوز! لارستان که نوشته‌اش بهانه و دستاویز من شده برای گفتن و نوشتن موضوعات دیگری مثلاً «به در بگو که دیوار بشنود»، پس از نوشتن مقدمه (جوابم به مقدمه ایشان  در نوشته پیشین با تیتر خر ما از کره‌گی دم نداشت (+) آمده است.) ایشان اصل مطالب‌شان را به صورت پنچ نکته نوشته‌اند که البته چندان ربطی به نوشته من ندارد و در اصل نوشته من بهانه‌ای شده بوده برای ایشان که یک سری مطالب در تعریف و تمجید نماینده مجلس بنویسند و سری دیگر آن تشر و اشتلم بود برای دوستان و رقیبان احتمالی فکری و حزبی خود و یا نماینده محترم مجلس درشهر لار. حال نمی‌دانم وسط این دو موضوع چرا به تهمت، تهدید و کتک‌کاری من نظر داشته و یا علم مخالفت با معافیت فرودگاه لار از عوارض خروج را بلند کرده است، اینها بماند، کشش ندهم، بهتر است بپردازم به نقد پنچ نکته اصلی به ترتیب نوشته ایشان:

۱- حق ما مطالبه‌گری است و وظیفه نماینده پیگیری

دکتر جان نوشته‌اید «مطلب شما مملو از بغض و کینه به شخص……الی آخر» راستش نمی‌دانم برایت چه بنویسم، بنویسم معنی کینه و بغض نمی‌دانی. بعید می‌دانم کسی از من قبول کند پس بهتر است از خودت بپرسم آخر برای چه من گراشی از دبی بایستی به نماینده منتخب سه شهرستان کینه و بغض داشته باشم. نه اهل سیاستم، نه در زمان انتخابات فعال قلمی، قدمی و یا فعال انتخاباتی رقیب ایشان بوده‌ام و یا شناختی نزدیکی از ایشان و رقبایش داشته‌ام که بخواهم تبری و تولایی کنم. مسائل و درخواست‌های مادی و کاری شخصی از نماینده هم کلاً برای من منتفی است. پس چرا من بایستی از این نماینده بغض و کینه داشته باشم؟

راستش بخواهید تا زمان انتشار نوشته قبلی‌ام در سایت خبری میلاد لارستان حتی نمی‌دانستم  پَتِه و یا دکترای آقای جعفرپور در چیست و اکنون هم فقط حدس می‌زنم مدرک دکترای ایشان بایستی در یکی از رشته‌های مربوط به دین و الهیات و فقه یا از این نوع مقولات باشد. این هم حدسی است که من از سایت میلاد لارستان گرفنه‌ام چون این سایت بعضی از قسمت‌های نوشته قبلی‌ام را منتشر نکرده بودند و به قول خود سایت به دلیل زیادی حجم نوشته آن را تلخیص کرده بودند. بخش تلخیص شده در سایت میلاد (+) شامل چگونگی دکترا گرفتن بعضی از مسئولین و نمایندگان مجلس بود که اغلب مدرک دکترایشان از مقولات دینی و فقهی و مدیریت دینی ذکر کرده بود. لذا امیدوارم حدسم از مدرک جناب نماینده درست باشد تا انشاالله روزی بتوانیم ایشان را در لباس معممی و نمایندگی مجلس خبرگان استان لارستان مشاهده‌اش کنیم.

اشاره کردنم به تلخیص نوشته قبلی‌ام در میلاد لارستان از روی نقد و ایراد نیست، البته که هیچ گونه ایراد و شکایتی در این کار از سایت میلاد لارستان ندارم، شاید هم کار خوبی باشد که حاشیه‌های کناری مطالب زیادی نویسنده‌ی آماتوری مثل من را کوتاه کنند. از طرف من مختار و قابل هستند که نوشته‌ها و مطالب ارسالی مرا به این سایت هر گونه که صلاح بدانند کوتاه و مختصر شود، ولی نمی‌دانم چرا این سایت سخنرانی و فرمایشات مختصر و مفید مرجع بزرگی مثل حضرت آیت الله جوادی آملی را کوتاه و تخلیص کرده بودند. (میلاد لارستان دوشنبه ده اردیبهشت).

برگردیم به موضوع، دکتر جان باور کنید که آقای دکتر جعفرپور با مکانیسمی که  فعلاً در انتخابات ایران متداول است به عنوان نمایتده این سه شهرستان تشریف برده‌اند مجلس، ایشان نه تحفه‌ای جدا و بالاتر از دیگر فعالین سیاسی و اجتماعی این سه شهرستان بوده و هستند و نه هم اصلح‌تر وکارآمد‌تر از دیگران بوده‌اند. بلکه با دوپینگی غیر مستقیم از طرف شورای نگهبان در رد رقبای قدر ایشان از شهر لار و دیگر شهرها و بخش منطقه و بازی خوردن شهر گراش از اصول‌گریان و ولائیان نامرئی در معرفی نکردن یک نفر و یک کاندیدا، ایشان در همان دور اول تشریف برده‌اند مجلس و انتخاب شدند.درست در راستای خواست تمامی اصولگرایان صاحب قدرت و حکومت تهران‌نشین در انتخابات گذشته مجلس که فکر می‌کردند کرسی‌های پایتخت و مراکز استانهای بزرگ را نخواهند داشت پس بهتر است با چراغ خاموش و کم صدا برویم شهرستان‌های کوچک، ایشان انتخاب شدند، مطلب تمام شد. بیشتر از یک سال هم گذشته و ایشان نماینده این سه شهرستان هستند.

حال ایشان از نظر من نویسنده و یا دیگرانی که به ایشان رای نداده‌اند نماینده‌ای ضعیف و یا فاقد لابی‌گری بدانیم و یا ندانیم چیزی عوض نمی‌کند و دلیلی هم ندارد که برای احقاق حقی به ایشان رجوع نکنیم و یا با افکار عمومی و درخواستی به منفعت منطقه مثل درخواست معافیت فرودگاه لارستان از عوارض خروج به ایشان فشار نیاوریم که کاری انجام دهد و یا حرکتی کند و با عمومی کردن درخواست‌های مردمی به ایشان بیشتر کمک کنیم و با فشار افکار عمومی هلش دهیم که بیشتر بجنبد. هر کس هندوانه می‌خورد بای لرزش هم بایستی باشد. نماینده شده و امتیازهای نمایندگی هم دریافت می‌دارد بنابراین ایشان بایستی کار کند چه من او را فردی توانا بدانم و یا ندانم. حق ما مطالبه‌گری‌ست و وظیفه نماینده پیگیری حق و حقوق مردم حوزه انتخاباتی‌اش.والسلام.

کینه و بغض و حسادت برای مردمان کاری و مطالبه‌گر معنی و مفهومی ندارد. کمی پخته‌تر بیندیشید.

۲- مطالبات مردمی باید علنی بیان شود

در نکته دوم نوشته‌اید «اگر بجای بزک کردن نوشتاری متون خود …الی آخر» دکترجان! معاف شدن فرودگاه لارستان از عوارض خروج و یا پرداخت عوارض هر مسافری از منطقه به شوراهای شهر و روستای خود آن مسافر که درخواست شخصی و خصوصی من نیست که می بایست به صورت عریضه و نامه به نماینده بنویسم و تحویل دفترشان بدهم تا کی ایشان وقت کند و بخواند و اگر خواست پیگیری کند. بلکه این یک خواست عمومی مردمان این سه شهرستان می‌توانسته باشد. یک نماینده توانا، کوشا و ساعی بایستی ماه‌ها قبل حواسش به تغییرات بودجه‌نویسی دولت باشد منافع و مصالح حوزه انتخابی خود را با تغییرات احتمالی بودجه مطالعه و بررسی کند، با مشاوران فکریش و فرهیختگان و فعالین اجتماعی حوزه انتخابیش ولو با کسانی که در زمان انتخابات به ایشان رای نداده باشند رایزنی و مشورت نماید. اگر مثلا اطلاع داشته که امسال قرار است عوارض خروج را چند برابر کنند و دلیل دولت و مجلس این بوده که ایرانی‌های کمتری به خارج بروند و ارز مملکت هدر ندهند، بنابراین ایشان  خوب می‌دانسته که نفس زندگی و معیشت مردمان حوزه‌اش در سفر برای کار به خارج است ولی درست بر خلاف استدلال دولت و مجلس سفر به خارج این مردمان هدر دادن ارز مملکت نبوده بلکه ارزآوری قابل توجه و ستایش شده است.

این نماینده هوشیار با آگاهی از این امورات حتما و باییستی افکار عمومی مردمانش را قبل از برسی لایحه بودجه در مجلس آماده می‌کرده، مثلاً دو خواسته‌ای که این نویسنده در ارتباط با عوارض خروج مطرح و منتشر کرده‌ام را به صورت یک مطالبه و درخواست عمومی در منطقه جا می‌انداخت که مردم با کمک فعالین اجتماعی‌شان این خواسته‌ها را به صورت یک کمپین عمومی یا هر ساز و کاری که در ایران متداول است، از دولت و حکومت طلب می کردند و پیگیر مطالباتشان می‌شدند. با این کار هم دولت و هم حکومت کم‌کم متوجه و آگاه می‌شدند که این مردمان آرام، خیّر و وطن‌دوست چه مطالباتی (هر چند کوچک) دارند و هم خود نماینده با در دست داشتن پشیبانی مردمی می‌توانست در مجلس کر و فر بیشتری داشته باشد. با این پیش زمینه‌سازی‌ها و بسیج علنی افکار عمومی نماینده به ده‌ها طومار درخواستی  و مطالباتی مردمان حوزه انتخاباتی خود متکی می‌شدند.

بنابراین نماینده هوشیار و کوشا با دست پر و پشتبانی نظری و عملیاتی مردمان حوزه انتخابی، خواست خود را به دولت و حکومت و مجلس تحمیل می‌کرد و در آینده نیز با تجربه و توانایی بیشتر از تمرین این همکاری و پشتبانی مردمی مهیا شده به پیگیری مطالبات بزرگ‌تر و اساسی‌تر خوزه انتخابی خود اقدام می‌کرد.

دکتر جان اعتقاد من به نوشتن و علنی کردن مطالبات بر حق مردمی‌ست و اعتقاد دارم بایستی نویسندگان و کنشگران اجتماعی مطالبات مردمی را تا آنجایی که ممکن است واضح و شفاف مطرح کنند و نظر و درک خود از یک مطالبه روشن بیان دارند. چون فکر کنند امکان دارد به کسانی بر بخورد و ناراحت شوند، ز نوشتن و مطالبه‌گری نترسند. اگر خواست و مطالباتی نادرست و بی‌جا هم مطرح کرده باشیم با جواب‌ها و نقدهایی که از ناراحت‌شدگان دریافت می‌کنیم مطالبات صاف و صیقل خورده خواهند شد و به نفع جامعه تمام خواهد شد.  خیلی ضرورت ندارد در بیان یک خواست عمومی مخفی کاری شود و یا محفلی و در گوشی سخن برانند، اصولاً در تاریکی و مخفی‌کاری شفایی و درمانی برای جامعه روشن و پویا نیست.

باور بفرمایید دکتر جان تا تمام خواسته‌های مردم و عملکرد مسئولین یک اجتماع شفاف و علنی مطرح و به اطلاع عموم نرسد مشکلات و معایب آن اجتماع از بین نمی‌رود. در گوشی حرف زدن محفلی نماینده در حوزه انتخابیش و عدم توانایی یک نماینده در استفاده از فشار افکار عمومی و پشتیبانی مردمی و بسیج اکثریت آنها حول مطالبات و درخواست‌های اساسی از دولت و حکومت قظعاً مثبت نخواهد بود. این که بگویند شما ساکت باشید سر وصدا نکنید من دنبال درخواست‌ها و کارها هستم یا به دفترم نامه بنوسید، چندان کارساز نیست. من اصلاً نمی دانم چرا مطالبات علنی مطرح نشود و قرار هم نیست که نماینده پاسخگوی همه مطالبات مردمی باشد دولت و حکومت مسئول اصلی جواب‌گویی مطالبات مردمی هستند، نماینده که بخشی از مردم است فقط  توان رسانیدن درخواست‌ها و مطالبات مردمی و پیگیری آنها را از مسئولین کشوری دارا می‌باشد.

دکتر جان! در ادامه نوشته اید که «هدف نگارنده از نوشتن خدمت کردن نیست و می‌خواهید خود را مطرح کنید» در این جا شما تا انذازه‌ای درست گفته‌اید چون من تا آنجایی که به یاد دارم هیچ وقت به کسی حتی به خودم هم نگفته‌ام که هدف من خدمت است و جایی هم این موضوع را ننوشته‌ام و اعلام هم نکرده‌ام و من ادعایی ندارم. خلاصه‌تر بگویم این نوع مقولات مثل «هدف من خدمت است»،  «تکلیف بوده یا وظیفه ایجاد شده»، «برای خدمت به خلق و یا بندگان خدا» و این نوع تعارفات مرسوم است ولی راستش به فکر و عقلم هنوز نرسیده که ادعای خدمتی داشته باشم. ولی این که پنداشته‌اید که بنای بنده فقط مطرح کردن خود در جامعه است، جای تذکر دارد.

اولاً بهتر است بگویم چه ایرادی دارد که من گراشی از دبی بخواهم خودم را مطرح کنم، خوب اشکال این کار کجاست؟، آدمیزاد همین است که می خواهد دیده شود، فرشته نیستم که نامرئی باشم و خدمتگذار، نه تنها من گراشی می‌خواهم مطرح بشوم بلکه بزرگترها و گنده‌ترها هم که ادعا بزرگی و سروری دارند و در جایگاه قدرت و منزلت اجتماعی هستند نیز همین خواسته را دارند که مطرح شوند. شما به گفتارها این بزرگان و یا مریدان منتفع شده آنها توجه نکنید. زیرا اگر نمی‌خواستند که خود را مطرح کنند که این همه خرج تبلیغات خود از سرمایه ملت نمی کردند، چقدر عکس و تمثال بزرگان در گوشه و کنار کشور پخش است و هر روز هم بیشتر می‌شود اگر که می‌خواستند چندان مطرح و در دید مردم نباشند که با یک حکم جلو این هزینه‌ها را می گرفتند. دکتر جان شما کجا کارید و چه فکر می کنید؟ همه خوش‌خوشان‌شان می آید که مطرح شوند. کوچک و بزرگ ندارد مقام و منصب نمی‌شناسد. گراشی و لاری هم ندارد.

ثاتیاً کاملاً اشتباه تصور نموده‌اید زیرا من هم خوشم می‌آید خودی نشان دهم ولی نمی‌دانم چرا این گونه عمل نموده‌ام.  بهتر است رجوع کنید به یکی از نوشته‌های پیشینم منتشر شده در سایت گریشنا، آفتاب لارستان و چند سایت دیگر (تکمله یک پیش‌نهاد: پنج نکته و هشت پاسخ). چگونه باید دنبال مطرح کردن خود در جامعه باشم؟ دکتر جان حالا مثلا خودم مطرح کنم که چه بشود؟ تاکنون فکر نکنم غیر از چند تا خیّر آزاده و خوش فکر لاری و اوزی و یا شاید هم گراشی در بازار دبی چندان کسانی دیگر بدانند که نویسنده‌ای به نام یک گراشی از دبی چه شخص حقیقی است که می‌خواهد مطرح شود. آیتده چه دیدی آرزو بر جوانان عیب نیست. دکتر جان بگذریم از این حرف‌های چندر یک غاز که کمکی به منطقه نمی‌کند.

مطالب دیگری که در ادامه نکته دوم‌تان آورده‌اید و مطرح کرده‌اید، ربطی به نوشته‌ای من ندارد و باید به قول معروف بگویم «نادَنم» گراشی و «نادُنم» اوزی، یعنی مشکل شما و نماینده مجلس که خود را اصولگرا و مکتبی و ولایی می‌دانید و طرف مقابلتان که خود را اصلاح‌طلب و اعتدالی می‌دانند سر چیست. (منطورم در لار و گراش و منطقه است) یعنی از دو طرف شناخت نردیک و میدانی ندارم و دلیلی هم ندارد که به بحث شما وارد شوم. آنچه من در عمل اجتماعی و یا در رسانه‌ها منطقه از خبر و تحلیل و نقد و یاداشت‌نویسی از هر دو طرف دیده و خوانده‌ام حکایت از آن دارد که هر دو طرف مدعا بحث اساسی، حرکتی رو به جلو و استراتژی روشنی برای تغییرات بنیادی و متوازن منطقه در راستای توسعه و بیشرفت همه جانبه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ندارید و یا من ندیده‌ام و در عوض ما مردم هم بی‌خیال از همه شما و حتی حکومت و دولت به زندگی خود مشغول هستیم. امروزه به گونه‌ای بی خیال شده‌ایم که در خبری خواندم که که در شهر بالای سی و پنچ هزار نفری گراش فقط حدود سی تا تک نفر به نماز جمعه می‌روند. راستش بخواهید آنچه من از عملکرد دو نحله فکری فعال در منطقه مشاهده کرده‌ام روزمرگی و دیم‌کاری بوده که چهل سال است ادامه دارد. فرق نمی‌کند چه کسی و از چه جناحی نماینده مجلس شده باشد.

در این رابطه و موضوع حرف و حدیث بسیار است اگر علاقمندانی پیدا شوند و بخواهند بحث اصولی «چه باید کرد؟» را شروع کنند قطعاً من به نوبه و درک خود به موضوع خواهم برداخت. ولی اگر مثل دکتر جان دلسوز! لارستان بخواهد برخورد غیرسازنده با تعریف بی‌مورد به خودی‌ها و نماینده داشته باشند و پرخاش بی دلیلی به فعالین نحله فکر مقابل خود کرده  باشند ارزشی نخواهد داشت. چون واقعا برای من عجیب بود، نوشته شما را به مصداق شعر «گنه کرد در بلخ آهنگری – به شوشتر زدن گردن مسگری» می‌دانم. من گراشی از دبی یادداشتی نوشته‌ام حال هر چه بوده، دکتر جان دلسوز! لارستان و دعاگوی نماینده مجلس به اصلاح طلبان لار و گراش بند می‌کند و به آنها می‌تازد. آخر این چه ایرادی و بر‌خوردی‌ست که شما دکترجان دارید. امیدوارم که فعالین اصول‌گرا و اصلاح‌طلب منطقه ناراحت نشوند. من یک دوست شوخ‌طبعی دارم که همواره با من کلنجار می‌رود و می‌گوید بابا دست از سر این اصلاح طلبان وعده‌نویس و اصولگریان دعانویس مملکت بردار و به کار و بارت برس. اگر این‌ها هنری داشتند و کاری بلد بودند که بعد از چهل سال کار در ایران، دبی آباد نمی‌شد و قطر هم این همه باد هوا نمی‌کرد. ( خط هواپیمایی قطر و رسانه الجزیره معروف)

۳و ۴ – نیت خیری نمی‌بینم

دکتر جان آنچه در نکته سوم گفته‌اید در دبی انجام گرفته، دوباره فعال شدن کارنامه شغلی و حتی فعال شدن اداره کار و رفاه در لار بی‌تاثیر از این اقدامات نبوده ولی هدف معاف کردن فرودگاه لار از عوارض خروج و یا مصرف کردن این عوارض در منطقه بود تا که در آینده کم‌کم برسیم به درخواست‌های بزرگتر و اساسی‌تر که متاسفانه انجام نشد. البته در نکته سوم باز پای نماینده پیش کشیده‌اید که ضرورت پاسخگویی نیست بند دو و یک در این ارتباط مجدداْ مرور کنید.

دکتر جان! متاسفانه نوشته شما در این بند چیزی جز افترا، تهمت و مساله‌سازی بی‌مورد نیست. نیت و صلاح خیری در این بخش از نوشته شما نمی‌بینم که پاسخی نیاز باشد، شرّی نرسانید.

۵- عملکرد جعفرپور، قوی یا ضعیف؟

در کوتاه پاسخ به نکته پنجم از نوشته شما باید بگویم دیدها و برداشت‌ها به عملکرد و قدرت و ضعف نماینده این سه شهرستان و جایگاه دکتر جعفرپور در کمسیون فرهنگی مجلس می‌تواند بسیار متفاوت باشد. بستگی دارد از کدام زاویه و دیدگاه به آن نگاه کنید. می‌توان یسیار از معایب و ایرادات به رخ کشید و فراوان نیز می‌توان از محاسن و خوبی‌هایش گفت. مثلا اگر از دید یک نفر لاری و جویای پست و مقام به جایگاه ایشان و عمل کردشان نگاه شود می‌توانی بگویی عالی‌ست چون توانسته است دو پست اداری نسبتا خوب در وزارت ارشاد برای دونفر لاری دست و پا کند به خصوص وقتی آن پستها در تهران و پایتخت باشند. ولی اگر کمی منصف باشید و از دریجه چشم یک غیر لاری و هنرمندی ایرانی از هر نوع هنری فرق نمی‌کند نقاش، محسمه ساز، موسیقیدان، اهل سینما، شاعر و یا نویسنده ، عمل و جایگاه دکتر جعفرپور را از هر لحاظ بسیار بد ارزیابی می‌کنید. آن هنرمند می‌گوید مملکت شده رانت، طرف رئیس کمسیون فرهنگی مجلس آمده همشهری و فامیلش (حتی اگر فامیل هم نباشند) از فلان شهرستان آورده پایتخت و یکی‌شان کرده مدیر کل ارشاد استان تهران و دیگری کرده رئیس اداره ارشاد شهر تهران، تازه این‌ها از هنر و فرهنگ هم چیزی بارشان نیست (اشتباه برداشت نشود شاید هر دو این عالیجنابان از هنرمندان معروف کشوری باشند در مثل مناقشه نیست) کجا از مجسمه‌سازی سر در می‌آورند و یا عکس و فیلم و سینما اگر مشکلی برای گالری و استودیومان ایجاد نکنند و بگویند در اسلام تصویرنگاری حرام و یا مکروه است کمکی به کار ما هنرمندان و اهل قلم نخواهند کرد.

شما می‌توانید از هر زاویه و دیگاه دیگر به نتیجه دیگری برسید. لذا ممکن است برای من گراشی و یا اوزی این دو نوع نگاه اصلاً مطرح نباشد، بلکه بیشتر نگاه کاری و منطقه‌ای داشته باشیم، فقط بپرسیم ایشان برای منطقه دارد چه کار می‌کند؟ دارد تلاش می‌کند که اوز و جویم شهرستان شود و دنبال استان جنوب است که منطقه را برساند به عظمت و بزرگی زمان مرحوم فتحعلی‌خان گراشی و بشود استان فارس جنوبی یا هنوز از پس یک جاده سر راست خنج به لار از سمت چک‌چک در مدت هشت سال بر نیامده است. بهتر است ما برآیند دیدگاه‌های منطقه و بیرون از منطقه را در مورد ایشان ملاک قرار دهیم و بعد قضاوت کنیم ولی ما مردم این سه شهرستان نباید فراموش کنیم که ایشان نماینده ما هستند. حتی به ایشان رای هم نداده باشیم، قوی یا ضعیف باشند در حال حاضر چندان مساله‌ای نیست ما خودمان باید مطالبه‌گر باشیم و مطالبات بر حق‌مان مجدانه و فراوان از ایشان بخواهیم و تا می‌توانیم کمک‌شان کنیم و با پشتیبانی کامل از ایشان در راه دست یافتن به مطالبات‌مان حتی از هل دادن ایشان به جلو کوتاهی نکنیم، تا شاید بتواند بیشتر تلاش کند. علنی و روشن و گویا مسائل را مطرح کنیم. از در گوشی و خصوصی حرف زدن برای یک خواست عمومی بپرهیزیم که حتماً بازی می خوریم و قول خالی‌بندی خواهیم شنید.

جناب جعفرپور اخیراً در نشستی که با شوراهای شهرستان لارستان داشته اند دو سخن گفته بودند (آفتاب لارستان ۱۲ خرداد)  یکم : «باید از همت و سخاوت مردم بهره بگیریم.»  و دوم:  «نماینده باید به پیگیری مسائل کلان شهرستان یپردازد» فرمایش اول ایشان به نطر من نویسنده از جایگاه یک نماینده مجلس اصلاً درست نیست و صحیح نبود. معنی ندارد که نماینده رسما خواسته مردم و شوراها را حواله دهد به همت و سخاوت مردم. زیرا اگر مردم همت و توان سخاوت آن چنانی داشتند که درخواستی و یا مطالبه‌ای از حکومت و دولت نداشتند و نمی‌کردند که بخواهند نماینده مجلس کاتالیزر و واسطه‌گر آنها با دولت و حکومت شود. اگر منظور ایشان این است که نگاه به توان مالی و سخاوت خیرین منطقه دارند که خود مردم و شوراها به خیرین با همت خود نزدیک‌ترند و گذشته از اینها ارجاع دادن درخواست‌ها و مطالبات مردم به خود مردم و معاف کردن دولت و حکومت از بر آورده کردن مطالبات مردمی عملی خلاف جایگاه یک نماینده باکیاست و کوشای مجلس است. مگر این که فکر کند ایشان نماینده مردم نیست بلکه توجیه‌گر ضعف و کم‌کاری حکومت و دولت‌هاست.

کاش ایشان رک و صریح به مردم می‌گفتند مطالبات و درخواست‌های غیرکلان، پیوسته و مجدانه از دولت و حکومت طلب کنید. هر دوی این اداره‌کنندگان مملکت انواع و اقسام نماینده و اداره‌های مختلف در این سه شهرستان دارند و شما مردم هم با انواع و اقسام روش‌هایی که می‌شود در این مملکت مطالبه‌گری و پیگیری کرد، جلو بروید. نماینده هم بگوید من هم پشت شما و با شما هستم. شما از روستا و بخش و شهرستان و استان شروع کنید و فشار آورید من در مجلس.

و امّا فرمایش دوم ایشان بسیار درست و منطقی ست. نماینده بایستی دنبال مسائل کلان حوزه انتخابی خود باشد. ولی در این سخن درست هم نکاتی‌ است که باید برای مردم روشن و تعریف شده باشد. زیرا نماینده با پشتیبانی مردمی و فشار افکار عمومی بهتر می‌تواند با دست پر و صدای رسا به خواسته‌های کلان خود برسند، لابی‌گری و بده و بستان‌های خاموش و پنهانی زمانی مثمرثمر خواهند بود که پشت این خواست‌های کلان نیروی عظیم مردمی و پشتیبان مردمی هویدا باشد و صداهای آن‌ها به گوش‌های دولت و حکومت رسیده باشد و الاّ لابی‌گیری در حد جابجایی مدیر یک اداره و یا استخدام فردی حول پیشنهاد و خواست نماینده بیشتر نوعی رانت در شکار و به دست آورند رای آن نماینده در مجلس تفسیر دارد.

فرمایش درست نماینده در مورد پیگیری مسائل کلان در منطقه نمی‌دانم فقط یک ادعا ست و یا واقعاً مسائل کلانی در منطقه وجود دارد که ایشان در پایتخت پیگیر هستند. من نویسنده خیلی دوست دارم بدانم وقتی ایشان نماینده سه شهرستان هستند برنامه‌ها و نقشه‌های کلان را در ارتباط با این سه شهرستان چه گونه تعریف کرده و چه پلنت‌هایی در دست دارند و کدام اتاق فکر و تیم پشتیبان فنی و اطلاعاتی از نشست‌های نخبگان و فعالین این سه شهرستان داشته است که این کلان پلنت‌ها را تعریف و یا تصویب کرده‌اند که هم اکنون نماینده محترم پیگیر  آنها در پایتخت کشور هستند.

دکترجان دلسوز! لارستان فکر کنم کشش ندهم بهتر است پاسخی به بقیه مطالب شما تحت عنوان «در خصوص ضعف استدلال و چرتکه‌اندازی شما» ننویسم، برای خوانندگان خوشتر خواهد بود. چون درست است امروزه همه از ماشین حساب الکترونیکی استفاده می کنند و چرتکه به موزه رفته است ولی باور کنید که روح و جان نوشته من در ارائه اعداد و ارقم عوارض خروج به گونه‌ای روشن و گویاست که خوانندگان به چرتکه‌اندازی شما توجه‌ای نخواهند داشت و تنها پوزش و معذرتی از طولانی شدن نوشته ام به آنها بدهکارم که کوشش خواهم کرد که در نوشته‌های آینده جبران کنم. نوشته‌های آینده درباره آب و برق منطقه و کشورهای جنوبی خلیج فارس خواهد بود.

 

خروج از نسخه موبایل